جلسه اول از دوره چهل و چهارم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنمای محترم مسافر حميدرضا، نگهبانی مسافر حشمت و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه " آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" در روز سهشنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر؛
از خداوند شاکرم که یک بار دیگر فرصت داد در این جایگاه بنشینم و از شما عزیزان آموزش بگیرم.
از آقای حشمت نگهبان هم متشکرم که این فرصت را برای من فراهم کرد. دستور جلسه امروز "آداب معاشرت، ادب و بیادبی و تعادل و بی تعادلی" است. در همه کتابهای آسمانی و حتی در قرآن کریم خداوند آیات زیادی در مورد معاشرت انسانها بیان کرده و اکثر ادیان، عرفا، فضلا و حکیمان که دستی بر قلم داشتند و تحصیلاتی داشتند چیزهای زیادی در مورد ادب و آداب معاشرت دارند، از جمله شاعران ایرانی حافظ، سعدی و مولانا شعرهای زیادی در مورد ادب و آداب معاشرت گفتهاند و اینجا مشخص میشود که چقدر این موضوع اهمیت دارد. مولانا در یکی از شعرهایش میگوید:
از خدا جوییم توفیق ادب، بیادب محروم ماند از لطف رب، یعنی اگر ما بخواهیم لطف خداوند شامل حالمان بشود باید با ادب باشیم و قوانین زندگی را یاد بگیریم. حالا من وقتی به عنوان یک مصرف کننده وارد کنگره ۶۰ میشوم چرا باید با این دستور جلسات آشنا بشوم؟
انسان یک موجود اجتماعی است و برای ارتقا و تکامل و برای بهتر زندگی کردن که در آرامش بیشتری باشد یک سری آیتمها را باید بداند و آموزش بگیرد و در زندگی اجرایی کند این دستور جلسات مخصوص مصرف کنندگان نیست آقای مهندس میگوید: ما میآییم اینجا یاد بگیریم و ببریم در زندگی اجرایی کنیم و به دیگران هم یاد بدهیم. وقتی در جامعه نگاه میکنیم خیلی از سرمایهداران، کارخانه داران، دکترها، مهندسها و خیلی که سِمتهای بالای اداری دارند، وقتی با آنها برخورد میکنیم در جامعه از ادب و آداب معاشرت در بین آنها چیزی وجود ندارد. وقتی در مهمانیها میبینیم فقط بَزَک کرده و ظاهر امر است. در مشارکت هفته قبل هم گفتم که دیواری کوتاهتر از مصرف کننده پیدا نکردند و هر برچسب بی ادبی، بی تعادلی و بینظمی به فرد مصرف کننده میچسبانند که نگاه میکنیم فرد مصرف کننده خیلی حقیر شده و به او بیادب و بی تعادل میگویند. وقتی فرد، مصرف کننده میشود و به خط آخر میرسد، در خلق و خوی فرد تأثیر میگذارد و دچار انواع بیماریهای روانی و جسمی میشود که بیماریهای جسمی در افراد مصرف کننده زیاد مشاهده میشود و یواش یواش جهانبینی شخص را تحت تأثیر قرار میدهد و شخص از تعادل خارج میشود و با کوچکترین چیز خلق و خویش تغییر پیدا میکند. خشم، حسادت، تنفر، ناامیدی حسرت و تنهایی در مصرف کننده زیاد است و در کتاب ۶۰ درجه هم میگوید، درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است. ما در طول ۱۱ ماه با متد dst و شربت OT با پروتکل خاصی ۹۰ درصد به تعادل میرسیم و پیرو آموزشها و سی دی های که مینویسیم و صحبتهای راهنما و استاد و مشارکتها میبینیم که شخص تغییر میکند و دید آن به جهان هستی و شرایط پیرامون تغییر میکند. شخصی که دو یا سه سال در کنگره است میبینیم که در سطح جامعه و خانواده سطح گفتار و کردارش بالا رفته و یک سری آیتمها هست که آقای مهندس میگوید در یک زمینه و شاخه نباید عمل کنیم بلکه کار، تفریح، ورزش و خانواده، مادیات و معنویات هم هست. ما به همه اینها باید بپردازیم و پایههای زندگی بر آنها استوار است که بتوانیم تعادل ایجاد کنیم. پس کسانی که میآیند، در کنگره به آنها یاد میدهند ما باید به تفریح، کارمان و خانواده و دنبال مادیات و معنویات باشیم و بعد میبینیم از آرامش خوبی برخوردار هستیم. به نظر من یکی از آیتمهایی که مهم است باید از ورود به جاهایی که سمی است و حس آدم را آلوده میکند و افرادی که انسان را از ارزشها به سمت ضد ارزشها میبرد دوری کنیم. از این نیروها یکی همین که میرویم پایین و سیگار میکشیم. کسانی که مأمور شدند شما را از کنگره دور کنند شاید فرد از نزدیکان یا در سطح کارتان است. یک شعری مولانا دارد که میگوید:
یار بد بدتر بود از مار بد
تا توانی بگریز از یار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
باید به شدت پرهیز کنید و بگویید حالا که آمدهایم کنگره و این آموزشها برای روز به روز ماست و نیروهای منفی خیلی هستند و افرادی هستند که در پله ۰/۴ و حتی رها شدهاند دوباره در قعر چاه میافتند و به اعتیاد رو میآورند. ما باید همواره به کنگره و صندلیهای پلاستیکی بچسبیم و از راهنما جدا نشویم و از ایجنت و اسیسانت آقا بهرام که یاری میکنند شعبه پویایی داشته باشیم و به حال خوش برسیم و این حال خوش را به دیگران تقدیم کنیم تشکر کنیم. و یادی هم بکنیم از راهنمای محترم آقای احمد فرقدان که روز پنجشنبه آسمانی شدند. روزی که من آمدم کنگره راهنمای تازه واردین بودند و مرا در آغوش کشیدند و با صحبتهای خوبش، با ادبش، با کمال تواضع و تعادل که داشتند باعث شد حسم به اینجا خوب بشود. ایشان در شعبه گلپایگان خدمت میکردند و من و همسفرم تا هستی هست مدیون ایشان و خانوادهاش هستیم و مراسمی که برای ایشان برگزار شد در هیچ کجا ندیده بودم. ملائک و فرشتههای الهی ایشان را تحویل گرفتند که در بُعدهای بعدی خدمتی بالاتر و بهتر داشته باشند. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید بسیار سپاسگزارم.
نویسنده و تایپ مطلب: مسافر حسین از لژیون چهارم
ویراستار: مسافر حمید
عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
104