English Version
This Site Is Available In English

حال خوش محصول لژیون سردار

حال خوش محصول لژیون سردار

پیام استاد سردار:

« اکنون همه‌ حرف‌ها به طرف شماست که حرکت نمایید و غیرممکن‌ها را جان دوباره دهید و دشت‌ها را پر از سبزه و سدها را پر آب و کشتزارها را آبیاری نمایید، از خوان خویش به بیت خویش و از ارتقاء بیت خویش به بیت‌هایی سر بزنید و آنچه لازم است به انجام برسانید و در هدایت و نوشتن و به جلو راندن علم خود پیش رفتار شوید و این عمل در تداوم قرارهای ما سدی محکم می‌سازد »

گروه سایت مسافران نمایندگی آبیک با پهلوان مسافر سامان ایجنت نمایندگی آبیک مصاحبه‌ای پر از تجربه، آموزش‌ و حس ناب محبت انجام داده است تا خود ایشان تجارب و آموخته‌هایشان را برای ما بگویند. شما را به خواندن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کنم و امیدوارم آموزش‌های لازم را برداشت کنیم.

۱_ در ابتدا به رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمایید.

سلام دوستان سامان هستم مسافر؛ آخرین آنتی ایکس های مصرفی کراک، شیشه، قرص؛ 12 ماه و 6 روز سفر اول ،راهنمای عزیزم آقای فرشید تفرشی، روش درمان DST با داروی اوپیوم ، رشته ورزشی والیبال، شنا؛ رهایی 14 سال در ضمن سفر نیکوتین داشتم راهنما آقا فرشید، رهایی 9 سال و 3 ماه و سفر تغذیه سالم داشتم، راهنما آقا رضا؛ کاهش وزن 26 کیلو.

۲_ چگونه با دنیای اعتیاد و مواد مخدر آشنا شدید؟

آشنایی من با مواد مخدر و دنیای اعتیاد در صور آشکار، می‌شود گفت از روی کنجکاوی یا دیدن مصرف کردن دوستان و آشنایان و رسیدن به یک حال خوش بود و می خواستم وضعیت خود را در آن زمان  تغییر بدهم و در سن خیلی پایین حدود 15  سالگی شروع شد ولی الان میدانم آشنایی من با مواد مخدر و دنیای اعتیاد در صور پنهان بر میگردد به خیلی گذشته ها زیرا در کنگره موقع اعلام سفر هم مدت مصرف را نمی‌گوییم و فقط میگوییم آخرین مصرف فلان ماده ، چون واقعا مشخص نیست تخریب اعتیاد من مربوط به چند سال پیش است و پرونده آن به کجاها ختم میشود.

۳_ آشنایی شما با کنگره ۶۰ به چه نحوی بوده است؟

آشنایی من با کنگره پس از چندین ترک نافرجام و تقریبا تجربه همه روشهای موجود و متداول بود. 15 بار  اقدام  به ترک کردم و به نتیجه نرسیدم ، توسط یک کارمند داروخانه در محله خودمان آدرس کنگره به مادر بنده داده شد و باعث شد به کنگره بیاییم.

۴_   به نظر شما هدف آقای مهندس از تاسیس لژیون سردار چیست؟

لژیون سردار یکی از پایه های مهم و اساسی کنگره است. یادم می آید در سال 89 یا 90 هنوز لژیون سردار نبود؛ لژیونی تحت عنوان لژیون مالی در شعبه آکادمی برگزار میشد و چند نفر هم بیشتر نبودند ولی تفکر آقای مهندس عظیم بود و چشم انداز زیبا و بزرگی که ایشان داشتند؛ می‌گفتند شما چند نفر دور هم بشینید فقط چایی بخورید، صحبت بکنید تحت عنوان لژیون مالی آنانی که باید بیایند می‌آیند و ساختاری که باید شکل بگیرد شکل خواهد گرفت؛ الحق پس از گذشت دو ، سه سال ساختار شکل گرفت و لژیون سردار بعنوان یکی از پایه های مهم کنگره که تغذیه مالی و سرمایه کنگره است به وجود آمد، چون بدون پول یا ثروت نمیشود کاری از پیش برد؛ وقتی در یک شهرستان یک زمین خریداری می‌شود و یه ساختمان اعضای کنگره می‌سازند افراد آن شهر در تعجب و حیرت فرو می‌روند که این افراد مصرف کننده چطور به این توانایی رسیده اند که می‌توانند ساختمان بسازند.  این قدرت لژیون سردار است در معرفی عظمت کنگره 60

۵_ بخشیدن شاید برای همه راحت نباشد. شما با چه هدفی در لژیون سردار عضو شدید و بخشش را انجام دادید؟

آدمها یک موقع وقتی هدیه می‌گیرند خوشحال می‌شوند یا وقتی پولی یا غذایی دریافت میکنند احساس خوبی دارند ولی یک موقع به جایی می‌رسند که وقتی هدیه می‌دهند یا پول می‌دهند یا غذا می‌دهند و اطعام می‌کنند خیلی حال بهتر و خوش تری را تجربه میکنند؛ دریافت این سطح از حال خوش محصول فهم بخشیدن و آموزشی است که در لژیون سردار انتقال پیدا میکند.

۶_ چه تحولی در شما ایجاد شد که تصمیم گرفتید به جایگاه پهلوانی برسید؟

خوب من از زمانیکه حق عضویت لژیون سردار پنج میلیون تومان بود شرکت کردم. چندسال هم دنور بودم ولی همیشه احساس میکردم باید یک کار دیگری  انجام بدهم؛ یاد زمانی می‌افتادم که کرایه تاکسی نداشتم در سفر اول تا به کنگره بیایم و با چه سختی سفر کردم و آموزشهای کنگره باعث شد وضع مالی من رشد کند و بهتر بشود؛ بنابراین احساس کردم یک جهش دیگر لازم است کما اینکه پهلوان‌های کنگره چندان وضعیت مالی آنچنانی ندارند و دیدم من هم مثل بقیه با توکل به خداوند میتوانم اینکار را انجام بدهم.

۷_ اولین باری که آقای مهندس اجازه پهلوانی به شما ندادند چه حسی داشتید؟ لحظه ی صدور اذن دریافت شال پهلوانی چه حسی داشتید؟

خوب سری اول که آقای مهندس اجاره ندادند واقعا حالم بد شد و احساس کردم شاید هنوز لیاقت این جایگاه را ندارم؛ آقای مهندس اجاره ندادند ولی از آنجاکه کارهای ایشان همه از روی تدبیر است گفتم شاید حکمتی دارد و واقعا هم همینطور بود  ولی سری دوم که قبول کردند البته باز هم به سختی احساس سبکی و پرواز داشتم و احساس کردم اجازه دادند من هم محرم بشوم.

۸_ جاهای دیگری هم بود که می توانستید به آنها کمک مالی کنید، چرا این بخشش را در کنگره ۶۰ انجام دادید؟

خب کسانیکه در جایگاه پهلوانی در کنگره قرار میگیرند و به فهم بخشش می‌رسند فقط این نیست که به کنگره کمک کنند قطعا خارج از کنگره هم می‌توانند نسبت به درد دیگران بی تفاوت نباشند و در جاهای دیگر هم مطمئنا کمک می‌کنند ولی عمده این کمک برای کنگره است چون اگر کنگره نبود خود من سالها پیش نابود شده بودم و الان در ابعاد دیگر سرگردان بودم بنابراین کنگره اولویت دارد.

۹_ برای افرادی که بین دوراهی بخشیدن و نبخشیدن قرار گرفته اند و برای ورود به لژیون سردار تردید دارند، چه توصیه ای دارید؟

افرادی که تردید دارند باید به نظر من به وادی اول رجوع کنند که اگر عضو لژیون سردار شوند چه چیزی به دست می‌آورند و چه چیزی از دست میدهند؟ آنگاه خواهند فهمید که از دست دادنی در کار نیست و هرچه هست خیر و برکت است که شامل حال آنها می‌شود و می‌توانند در این مسیر از ترس خود عبور کرده و وقتی وارد لژیون سردار شدند تازه اجازه ورود به خدمت‌های دیگر و اجازه ورود به ابعاد دیگر سفر دوم که شناخت خود است به آنها داده میشود؛ انگار به نوعی دارند یک بلیط میخرند تا وارد شوند.

