جلسه اول از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی ارم به استادی دیدهبان محترم مسافر علیرضا زرکش و نگهبانی ایجنت محترم مسافر احمد و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «هفته دیدهبان» در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علیرضا هستم، یک مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم. منتظر بودم دبیر گزارش سال قبل را بخواند، بعد متوجه شدم سال گذشته چنین مکانی نبود، چنین جمعیتی نبود، چنین دستورجلسهای نبود و چنین تفکری هم وجود نداشت.
ابتدا به همه اعضای شعبه تبریک میگویم. فکر کنم اولین بار است که این جایگاه را در این شعبه تجربه میکنم. خیلی از بچهها تلاش کردند و زحمت کشیدند تا این شرایط را فراهم کنند. وقتی این مکانها را میبینم، یاد پیام آقای مهندس درباره مکان آباد و مکان خراب میافتم: انسانهایی که آباد هستند، نمیتوانند محیط پیرامون خود را نسازند و آباد نکنند، و انسانهایی که خراب هستند، نمیتوانند مکانهای آباد را خراب نکنند. کنگره وقتی وارد هر شهر یا محلی میشود، تمام تلاشش را میکند تا این آبادانی را به وجود آورد.
این هفته را تبریک میگویم؛ هفته دیدهبان. داستان، داستان زندگی انسان است: تغییر، تبدیل، ترخیص، حرکت از نادانی به دانایی، تجربه کردن و وارد شدن به دانایی مؤثر. آنچه در ابتدا و انتهای دستورجلسات کنگره وجود دارد، تأثیر آن روی من است: داستان زندگی. وقتی وارد کنگره میشوی، زندگیات را خراب کردهای، مواد مصرف کردهای، با آن تفکر و اندیشه، با آن درون خراب. چه مسافر و چه همسفر، میآیی تو کنگره، در کسوت یک سفر اولی. یک صندلی، یک جایگاه به ما میدهند. وقتی در جای خود قرار میگیریم، شروع به حرکت میکنیم.

امسال در همه شعبهها گفتم: یک سفر اولی مثل یک دانشآموز در لژیون مینشیند و دانش میآموزد تا به رهایی برسد. وقتی از بند اعتیاد رها میشود، هنوز آزاد نشده؛ از انفرادی اعتیاد بیرون آمده، اما در زندان خواستههای نامعقول گیر کرده است. اینجاست که همسفر و مسافر کنار هم قرار میگیرند. کنگره سفر اول، سفر دوم و سفر سوم را تعریف کرده و بستری فراهم کرده تا انسان بتواند درست زندگی کند.
در سفر اول با کلمات، وادیها و صور آشکار آشنا میشویم. تأثیر آن در درونت شروع میشود، حالت خوب میشود، زندگی تغییر میکند. اما اگر بعد از قطع مواد به همین بسنده کنید، هیچ اتفاقی نمیافتد. اشتباهی که بعضی از بچهها میکنند این است که فکر میکنند سفر اول تمام شده، اما وقتی وارد سفر دوم میشویم، تازه سفر اولت آغاز میشود. انگار وارد دانشگاه شدهایم. آقای مهندس میگویند: برویم دانشگاه! یعنی دانش را در آگاهی اجرا کنیم. در سفر دوم باید به خویشتن، صور پنهان، خواستههای نامعقول نفس، نور و صوت، خشم و شهوت بپردازیم.
سفر اول، تن است و سفر دوم، خویش و صور پنهان است. کنگره برای هرکدام جایگاهی دارد: سفر اولی در لژیون، سفر دومی در کسوت مرزبان، ایجنت، راهنما یا حتی در آبدارخانه. دیدهبانها ساختاری هستند که آقای مهندس تعریف کردهاند. کنگره مثل یک درخت است: ریشهاش بنیان کنگره است، تنهاش دیدهبانها، و شاخ و برگهایش مرزبانها، ایجنتها و راهنماها. این تمثیل برای این است که دانش کنگره را در لحظه اجرا کنیم، و برای این کار باید دانش بیاموزیم.
کنگره بر اساس الگو طراحی شده است. ما با حس بینایی یاد میگیریم، نه شنوایی. یک فرزند در خانه از رفتار پدر و مادرش الگو میگیرد، نه از حرفهایشان. دیدهبانها نگهبانان دانش کنگره هستند؛ مسئولیتشان این است که خود را اصلاح کنند، چون قرار است الگوهای بدون نقص باشند. البته همه ما کامل نیستیم، اما در کنگره تلاش میکنیم به معیارهای رهایی، آزادی و کمال نزدیک شویم.
سفر اول و دوم متفاوتند: در سفر اول، در بستر دیگران حرکت میکنیم، اما در سفر دوم، دیگران باید در بستری که تو ساختهای حرکت کنند. بستر با پول و بخشش به وجود میآید. این فضاهایی که امروز در آن راه میرویم، با هزینه و محبت اعضای لژیون سردار ساخته شدهاند. سفر دوم یعنی لژیون سردار، یعنی لژیون بخشش. برای اجرای وادی اول در سفر دوم، باید از وادی چهاردهم عبور کنیم. تنها کسانی میتوانند سفر دوم را کامل کنند که توانایی بخشش داشته باشند.
کنگره مثل یک معلم خوب است که آرامآرام ما را به ساحل رهایی میرساند، بیآنکه خودمان متوجه شویم. در سفر دوم باید رمز و راز این بازی را درک کنیم تا مجری آن باشیم. بدون بخشش، بدون وادی چهاردهم، غیرممکن است که بتوانیم با تفکر ساختار درست کنیم.
دیدهبان میداند که باید خانوادهای مستحکم، کار پایدار و وضعیت مالی خوب داشته باشد، اما از دانشگاه کنگره هم غافل نشود. آقای مهندس میگویند: اگر کار معنوی کنید، قطعاً بار مادی هم دارد. کسانی که در سفر دوم خدمت صادقانه میکنند، این را بهخوبی احساس میکنند.
۱۴ دیدهبان داریم: دو نفر برای همسفران و بقیه برای مسافران هرچه کنگره بزرگتر شده، دانش آن گستردهتر شده و نقاط حساسی به وجود آمده که نیاز به دیدهبان دارد. این ساختار طوری طراحی شده که آیندگان به راحتی سفر کنند. در کنگره، مثل چرخدندههای گیربکس اتوماتیک، بدون اصطحکاک کنار هم حرکت میکنیم. خطوط زندگی خود را تغییر میدهیم، اما در زندگی دیگران دخالت نمیکنیم.
امیدوارم همه ما دیدهبان خود، خانواده و کارمان باشیم و با قدرت حرکت کنیم تا با تفکر، ساختار درست کنیم. وگرنه مجبوریم در تفکر دیگران کارگر، مهندس یا پزشک شویم. اگر صاحب بخشش باشیم و در مسیر تزکیه و پالایش حرکت کنیم، میتوانیم صاحب تفکر خود باشیم. این چیزی است که آقای مهندس از ما میخواهد، و یک دیدهبان این را بهخوبی میداند.
از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

گزارش تصویری از جشن دیده بان:
.jpg)
.jpg)
.jpg)











تایپ و بارگزاری :مسافر آرمین
عکس :مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1049