English Version
This Site Is Available In English

این دستور جلسه یکی از اضلاع مهم جهان بینی می باشد برای رسیدن جسم و روان به تعادل

این دستور جلسه یکی از اضلاع مهم جهان بینی می باشد برای رسیدن جسم و روان به تعادل

جلسه چهاردهم از دوره بیست و سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا  استاد: راهنمای محترم مسافر بهروز ، نگهبان: مسافر بهمن و دبیر: مسافر بهمن با دستور جلسه: " آداب معاشرت،ادب و بی ادبی،تعادل و بی تعادلی " در تاریخ 18 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت: ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر
از نگهبان و دبیر محترم تشکر می‌کنم که اجازه دادند  بنده در این جلسه در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه این هفته آداب و معاشرت می‌باشد اولین چیزی که ما باید آموزش بگیریم و بدانیم دانستن معنای این واژه‌ها می‌باشد و همان تعریف آداب و معاشرت که آداب یعنی چه و معاشرت یعنی چه. آداب به یک سری از قوانین می‌گویند که ما با دیگران بتوانیم تعامل داشته باشیم.در وهله اول که وارد کنگره می‌شویم اولین چیزی که باید آموزش بگیریم دانستن آداب درمان اعتیاد می‌باشد که بلافاصله اولین چیزی که از ما می‌خواهند نظم می‌باشد.ما به تازه واردین که وارد لژیون می‌شوند اولین نکته ای که بیان میکنیم قطع مصرف یا قطع ناگهانی  مصرف نمی باشد بلکه  به ایشان می‌گوییم که مواد مصرفی شخص هرچه می‌باشد آن را منظم انجام بدهد.یکی از آداب درمان اعتیاد این می‌باشد که بعد از ورود به لژیون،راهنما از ما می‌خواهد مواد مصرفی  را بدهیم و در عوض داروی درمان را دریافت بکنیم که همان اوتی می‌باشد و بلافاصله بعد از دریافت داروی درمان ما باید آداب استفاده از داروی درمان را بلد باشیم چرا که اگر آداب استفاده از داروی درمان اعتیاد که همان اوتی می‌باشد را ندانیم به ادب نمی‌رسیم آدم‌هایی که قوانین زندگی را بلد نیستند آدم‌های بی‌ادبی نیز می‌باشند ما اگر آداب و قوانین و رفتار درست زندگی کردن را ندانیم به تعادل نمی رسیم و و این نکته را نیز می‌دانیم که تعادل فوق درمان می‌باشد چرا که بعد از رسیدن به درمان کار اصلی ما که همان تعادل است نمایان می‌شود.آدم‌ها دو دسته هستند یا دارای تعادل هستند یا تعادل ندارند ما انسان وسط نداریم یا رومی رومی یا زنگی زنگی و ما انسانی را نداریم که یک ذره خوب باشد و یک ذره بد باشد و مقداری ادب داشته باشد و در همین هنگام مقداری هم بی‌ادب باشد. یک انسان یا به طور کامل آداب زندگی کردن را بلد می‌باشد و یا نمی باشد.کار کنگره ۶۰ رساندن یک شخص به تعادل می‌باشد همانطور که می‌دانیم در کنگره سه ضلع داریم برای درمان جسم روان جهان بینی.جسم یک مصرف کننده با استفاده از داروی اوتی به درمان قطعی می‌رسد که به  دنبال آن روان نیز به درمان خواهد رسید تنها ضلعی که باقی می‌ماند ضلع جهان بینی می‌باشد که همین دستور جلسات هستند که در واقع همین قوانین زندگی می‌باشد که ما باید آن را یاد بگیریم چرا که ما مصرف کنندگان در دوران مصرف مواد مخدر به واسطه مصرف مواد مخدر شخصیت خود را تغییر داده یا گم کرده‌ایم .ما انسان بی‌شخصیت نداریم همه انسان‌ها دارای شخصیت می‌باشند منتها یا دارای شخصیت سالم هستند یا دارای شخصیت ناسالم و شخص مصرف کننده شخصیت ناسالمی دارد که با ورود به کنگره ۶۰ باید به آن شخصیت سالم و جدید خود دست یابد. یک انسان قبل از ورود به تاریکی و اعتیاد دارای یک شخصیتی بوده است دارای یک سری رفتارها بوده است  که با ورود به دنیای  اعتیاد دارای شخصیت  ناسالمی  می شود و مجددا باید با درمان اعتیاد شخصیت سوم آن شخص بروز پیدا کند یک فرد مصرف کننده در دوران اعتیاد دارای یک نوع از شخصیت می‌باشد به نام شخصیت دو قطبی که از نوع بدترین شخصیت‌ها می‌باشد در این نوع شخصیت ما یک ساعت حالمان خوب است و یک ساعت دیگر حالمان بد است دو ساعت حالمان خوب است و ۳ ساعت حالمان بد است نه به صورت روزانه بلکه به صورت ساعتی حال ما دگرگون می‌شود به حدی که اطرافیان ما نمی‌دانند که با ما چگونه زندگی بکنند و چه رفتاری با ما داشته باشند وقتی که شخص مصرف کننده نشئه می‌باشد خیلی مهربان است وقتی که خمار می‌باشد بسیار تندخو می‌باشدپس به همین علت است که بعد از درمان اعتیاد چون شخصیت ما تغییر می‌کند پس رفتارهای ما نیز به طبع آن تغییر می‌کند پس برای اینکه ما به این نقطه برسیم باید بعد از ورود به لژیون درمان اعتیاد سر خود را با سر راهنما تعویض کنیم هرچه راهنما می‌گوید آن را دقیق انجام بدهیم تا به درمان برسیم که بعد آن تعادل شامل حال ما شود تعادل یعنی چه  یعنی خوابیدن به وقت بیدار شدن به وقت سر کار رفتن به وقت و در کل حاکم شدن نظم دقیق در تمامی امور زندگی.همان آیتمی که ما در لژیون تازه واردین به به مصرف کننده ها یاد می‌دهیم به آرامی به مصرف کننده‌ای که به هم ریخته‌ است واقعا مصرف کنندگان به هم ریخته می باشند چرا چون شخصیت دیگری شکل گرفته است شخصیت ناسالم زمانی که شخصیت من ناسالم باشد ناخودآگاه رفتار من هم ناسالم می‌شود رفتارهایی که من از خودم بروز می‌دهم رفتار یک انسان طبیعی و سالم نیست برای همین دیگران در کنار ما نمی‌توانند زندگی کنند این یعنی اینکه ما تعادل زندگی نداریم ما باید به آن تعادل برسیم و ادب آن سلاحی است که  هر بی‌ادبی را خلع سلاح می‌کند.