10_  بفرماید نقش همسفر شما در ورود شما به لژیون سردار و خدمت پهلوانی چگونه بود؟

همسفر من خوشبختانه همیشه مشوق من بوده است و زمانیکه مطرح کردم می‌خواهم پهلوان شوم خیلی استقبال کرد و به راحتی پذیرفت و در کنار من قرار گرفت.

۱۱_  مبالغ واریزی پهلوانان در چه مسیری خرج می‌شود؟

مبالغ پهلوانی هر طور که کنگره تصمیم بگیرد در راستای اهداف اصلی کنگره که مهار و آموزش و درمان اعتیاد و همینطور ساخت دانشگاه کنگره و بخشی از آن صرف تحقیقات ارزشمند دانشمند بزرگ آقای مهندس برای کشف بیماریهای لاعلاج که تا حال هیچ راه حلی برای آنها ارائه نشده است صرف می‌شود و در جهت این است که از درد و رنج بشر کاسته بشود.

۱۲_ به نظر شما یک راهنما چگونه می تواند بخشیدن و خواسته ی خدمت مالی را در یک رهجو پرورش دهد؟

  عموما رهجو آنطوری می‌شود که راهنما عمل میکند نه آنطوری که راهنما حرف می‌زند؛ وقتی راهنما نیت خوب و حس خالص و درست داشته باشد و عملکرد او درست باشد و در این جهت حرکت کند و رهجو را آگاه کند از اتفاقاتی که در کنگره میافتد و اینکه کنگره چطوری اداره میشود و یکی از پایه‌های اصلی آن بحث مالی است و اینکه واقعا رهایی ما چقدر می‌ارزد ؟ استحکام خانواده و سالم بودن فرزندان ما چقدر می‌ارزد ؟ آرامش و سلامتی ما چقدر می‌ارزد ؟ و خیلی نعمت‌هایی که کنگره به ما داده است و رهجو باید بداند؛ وقتی راهنما این مسایل را مطرح کند و در این جهات حرکت کند، خود به خود رهجو در این مسیر گام بر خواهند داشت.

۱۳- چند واژه عنوان می کنم، آنچه در ذهنتان نقش می بندد را لطفاً با کلمه یا جمله ی کوتاه بیان نمایید.

کنگره ۶۰: دانشگاه پرورش انسان و احیای انسان
آقای مهندس: دانشمند ، معلم واقعی، حکیمی فرزانه و انسانی عاشق
آکادمی:  شعبه ای که در آن رها شدم و به امید روزی که آکادمی بزرگی که مد نظر آقای مهندس است بنا شود.
شال پهلوانی: البته من هنوز این شال را دریافت نکردم ولی بیشترین رنگها را در میان شال‌های کنگره دارد.
جایگاه راهنمایی: فرصتی و موهبتی از طرف خداوند و کنگره برای صیقل دادن خود و برطرف کردن ضدارزشهای خود
جشن گلریزان: بهار کنگره ۶۰ و فرصتی برای وارد شدن به دریای بزرگ بخشیدن و رسیدن به فهم بخشش
نمایندگی آبیک: نمایندگی خوب و پر انرژی که انشالله به همت دوستان بتوانیم زودتر زمینی برای آن خریداری کنیم و شعبه ای از خودمان داشته باشیم.
بخشش: یکی از مهمترین مسایلی که انسان بخاطر آن خلق شده تا بخشش را بفهمد تا به وادی ۱۴ برسد.
بیماری اعتیاد: آخرین تیر ترکش نیروهای بازدارنده برای منحرف کردن انسان.

طراح سؤالات و مصاحبه‌کننده: مرزبان خبری مسافر حامد
بارگزاری و ارسال مصاحبه: مسافر فرید ( لژیون یکم )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .