سیزدهمین جلسه از دور دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر احد، با دستور جلسه: هفته دیدهبان در روز پنجشنبه 25 اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان، حمید هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه سپاسگذارم که اجازه دادند، در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. خدا را شکر میکنم که فرصتی دیگر داد، تا درخدمت شما عزیزان باشم و آموزشها را به صورت کاربردی در این جایگاه ارائه دهم.
داشتم به روزهای اول این مکان فکر میکردم، قبل از اینکه ساخته شود، اینجا یک خرابه بیشتر نبود. در واقع، اینجا بیشتر محل تجمع مصرفکنندگان کارتنخواب بود. وقتی آن زمان را با امروز مقایسه می کنم، یاد پیامی از استاد سردار میافتم که میگفتند: ساکنان آباد، ویرانهها را به گلستان تبدیل میکنند. خدا را شکر میکنم که به کمک خدمتگزاران این شعبه، این مکان تبدیل به گلستان شده است.
همه عزیزانی که اینجا درمان می شوند نیروهای خفته درون خود را احیا میکنند و سکان جسم خود را به دست میگیرند. مطمئناً چیزهای ارزشمندی از این افراد خواهیم دید. با آرزوی موفقیت برای تکتک بچههای سفر اولی و سفر دومی.
دستور جلسه: هفته دیدهبان است. ما در طول سال چهار جشن و چندین دستور جلسه داریم. وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که همه حول محور قدردانی، حس قدردانی، تشکر و سپاس میچرخند. این حس قدرشناسی آنقدر مهم است که آقای مهندس در طول سال در این مورد کلی صحبت میکنند.
وقتی کسی وارد کنگره میشود، حس طلبکاری دارد. خودم شخصاً این حس را داشتم و دارم. وقتی مسافر میشویم و در مسیر کنگره قرار میگیریم، این حس طلبکاری کمکم از انسان گرفته میشود و حس قدرشناسی به وجود میآید. حس قدرشناسی باعث ایجاد حس جاذبه در شخص میشود، در حالی که حس طلبکاری حس دافعه ایجاد میکند.
چرا باید قدردانی کنیم؟ آقای مهندس بارها میگوید: "شکر نعمت، نعمتت افزون کند." در واقع، هر چقدر حس قدرشناسی در ما بیشتر شود، کنگره این را به ما یاد میدهد که این حس برای محل کار و زندگی ما هم مفید است. اینجا یک خدمتی به ما داده میشود و هر چقدر ما آن خدمت را درست انجام دهیم، انرژی می گیریم و آن حس درست انجام دادن یک کار، معمولاً در جایگاههای بالا بیشتر احساس میشود.
من حدود ۱۴ سال است که در کنگره هستم، تقریباً بیشتر جایگاهها را تجربه کردهام. این که میگویند جایگاههای بالاتر، من اصلاً کاری به بالاتر و پایینتر ندارم. چیزی که من متوجه شدم این است که هدف مهم است. هدف تمام خدمتها این است که هر کاری به شما سپردند، حتی آبدارخانه یا هر جایگاه دیگری، آن را درست انجام دهید. حس درست انجام دادن یک کار، یعنی اگر در آبدارخانه هستید، چای خوب به مردم بدهید.
بیرون از کنگره، با یک مغازه دار صحبت میکردم. از ایشان تعریف کردم، چون واقعیت را میدیدم. میگفتم: چرا شما این همه دقیق کار می کنید؟ چرا اینقدر وسایل خوب دارید؟ چرا مغازه شما اینقدر تمیز است؟ گفتند که من زمانی که شاگرد یک مغازه بودم، همیشه از خدا میخواستم، کمکم کند صاحب یک مغازه شوم و وسایل خوب، جنس خوب و غذای خوب به مردم بدهم. خداوند میشنود و این امکان را در اختیار ما قرار میدهد. کائنات میشنود و فرصت را به ما میدهد. اگر در آن فرصت هشیار باشیم، میتوانیم بهرهمند شویم. تمام جایگاههای کنگره هم همینطور است. کار را درست انجام دهیم . اگر هم در کنگره نباشیم، در محل کار و زندگی موفق خواهیم بود، چون ابزارهایی که کنگره در اختیار ما قرار داده باعث میشود از یک آرامش نسبی برخوردار باشیم.
من این هفته را به آقای مهندس، اولین دیدهبان کنگره، و به تمام دیدهبانها تبریک میگویم. من کسوت راهنمایی داشتم و حدود پانزده الی شانزده نفر دور هم جمع میشدیم و با سایههای خودمان و حسهای خودمان کار میکردیم. بعد از مدتی، خداوند لطف کرد و ایجنت شدم. در کسوت ایجنتی دیدم که پانزده الی شانزده راهنما، قسمت آقایان و قسمت همسفران، با این مجموعه کار میکنند و حسهای مختلف و چالشهای خاص خودشان را دارند و آموزشهای ارزشمندی میگیرند. حالا اینها را من تجربه کردهام، ولی فکر میکنم این دیدهبانها در کل کشور کاملاً با اعضاء در تعامل هستند و با یک تفکر درست از آقای مهندس و کنگره حرکت میکنند. سختی کار را اصلاً به خودشان راه نمیدهند. من از نزدیک مشاهده کرده ام. که دیدهبانها چقدر زحمت میکشند. و از کار و زندگیشان میزنند. در طول هفته چند روز به شهرستان رفت و آمد می کنند. بخاطر من و همنوعان من. آیا ریالی دریافت میکنند؟ اصلاً اینطور نیست، تازه از جیب خودشان هم هزینه میکنند. حساب این عزیزان با آن خداوندی است که اصلاً معادلات ریاضی در آن نمیگنجد. مثال، معادلات ریاضی دو، دو تا میشود چهار تا، ولی حساب این مسیر، یک دیدهبان این کارهای ارزشمند را میکند و یک دفعه دو دو تا میشود ۶۰۰ تا.
گاهی به خودم میگویم: خدایا، دیده بانان محترم با این سن و سال، چقدر خداوند انرژی و توان به این عزیزان داده است که اینقدر کار میکنند. من خودم بعد از ۱۴ سال، سر دوراهی قرار گرفتم. که ادامه دهم. تصمیم گرفتم که هر کاری که میتوانم برای کنگره انجام دهم . از خودم سوال کردم ؛ از این بیشتر چه کاری از دست تو برمیآید؟ کنگره انسان را دوباره احیاء میکند. بیخود نیست نوشته شده است "جمعیت احیای انسانی. یعنی آن چیزی که در درون شما است، کنگره ابزارها را در اختیار شما میگذارد و خودتان، خودتان را احیاء میکنید. شعبه خیلی خوبی دارید، خیلی خوش حس است. از تمام خدمتگزارای شعبه تشکر می کنم. امیدوارم روزهای خوبی را تجربه کنید. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید صمیمانه سپاسگزارم.

عکس : مرزبان خبری
تایپ و بارگزاری : مسافر باقر
ویراستاری : مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
163