English Version
This Site Is Available In English

معلم با عشق و محبت به ما آموزش می‌دهد.

معلم با عشق و محبت به ما آموزش می‌دهد.

جلسه هشتم از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی ویژه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی قوچان با استادی راهنما مسافر رحمان، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر جلیل با دستور جلسه (وادی سوم وتاثیرآن روی من)  پنجشنبه، 8خرداد1404ساعت 17آغاز به کار کرد.
سلام دوستان رحمان هستم یک مسافر
از ایجنت تشکرمی کنم در این جایگاه اجازه خدمت دادند تا آموزش بگیرم. در ابتدا،این اتفاق اولین بار در شعبه قوچان افتاده است که تجربه می‌کنیم.

رسم بود زمانی که مدت خدمت راهنمایان تمام می‌شد مراسمی شبیه تولد برگزار می‌شد و معمولاً هرکسی را که فرد مشخص می‌کرد به‌عنوان استاد جلسه می‌نشست و در رابطه به آن شخص صحبت می‌کردند و در آخر دعوتش می‌کردند در جایگاه و قدردانی می‌کردند با این تفاوت که کیکی در کار نبود؛ ولی بعد از اینکه رفته‌رفته کنگره بزرگ‌تر شد اعلام کردند که دیگر نیازی به جشن‌گرفتن بعد اتمام کار راهنمایان نیست و فقط لوحی به راهنما تحویل داده شود و خیرمقدم میگم به‌تمامی بچه‌های شعبه فردوسی و شیروان و بچه‌های قدیمی که امروز در این کارگاه حضور پیدا کردند.
صحبت‌های خودم را در سه بخش تقسیم می‌کنم و این دستور جلسه در رابطه به این اتفاق خیلی صدق می‌کند که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند، داره میگه هیچ موجودی به میزان خود انسان نمی‌تواند به خودش فکر کند مفهومش این است که هیچ‌کسی نمی‌تواند به اندازهٔ من به خود من فکر کند و این یکی از مشکلاتی است که من درگیرش بودم که مثلاً در دوره تخریبم یا راهنماییم یا غیره کسی بیاید مثلاً زن و بچه دوستی آشنایی و به من کمک کند این وادی به ما می آموزد خودتی و خودت باید با مشکلاتت روبرو بشوی و از هیچ‌کس انتظاری نداشته باشی به عبارتی و طبق صحبت‌های مهندس همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم؛ ولی تأکیدی که اول وادی به کلمهٔ باید می کند،یعنی اینکه یا معلم با عشق و محبت به ما آموزش می‌دهد و آموزش می‌گیرم و یا روزگار و چرخش به شمایاد می‌دهد و یاد خواهی گرفت با درد و رنج و تخریب باید متوجه این بشوید که هیچ‌کس به اندازهٔ خودت نمی‌تواند تو را دوست داشته باشد و نه به تو فکر کند و نمی‌تواند محبت کند نه می‌تواند برای شما نگران باشد پس باید دست به‌زانو بگیری و بلند بشوی یا تخم‌مرغ رو مثال می‌زنم:که اگر از درون،از مرکز تغییرات رو شروع بکند نتیجه‌اش می‌شود زایش، زندگی و تولد و اگر از بیرون تغییرات شکل بگیرد نتیجهٔ آن جز نابودی و هیچ شدن نیست.ازاینکه باسکوتتان به صحبت های من گوش کردید متشکرم.

تقدیر از راهنمای لژیون یکم قوچان

 تایپ و ویرایش:مسافر جواد لژیون پنجم
ارسال خبر :واحدسایت نمایندگی قوچان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .