جلسه دوم از دوره چهل و سوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر مهدی و نگهبانی موقت مسافر ابراهیم و دبیری موقت مسافر رضا با دستور جلسه آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی"در روز یکشنبه ۱۸ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که اجازه خدمتگزاری را به من داد تا در خدمت شما عزیزان باشم و از شما عزیزان آموزش بگیرم و تشکر میکنم از لژیون سردار و آقا محسن که شرایط خدمتگزاری را برای اینجانب فراهم نمودند. دستور جلسه "آداب و معاشرت" میباشد. اول یک گریزی به این مسئله میزنم که حدود نیم ساعت پیش سر خاک یکی از عزیزان خدمتگزار کنگره بودم و در آنجا صحبتهایی از بُعدهای بعدی شد، آقای منصوری دیدهبان محترم گفتند واقعاً معلوم نیست این که این ساعت شنی که صحبت آن را میکنیم کی به اتمام میرسد، یکی از بچهها برای خداحافظی آمد و ایشان گفت که شاید این آخرین خداحافظی باشد و یا شاید دیگر هرگز همدیگر را نبینیم واقعاً معلوم نیست که عمر ما کی به پایان میرسد به بُعد بعدی میرویم و این بند سیمین پاره میشود. سی دی آقای مهندس به خوبی امروز میگفت آنچه که هست، نیست میشود و آنچه که نیست باعث رنج ابدی میشود. یعنی چه؟ یعنی اینکه من مهدی به فکر مالاندوزی هستم و به فکر داشتن دو تا خانه دو تا ماشین سه تا ماشین و مدام جمع میکنم پول روی پول اعتقاد دارم به اینکه زمانی که عمرم به اتمام میرسد و دستم به هیچ چیز از اموالی که اندوختهام نمیرسد و آنچه که هست باعث رنج ابدی میشود. در آنجا زمان هیچ معنا و مفهومی ندارد، باعث این میشود که من نگاه کنم ببینم از اموال من چه کسانی استفاده میکنند. به قول آقای مهندس حتی شاید سر خاکمان هم نیایند. حالا این فرصت برای من مهدی پیش آمده که در بازی بخشش شرکت کنم چون هر آنچه را که در راه درست بخشیدم آن دیگر مال من است. زمانی که من در لژیون سردار شرکت میکنم و اگر یک فردی در کنگره به درمان برسد من مهدی میدانم تا قرنها در درمان این شخص سهم دارم و اما در مورد دستور جلسه ؛ ادب و بیادبی آداب و معاشرت میگوید درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان، من آمدم کنگره ۶۰ درمان شدم و دیگر وسوسه مواد ندارم حالا وقت آن است که به یک تعادل و ثباتی برسم، تعادل ارتباط مستقیم دارد با ادب، ادب هم یک سری آداب دارد انسان یک سری چهارچوب دارد که یکی از آنها ادب و داشتن ادب است. کسانی که ادب ندارند مسلماً بیادب هستند. من زمانی که وارد کنگره شدم همیشه فکر میکردم که خیلی آدم با نزاکتی هستم ولی رفته رفته فهمیدم که خیلی جاها بیادبی کردم و خیلی جاها حرمتها را زیر پا گذاشتم مثلاً به محض اینکه راهنما را میدیدم سریع میدویدم و او را در آغوش میگرفتم، همین یک بیادبی بود من اینجا آموزش گرفتم که اگر راهنما خواست او به سمت من میآید و آغوش باز میکند و من زمانی که وارد یک جایی میشوم وظیفه دارم به افرادی که در آن جلسه هستند سلام کنم وظیفه ندارم که دست دراز کنم و با آنها دست بدهم اگر بزرگترها دست دراز کردند من هم وظیفه دارم با آنها دست بدهم یا اینکه در شعبه ایجنت که بالاترین مقام آن شعبه را دارد حتی من اگر در جایگاه راهنما هم باشم اجازه ندارم به سمت او بروم و آغوش باز کنم و او را در بغل بگیرم اگر ایشان را دیدم فقط یک سلام او هم اگر وقت داشت هم جواب سلام من را میدهد و هم آغوش باز میکند. یکی دیگر از از حرمتها، قوانین راهنمایی و رانندگی میباشد. نقض قوانین راهنمایی و رانندگی هم یک نوع بیادبی است. اینکه من در خیابان دستم رو روی بوق بگذارم و دائماً بوق بوق کنم خودش یک نوع بیادبی است، پارک دوبله آن هم بیادبی است، سبقت بیجا هم بیادبی است و این حرمتها را ما یواش یواش در کنگره آموزش میبینیم در خانواده هم اگر من راجع به موبایل همسرم بخواهم بی مورد کنکاش کنم هم بیادبی است و اگر بخواهم راجع به موبایل دخترم هم کنکاش کنم آن هم یک نوع بیادبی است. همسرم بیمورد دست در جیب من بکند آن هم یک بیادبی است. آقای مهندس به خوبی در سیدیهایش از ادب و بیادبی صحبت کرده است. حتی در مورد آداب غذا خوردن میگوید اگر در رستوران و یک جلسه شرکت کردید فقط از یک نوع غذا بخورید نه از چند نوع غذا این هم عین بیادبی است و از دید دیگران که در آن جلسه حضور دارند نشانه بیشخصیتی است.
از اینکه به حرفهای من گوش دادید بسیار سپاسگزارم.
بازدید و حضور دیدهبان محترم آقای منصوری در نمایندگی:




نویسنده و تایپ مطلب: مسافر احمد از لژیون هفتم
ویراستار: مسافر حمید
عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
125