میرسند آنانی که مشتاق رسیدن و سیرابشدن بودند و آنانی که از سکون به در نمیآیند هرگز نخواهند رسید.
دیدهبانان ستونهای این مکان مقدس هستند که با خدمت بیمنت و خالصانه خود مسیر کنگره را هموار میسازند. به مناسبت هفته دیدهبان مفتخر بودیم که در نمایندگی بیهقی میزبان دیدهبان محترم مسافر احمد باشیم. در ادامه گفتگوی لذتبخش و پرمحتوایی با ایشان داشتیم که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
دیدهبان ورزش مسافر احمد با آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت ۸ ماه با راهنمایی آقای مهندس دژاکام سفر کردند. رشته ورزشی ایشان تیراندازی باکمان است و به مدت ۲۴ سال است که آزاد و رها هستند.

وظایف دیدهبانان چیست و همینطور وظایف شما بهعنوان دیدهبان ورزشی چیست؟
وظایف دیدهبانان همانطور که از نام آنها مشخص است دیدن است. بنده با توجه به تجربهای که در کنگره60، شعب مختلف و در قسمتهای مختلف به دست آوردهام مسائلی را میبینم و حس میکنم. اصطلاحاً دیدهبان اتمسفر آن شعبه یا آن محلی که در آن حضور مییابد را میتواند حس کند. درواقع دیدهبانان تصمیماتی میگیرند که اعضاء کنگره ازجمله سفر اولیها، خانوادهها، راهنماها و همه ارکان کنگره60 بتوانند به بهترین شکل در امنیت کامل به مسیر خود ادامه دهند. حال این امنیتی که از آن گفتیم بهشدت مهم است و ازاین رو در کنگره به رهجوها آموزش داده میشود که هیچکسی وارد حریم دیگری نمیشود تا حس امنیت برقرار باشد، این چنین تصمیماتی توسط دیدهبان گرفته میشود. در مورد وظیفه بنده بهعنوان دیدهبان ورزشی به این شرح است که هر مسابقهای در هر رشته ورزشی و در پارکهای مختلف کنگره60 برگزار میشود تمام این فعالیتها زیر نظر دیدهبان ورزشی است؛ البته این مسئولیت را آقای مهندس بهتازگی به عهده بنده گذاشتهاند و امیدوارم بتوانم بهخوبی انجام وظیفه کنم.
شما درگذشته ورزشکار بودید آیا میتوانم بپرسم چه رشتهای فعالیت داشتید؟
بله ورزش رزمی
هدف کنگره از برنامههای ورزش چیست؟
انسانها در طول عصرهای مختلف به فیزیولوژیشان کمتر اهمیت میدادند. کنگره60 جهت شناخت ما نسبت به موضوع ورزش، انسان را موجودی دارای دو بخش صور پنهان و صور آشکار میداند. تمام هستی یک صور آشکار و یک صور پنهان دارند. این صور آشکار بسیار مهم است؛ اما در ادیان مختلف کمتر به آن اهمیت دادهشده است. در بعضی ادیان افرادی که میخواستند بهاصطلاح تزکیه نفس انجام دهند به جسمشان آسیب میرساندند؛ اما متوجه شدهایم این، کار درستی نیست؛ بنابراین ما به این صور آشکار نیاز داریم و صور پنهان با قرار گرفتن در این صور آشکار است که به حیات ما شکل میدهد؛ پس ما یک مرکبی را سوار شدهایم که نیاز است سالم باشد. همه افراد در سن و سال پایین فکر میکنند همیشه این انرژی و جسم سالم را دارند و همین روند را در کهنسالی هم طی میکنند، درصورتیکه اصلاً اینطوری نیست. اگر شما به جسم خود توجه نکنید و ورزش نکنید؛ قطعاً در کهنسالی به مشکل برمیخورید؛ بنابراین همانطور که ما به غذا، اکسیژن، خانه، لباس و آموزش نیاز داریم به ورزش هم نیاز داریم و کنگره60 در این زمینه بسیار حساس است و تأکید دارد که این کار را برای خودمان انجام دهیم؛ چراکه بهره آن را هم خودمان میبریم.
خدمت کردن چگونه میتواند سکوی پرتاب ما باشد؟ اصلاً چرا خدمت میکنیم؟
همه انسانها به دنبال حال خوب هستند. اگر از همه اعضاء کنگره بپرسید قطعاً میگویند وقتی به کنگره میآیند حالشان خوب میشود. دلیل کسب این حال خوب در ابتدا آموزشی است که در این فضا دریافت میکنند و دلیل دیگر میتواند این باشد که تمام انرژی افراد کنگره معطوف به یک هدف که همان نجات و رهایی یک انسان است. این حال خوب تنها با کمک کردن به دیگران حاصل میشود؛ کمک کردن بدون توقع و بدون قضاوت. هدف ما از خدمت این نیست که معروف شویم هدف این است که مؤثر واقع شویم. همانطور که تمام هستی به ما خدمت میکند ما هم وظیفه داریم که به دیگران خدمت کنیم.
