جلسهی سوم از دوره سیام سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ با استادی راهنمای محترم مسافر رحیم، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» روز چهارشنبه 21 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست. در رابطه با این شعر نظر شخصی خودم را در انتهای سخنانم به عرضتان میرسانم و اما آداب معاشرت، در کنگره آداب معاشرت یک مقداری با بیرون متفاوت است، البته این را میسپارم به خودتان که در مورد آداب معاشرت در کنگره صحبت کنید که چه چیزی در کنگره آداب است و چه چیزی آداب نیست. چه چیزی جزء رسوم است و چه چیزی رسم نیست، در مورد این موضوع گفتوگو کنیم تا همه مطلع بشویم؛ اما یکچیزی را که گاهی اوقات فراموش میکنیم آداب معاشرت در پارک کنگره است، در پارک یک مقداری فراموش میکنیم که اینجا هم آدابی دارد و اینجا هم کنگره است، چیزی که خیلی مهم است مراتبی است که ما باید آن را طی کنیم.
یکزمانی ما فقط ترک میکنیم، یکزمانی ما به درمان میرسیم، فاصله ترک و درمان باهم خیلی زیاد است، اصلاً قابلمقایسه نیست، این پله اول است و آن پله هزارم. یکزمانی مابعد از درمان به تعادل میرسیم و بعد از تعادل به تعالی که آنهم مراتبی است بسیار بالاتر، اما انسان متعادل کیست انسان متعادل کسی است که سعی میکند تمام جنبههای زندگی را رعایت کند و سعی میکند همهچیز را باهم انجام بدهد.

بهطور مثال یکزمانی هست که من خیلی عبادت میکنم، ولی به وظایف ام عمل نمیکنم، آنقدر سرگرم عبادت هستم که اصلاً بغلدستیام را نگاه نمیکنم که چه قدر نیاز من است، یکزمانی هست که آنقدر ورزش میکنم که از رسیدگی به امورات خانوادهام عقب میافتم، یک موقع آنقدر به خانوادهام خدمت میکنم در رسیدگی به اطرافیان کوتاهی میکنم، یا حتی در رسیدگی به خودم کوتاهی میکنم، خب تمامی این موارد ناشی از عدم تعادل است، در کنگره ما باید به این نکته بسیار توجه کنیم، چه در سفر اول و چه در سفر دوم و آن این است که هم به وظایفمان برسیم هم کارمان را انجام دهیم هم کار کنگره را انجام دهیم هم به امورات خانوادگی خودسر و سامان بدهیم این را میتوان نشانه یک انسان متعادل دانست. اگر در سفر دوم فراموش کنم که یک کنگره ایی بود و یک سفر دومی بود که من باید انجام میدادم، قطعاً از تعادل خارج میشدم چون به همینگونه قابلمشاهده است و ما میبینیم فکر کنید در اینجا صد نفر به رهایی میرسند از این صد نفر چند نفر بهعنوان خدمتگزار در کنگره میمانند سه الی پنج نفر پس بقیه به تعادل نرسیدهاند و موضوع اصلی را نفهمیدهاند، آنهایی که حضور دارند و خدمت میکنند خواهان رسیدن به تعادل هستند و این خیلی خوب است، پس سفر اول پایان نیست شروع سفر دوم است من هم در جایگاه یک راهنما خیلی اوقات از تعادل خارج میشوم، این برای همه انسانها طبیعی است.
من قبلاً هر وقت زمانی پیدا میکردم شروع به خواندن کتابها میکردم، میخواستم که بیشتر بدانم و بخوانم، اما آلان میدانم که مشکل کارام در همان بیت اولی بود که برای شما خواندم، آب کم جو تشنگی آور به دست، آدم باید به تشنگی برسد و آن چیزهایی که آموخته است را اجرا کند تا تشنه شود، فقط بهصرف اینکه اطلاعات به دست بیاوریم خوب نیست حتی خیلی اوقات به ضرر ماست تا بجوشد آب از بالا و پست پس باید به آن دانشی که به دست آوردهایم عمل کنیم تا تشنگی دانش را به دست بیاوریم و جملات برایمان کلیشهای و تکراری نباشند و عمق آنان را درک کنیم.
عکاس: مسافر علی
تنظیم و ارسال: مسافر منصور
- تعداد بازدید از این مطلب :
121