شما وقتی که آداب و قوانین زندگی کردن را یاد بگیرید انسان‌هایی که تعادل و آداب معاشرت ندارند به راحتی میتوانید خلع سلاح کنید یعنی اینکه کاری می‌کنید دیگران به شما احترام بگذارند ما با آن نظم و ترتیب و آموزشی که گرفته‌اید و آن تعادلی که دارید کاری می کنید که دیگران به شما احترام بگذارند کاری نکردی فقط اومدی به تعادل رسیدی و درمان شدی تا دیروز کسی به من احترام نمی‌گذاشت تا دیروز کسی به من محل نمی‌داد حالا چه اتفاقی افتاده است با اینکه شاید بد حرف بزنیم ولی دارند به من احترام می‌گذارند و این حسی که  نهفته است خیلی مهم است خیلی وقت‌ها شما از کلمات و واژه‌ها استفاده کنی شاید خیلی زننده نباشد ولی به طرف مقابل بر می‌خورد و ناراحت می‌شود چرا چون حس پشت این قضیه بد است چرا بد است چون رفتارهای شما سالم نیست چون چون شخصیت شما سالم نیست چون ما انسانیم انسان برای زندگی کردن باید قوانین را یاد بگیرد که می‌شود همان جهان بینی در کنگره ۶۰ جهان بینی یعنی چگونه زندگی کردن درست زندگی کردن صحیح زندگی کردن اگه می‌خوای زندگی کنی اگه اگه می‌خوای زنده باشی که هیچی خوددانی انسان‌هایی که می‌خواهند زندگی کنند باید این قوانین را یاد بگیرند من مصرف کننده اول باید درمان بشم اول باید یاد بگیرم سر ساعت دارو استفاده کنم و در جلسات حضور داشته باشم کارهایی که راهنما از من انتظار دارد کاملاً درست و صحیح انجام دهم این گونه به درمان نخواهید رسید می‌رسی به قطع مصرف بعد از قطع مصرف تعادل نخواهی داشت تعادل نداشته باشی ادب نداری شاید بعضیا بگویند مگر ما بی‌ادب هستیم که مصرف کننده‌ایم نه آقا بی‌ادب نیستی قوانین زندگی کردن را بلد نیستی اگر می‌دانستی که سر از اعتیاد و تاریکی در نمی‌آوردی حال شده است و قرار نیست تا آخر عمر در تاریکی بمانی شما می‌توانی از تاریکی خارج شوی یعنی از سمت تاریکی به سمت روشنایی‌ها حرکت کنیم همانطور که نگهبان در نوشته‌هایش می‌گوید سفری از ظلمت به نور سفری از تاریکی به روشنایی شما زمانی که می‌خواهی خارج شوی باید قوانین خارج شدن از تاریکی را یاد بگیری شما وارد تاریکی شده اید وانین ورود به تاریکی را یاد گرفته‌اید مگر این کارهای ناپسند و ضد ارزش‌ها را می‌توانستی انجام دهی یا بلد بودی که چگونه مواد مصرف کنی آرام آرام وارد تاریکی شدی  اگر الان می‌خواهی از تاریکی خارج شوی باید قوانین بیرون آمدن از تاریکی را یاد بگیری که ضلع خارج شدن از اعتیاد جهان بینی می‌باشد بسیار این قضیه را جدی و محکم بگیرید شاید دگر فرصت ندهند برای درمان اعتیاد این یک فرصتی است که به شما داده‌اند از تاریکی خارج شدید که هیچ نشدید در بعد بعدی بسیار اذیت خواهید شد چرا چون نفستان هنوز آموزش ندیده  و تربیت نشده است نفس شما در نفس اماره مانده است آخرین نفس تکامل یافته نفس اماره است
و در آخر از خداوند میخواهم کسانی که سفر اول هستند به درمان برسند و کسانی که در سفر دوم هستند بتوانند خدمتگزار باقی بمانند.

مرزبان کشیک : مسافر کامبیز

عکاس : مسافر سیاوش (ل 2)

تایپ و تنظیم : احمدرضا (ل 5)

گروه خدمتگزاران مسافران سایت دهخدا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .