من مصرف سیگار را در سن بسیار کمی شروع کردم. در خانه ما همیشه سیگار وجود داشت زیرا پدرم مصرف سیگار داشت. من هم به همین علت همیشه کنجکاو بودم که سیگار چیست؟ برای اولین بار رفتم و این کار را انجام دادم تا ببینم سیگار چه هست که پدر من هرروز این کار را میکند. یادم هست که شبها از کشوی پدرم مخفیانه پاکتهای سیگارش را برمیداشتم. مصرف سیگار من ازآنجا شروع شد.
بعد از چند ماه که پدرم مثلاً سیگارها را مخفی میکرد و من پیدا نمیکردم، ماه محرم شد و خاطرم هست آن زمان که در هیئت بودیم همه دوستانم سیگاری بودند. من دو سه مرتبه با آنها رفتم و به خودم میگفتم که نه من سیگار نمیکشم. بعدازاینکه سه چهار بار رفتم، شروع به سیگار کشیدن کردم. کمکم بهصورت نخی، سیگار خریدم، بعد پاکتی شد و در آخر بهصورت جعبه باکسی خریداری میکردم.
پسازآن برای اینکه میخواستم سیگار نکشم، مصرف ویپ را شروع کردم؛ اما نهتنها مصرف سیگار تمام نشد، بلکه دیگر هر دو را مصرف میکردم. با خود گفتم خب یک کاری باید انجام دهم تا حداقل یکی را مصرف کنم. پس سیگار و ویپ را خط زدم و سمت قلیان رفتم. حالا در این کافه و در آن قهوهخانه قلیان کشیدن شروع شد و چه جالب شد! هنوز سیگار و ویپ هم در جای خود وجود داشت؛ یعنی نهتنها خط نمیخورد بلکه بیشتر هم میشد. تلاشم این بود که لااقل فقط یک آنتی ایکس مصرفی داشته باشم ولی نمیتوانستم.
با خودم گفتم پیپ از همه اینها سنگینتر هست پس اگر من پیپ را مصرف کنم دیگر همه کمبودها را پر میکند. ولی من باز همه آن مصرفهای سابقم را داشتم و بازهم اضافه شد. یکجا به خودم آمدم و گفتم اگر بخواهم اینطوری در این سن کم ادامه دهم بعد از ده یا بیست سال دیگر چهکارهام و کجای دنیا قرار دارم؟ در ضمن در مدت مصرف سیگار کمکم دچار بیخوابی، بیمیلی به غذا، کسل بودن صبحگاهی و بی انرژی بودن هم شدم. خشمها و لجبازیهای بیدلیل داشتم. دندانهایم از سن کم شروع به پوسیدگی کرده بود و خب آن زمان با درمان کنگره آشنا نشده بودند.
بعد از یک و نیم سال مصرف انواع دخانیات، من به روش سقوط آزاد به مدت یک سال دخانیات را ترک و مصرفم را قطع کردم؛ اما دوباره شروع شد. دوباره با سیگار شروع کردم اما این دفعه دیگر آن تجربه را داشتم که فقط سیگار مصرف کنم.
یادم بود که ابتدا سیگار نخی مصرف میکردم بعد پاکتی شد و دوباره همان روندی که درگذشته داشتم ادامه مییافت. با خودم فکر کردم که اگر این راه درمان درست است و من یک و نیم سال هیچ مصرفی از سیگار و دخانیات نداشتم پس چرا هر چیزی که نیکوتین دارد از جلوی من عبور میکند به طرز وحشتناکی تمام وجودم به لرزه میافتد و خواهان مصرف هستم؟ پس این راه درمان نبود.
خداوند را شاکر هستم که با کنگره ۶۰ آشنا و وارد آن شدهام. خیلی خوشحال هستم که من هم میتوانم مصرف سیگارم را در کنگره 60 درمان کنم.
دلنوشته: همسفر مانی
تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
339