برای زمانی که موقعیت شغلی پیش میآید که باعث ترک ما از کنگره میشود چه کنیم؟ در مصاحبهای از شما خواندم که موقعیت شغلی خوبی برایتان پیش میآمد که باعث ترک شما از کنگره میشد؛ ولی شما کنگره را انتخاب کردید چرا؟
انسانها تصور میکنند وقتی بر سر دوراهی قرار میگیرند حتماً باید یکراه را حذف کنند و یکراه را انتخاب کنند؛ درصورتیکه بنده این راه را حذف نکردم؛ بلکه در کنار تایم کاری کنگره، کارهای شغلی خود را هم انجام میدادم بههرحال هر کسی ارتزاق میخواهد و مسئولیتی دارد. اولویت خود را کارهای کنگره گذاشتم و در کنار آن زمانهای زیادی در اختیار داشتم و در آن زمانها برای انجام وظایف شغلی خود استفاده میکردم. یک موقعیت شغلی که اصلاً اجازه نمیدهد که شما به کنگره بیایید این خوب نیست؛ ولی کنگره این را هم نمیخواهد که برای خدمت به کنگره، زن و بچه و کاروبار خود را رها کنید؛ اصلاً چنین چیزی را نمیخواهد؛ بلکه اگر در شرایطی هستید که کارتان واجبتر است کنگره را رها کنید و به دنبال شغل خود بروید.
از کجا بدانیم رسالت ما از زندگی چیست و چهطور میشود به حلقه عشق وارد شد؟
اصلاً دنبال این نگردید که رسالت شما چیست؟ اگر از همین تواناییهایی که در حال حاضر داریم بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم؛ یعنی ما رسالت خود را انجام دادهایم. اگر به دنبال حال خوب میگردید حال دیگران را خوب کنید؛ آنگاه مثل بومرنگ به خود شما برمیگردد. اگر میخواهید به شما محبت شود باید به انسانها محبت کنید و در این صورت انرژی آن به خودتان برمیگردد.
خدمت در کنار آقای مهندس چه احساسی دارد و از این همنشینی چه موهباتی نصیب شما شده است؟
همه ما در کنار آقای مهندس هستیم، همینکه به سیدیهای ایشان گوش میدهیم؛ یعنی ایشان بهطور مستقیم به من و شما درس میدهد و اما ازلحاظ فیزیولوژی هم خوب نمیشود احساسم را بیان کنم. من نمیخواهم مقایسه کنم؛ اما زندگی من از دو بخش تشکیلشده است؛ یکبخشی که از پدر و مادر متولد شدم. آنها خیلی برای من زحمت کشیدند؛ اما قوانین زندگی را یاد نداشتند و به من هم آموزش ندادند و این عدم آموزش از من یک انسان سرکش، خشمگین، انسانی که هیچ ارزشی برای هیچ موجودی قائل نبود و همینطور یک انسان طلبکار ساخت؛ ولی از روزی که به کنگره آمدم، زندگی دیگری را شروع کردم و کاری که آقای مهندس نهتنها برای من بلکه برای همه ما انجام دادهاند، پدر و مادرهایمان برای ما انجام ندادند و این دو را در یک کفه نمیگذارم و احترام پدر و مادر جای خود را دارد؛ ولی از یک جاهایی، یکسری انسانها حیات اَبدی را به انسانها نشان میدهند؛ آقای مهندس به من و همه اعضاء کنگره یک حیات ابدی هدیه کردند که در آن باحال خوب سپری میکنیم این یعنی بهشت. درواقع ایشان در این حیات بهشت را به ما هدیه دادند.
چهطور به آگاهی و دانایی برسیم؟
ما باید ببینیم با چند نفر زاویهداریم. آیا افرادی هستند که ما از آنها بدمان میآید؟ یا با آنها مشکلداریم؟ یا افرادی هستند که ما با آنها قهر هستیم؟ عزیزانی که تازهوارد کنگره میشوند فکر میکنند ما انسانهای بینقص، خوب و مثبتی هستیم؛ اما ما کنگره میآییم، آموزش میگیریم و بستر تمرین این آموزش در خانه، فامیل و جامعه ماست. ما در آنجا باید خود را نشان دهیم؛ وگرنه در اینجا که یکی هستیم. این آموزشها را در اینجا فرامیگیریم تا در جامعه و خانه عملی کنیم و آن زمان است که ما به آگاهی و دانایی رسیدهایم.
کلام آخر و اگر توصیهای دارید بفرمایید؟
انسانها چیزهای باارزش زیادی دارند؛ ولی به نظر من باارزشترین چیزی که انسان دارد سلامتی اوست. انسان اگر سلامتی داشته باشد قطعاً دانایی دارد و انسانی که این دو را دارد، انسان خوشبختی است؛ پس باید قدر آن را بدانیم.
دیدهبان محترم مسافر احمد از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار ما گذاشتند و صبورانه به سؤالات ما پاسخ دادند؛ تشکر میکنم. راهتان سبز و عمرتان دراز.
مرزبان کشیک: همسفر اشرف
طراح سؤال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
مصاحبهکننده، ویرایش و ارسال: همسفر فهیمه نگهبان سایت
عکاس: مرزبان خبری همسفر اشرف
همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار
- تعداد بازدید از این مطلب :
839