جلسه هشتم از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوند به استادی مسافر سعید، نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر سعید دستور جلسه ((آداب معاشرت،ادب و بی ادبی،تعادل و بی تعادلی)) دوشنبه ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خدا را شاکرم که به من فرصت داده شد که در این جایگاه خدمت کنم و آقای رستمی و همه خدمت گذاران دماوند تبریک می گویم که شعبه به این خوش حسی و پر انرژی را در دماوند راه اندازی کردند موضوع جلسه آداب معاشرت،ادب و بی ادبی،تعادل و بی تعادلی:من سعید ۲۵ سال مصرف کننده مواد مخدر بودم و از این بابت هم خیلی رنج می بردم و هر کاری می کردم تا از این وضعیت بیرون بیایم تنها فکری که من داشتم این بود که من هیچ مشکلی ندارم و تمام مشکلات بخاطر مصرف مواد مخدر می باشد.
زمانی که همه تلاش های من در راستای کنار گذاشتن مواد مخدر به بن بست می خورد در کنگره به این نتیجه رسیدم دلیلیش این است که افکار من افکار افیونی است و متوجه نمی شدم که اول باید افکارم را تغییر دهم تا مواد مخدر از زندگیم بیرون برود در گذشته من با همه بد صحبت می کردم و آداب حرف زدن را اصلا بلد نبودم و دلیل آن هم این بود که در محیطی زندگی می کردم که هیچ چیزی در این راستا به من یاد نداده بود بلکه همه رفتارها برعکس بود و در آن مکان بی ادبی بولد بود و افتخار محسوب میشد.
مراوده و معاشرت در ان محیط بر روی من هم تاثیر فراوان گذاشته بود و یادم می آید که حرف زدنمان همیشه با فحش همراه بود و مواد مخدر هم دست در دست این موضوع گذاشته بود و نقص من را در این زمینه دو چندان کرده بود و باعث شده بود که به خودم و اطرافیانم خسارت های زیادی بزنم.روزی که من وارد کنگره شدم یک سلام کردم و در مقابل سلام من جواب داده شد و در مقابل پایم بلند شدند و من را در آغوش گرفتند و بعد از سال ها جایی بود که بدون چشم داشت به من احترام گذاشتند و این مساله باعث شد که من جذب اینجا بشوم.
اولین چیزی که من در کنگره دیدم ادب و احترام بود وقتی احترام و ادب سفر دومی را می دیدم این را برای خود الگو می کردم و پیش خود می گفتم این ها هم روزی مثل من بودند و من هم می توانتم در آینده کردار و منشم مانند آنها بشود در اینجا به من یاد داده شد که با ادب می توانم حال خود را خوب کنم و در بیرون از اینجا با دیگران معاشرت کنم من در گذشته نمی دانستم که به یک نفری که از من بزرگتر است می رسم اول باید بگذلرم که آن شخص دست خود را به سمت من دراز کند و بعد من دست بدهم.
یا غذا خوردن را هم بلد نبودیم و نمی دانستم که آداب خود را دارد مثال در هنگام خوردن غذا نباید قاشق به دندان بخورد و یا صدای دهانم بیاید و با رعایت کردن این مسائل من و شما می توانیم به درستی زندگی کنیم برای درمان مواد مخدر هم باید من رفتار و کردارم را تغییر دهم و آداب ان را رعایت کنم راهنمای من وقتی دید من غرور کاذب دارم به من می گفت با همه خوش برخورد باش و با همه یکسان برخورد کن تا غرور اشتباهت برطرف بشود.
زمانی که با همه خوش برخورد بودم و با ادب رفتار می کردم هم حال خودم خوب بود و هم در همه مکان هایی که می رفتم کارم به بهترین شکل ممکن پیش می رفت خدا را شاکرم که مسیر من به کنگره خورد و باعث شد خیلی رفتار های اشتباهم را درست کنم و در جامعه جایگاه خوبی برزای خودم بدست بیاورم من در اینجا یاد گرفتم که هر جایی می رویم باید نسبت به آداب آنجا معاشرت کنیم با دیگران و اگر من می خواهم حالم و جایگاهم در زندگی خوب باشد اولین قدمش ادب داشتم است باز هم خدا راشکر می کنم که آداب خیلی چیزها را از طریق کنگره یاد گرفتم و زمانی که با ادب برخورد می کنم انرژی که دریافت می کنم در مقابلش بسیار حال من را خوب می کند.
ادب هیچ خرجی ندارد و با با ادب بودن همه چیز را می توان خرید با آرزوی بهترین ها و تعادل برای خوانندگان این مطلب.

تنظیم و ارسال:مسافر یاسر
- تعداد بازدید از این مطلب :
192