English Version
This Site Is Available In English

سه ماه سازگاری

سه ماه سازگاری

دوازدهمین جلسه از دوره‌ سی‌ و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شفا مشهد به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر سعیده، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر مهناز با دستور جلسه «دخانیات (سیگار قلیان ناس پیپ ویپ)» روز دوشنبه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان، ایجنت، لژیون مرزبانی و از راهنمای لژیون دهم همسفر زهرا سپاسگزارم که اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم تا از شما همسفران آموزش بگیرم. دستور جلسه‌ امروز مربوط به دخانیات است و برای هر دستور جلسه باید برگردیم و به گذشته‌ خود نگاه کنیم. این دستور جلسه من را به سال ۱۳۹۱ می‌برد. سالی که وارد کنگره۶۰ شدم. یادم است به کنگره می‌آمدم و سر لژیون می‌نشستم، راهنما همسفر معصومه آموزش‌ها را می‌دادند و بقیه اعضاء که قبل یا بعد از من آمده بودند مشارکت می‌کردند؛ اما من می‌فهمیدم که حس و حال‌ آن‌ها چیز دیگری است و آن‌ چیزی که باید از کنگره۶۰ دریافت کنم را دریافت نکرده بودم.

انگار من استپ کرده بودم و هر‌ روز بیشتر به عقب برمی‌گشتم، چون فقط جسم من در کنگره بود؛ ولی تمام روح و روان من این بود که به خانه بروم و سیگار و قلیان را مصرف کنم، غافل از این‌که به کنگره آمده بودم تا یاد بگیرم در صراط‌ مستقیم قرار بگیرم، ضد‌ ارزش‌ها را به‌روش تدریجی کنار بگذارم و به سمت ارزش‌ها حرکت کنم، اما همان زمان هم سطح آگاهی من آن‌قدر پایین بود که نمی‌دانستم جسم من در اثر مصرف نیکوتین نامتعادل شده و به مصرف نیکوتین نیاز دارد. می‌آمدم و می‌رفتم، اما در نهایت هیچ برداشتی نداشتم؛ چون من دقیقاً مثل یک فرد مصرف‌کننده ۶۰ درجه زیر صفر رفته بودم و با همان مصرف نیکوتین، حس‌های من یخ زده بود. 

نیکوتین دقیقاً کاری شبیه به مواد‌مخدر انجام می‌دهد، به این صورت که جایگزینی‌ آن در بدن انجام می‌شود؛ نیکوتین داخل بدن از کار می‌افتد و در قسمت جسم، روان و همچنین برای منِ همسفر، در جهان‌بینی به زیباترین شکل ممکن کار خود را انجام می‌دهد؛ بخشی که برای من جهان‌بینی داشت، آموزش‌هایی بود که نمی‌توانستم کاربردی کنم، چرا که قوه‌ اول من یعنی تفکر، تحت تأثیر نیکوتین بود؛ قوه‌ دوم تصور و امید که می‌گفت: «ناامید نباش، حرکت کن» اما من نمی‌توانستم، چون تمام افکار من مصرف نیکوتین بود تا این‌که گذشت و در کنگره یاد گرفتم باید به دل ترس‌ها بروم و تا زمانی که این کار را نکنم، آدم شجاعی نخواهم شد و نمی‌توانم آموزش‌ها را فرا بگیرم.

در آن زمان ما به‌راحتی الآن لژیون ویلیام وایت به صورت حضوری نداشتیم؛ لژیون‌ها به صورت مجازی بود. جا دارد از همسفر جلالی تشکر کنم، ما به‌صورت مجازی سفر می‌کردیم و الآن به لطف مرزبانی که جا دارند از آن‌ها تشکر ویژه دارم به خاطر این‌که دو ساعت زودتر می‌آیند تا لژیون ویلیام برگزار شود. مسیر گذشت و من در طول سفر به رهایی رسیدم. همیشه می‌گویم سفر نیکوتین، سفر مبارزه با نفس است؛ چون تا زمانی‌که مصرف‌کننده نیکوتین بودم آدم ضعیفی بودم؛ برای این سفر باید قوی‌تر باشم تا بتوانم آن‌ را به پایان برسانم.

همیشه به همسفرانی که در لژیون ویلیام هستند می‌گویم: سه ماه سازگاری شما، مهم‌ترین بخش از سفر شما است. اگر بتوانید این سه ماه را به‌خوبی بگذرانید بقیه‌ سفر آن‌قدر سخت نیست؛ چون ما در سه ماه سازگاری، شاید بیشتر از آن‌ چیزی که فرد مصرف دارد، آدامس را به او می‌دهیم و بعد از سه ماه (سازگاری نیکوتین سه ماه است) آن را رو به پایین می‌آوریم. دقیقاً این‌جا است که منِ همسفر باید بتوانم در شرایطی که قرار می‌گیرم مسافرم را به‌خوبی درک کنم؛ چون اگر ۲۰ درصد آگاهی و دانایی من بالا نرود، راهنما بخواهد ۲۰ درصد آدامس من را کم کند نمی‌توانم.

این‌جا است که می‌گوییم فردی که بسترهای کنگره۶۰ برای او فراهم است و می‌داند چه گره‌هایی درون خود دارد؛ با لژیون سردار، ویلیام یا لژیون تغذیه‌‌ سالم آن را باز می‌کند. این‌جا همان جایی است که باید گره‌ها را باز کند. این را هم بگویم برای شروع این سفر ترس بسیار بزرگی وجود دارد و در ادامه شما چیزهایی را به دست می‌آورید که همان قسمت کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است: «باوری در ناباوری».

نیروهای منفی به زیباترین شکل ممکن کار خود را انجام می‌دهند. به من سعیده می‌گویند: «تو ماهی یک‌بار قلیان مصرف می‌کنی و نیازی به سفر نداشتی» این‌جا است که اگر من یاد بگیرم قوی جلو بروم، می‌توانم در ادامه تغییر کنم، تبدیل و ترخیص شوم؛ از نفس‌ اماره به نفس لوامه بیایم و در آخر در بخش نیکوتین به نفس مطمئنه برسم؛ اگر من بتوانم همین یک نکته را در کنگره‌۶۰ انجام دهم به‌نظر من زیباترین دستاورد برای یک همسفر همین است. همسفری که روز اول با ناامیدی به کنگره۶۰ آمد اعتمادبه‌نفس می‌گیرد، ترس خود را کنار می‌گذارد و از قضاوت دیگران هیچ ترسی ندارد؛ چون می‌داند افراد کنگره۶۰ به‌خوبی آموزش دیده‌اند و او را قضاوت نمی‌کنند. اوایل ممکن است با ترس بگوید: «سعیده هستم مسافر نیکوتین»، ولی وقتی رهایی را به‌دست می‌آورد با افتخار می‌گوید.

خوشحال هستم که توانستم این سفر را به زیباترین شکل ممکن انجام دهم و خواستم این دستور جلسه پیامی باشد برای کسانی که هنوز در ترس خود هستند و می‌دانند چه گره‌هایی دارند و نمی‌توانند بر نیروهای منفی غلبه کنند. نترسید و بیایید سفر خود را شروع کنید؛ چون چیزهایی که به‌دست می‌آورید اصلاً قابل مقایسه نیست! در ادامه کسانی که سفر کرده‌اند، مشارکت می‌کنند و می‌گویند.

در بخش دوم دستور جلسه امروز خواستم به راهنما همسفر نرگس تبریک بگویم. خوشحال و خوشبخت هستم که به‌واسطه‌ دستور جلسه توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. مراسم تجلیل ایشان را داریم. ما به کنگره۶۰ می‌آییم و افراد را می‌بینیم که برای ما الگو هستند. شما برای من الگویی از متانت، صبر و حال خوش بودید. انگار هر بار که شما را می‌دیدم در مسیر خود ایمان بیشتری پیدا می‌کردم، امیدوارم در این شروع دوباره‌ زندگی، بهترین‌ها برای کسانی که زنده کردید و زندگی‌هایی که به حال خوش رساندید، در زندگی شما جاری باشد و بهترین‌ها را برای شما از خداوند خواستارم.

تجلیل از راهنما همسفر نرگس

مرزبانان کشیک: همسفر ناهید و مسافر مصطفی
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)
تایپیست‌: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) و همسفر یاسمین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .