هفتمین جلسه از دوره چهل و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی ستارخان؛ با استادی دستیار دیده بان محترم مسافر آرمین، نگهبانی مسافر شهاب و دبیری موقت مسافر ابراهیم با دستور جلسه "هفته دیده بان " در روز دوشنبه 22 اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

از نگهبان جلسه، لژیون مرزبانی و ایجنت محترم که اجازه دادند این جایگاه خدمتی را مجدد تجربه بکنم، ممنونم؛ ابتدا جا دارد سپاس گزاری بکنم از خدای خود که باز هم در یکی از نمایندگی های کنگره 60 اجازه نشستن بر روی این صندلی را به من داده است، حالا جایگاه خدمتی میتواند باشد یا هر چیز دیگهای، چون این صندلی آنقدر با ارزش هست که من برای آن بخواهم تلاش بکنم و بجنگم، چون حال خوشی پشت آن هست. تبریک می گویم هفته دیده بان را به همه عزیزان در راس جناب مهندس و خانواده محترم ایشان و دیدهبانهای عزیز که راه درمان را برای من خیلی ساده و سهل کردند، با حضورشان با تصمیماتشان با قوانینی که وضع کردند. از دیدبان محترم آقای لطفی که من جزو دستیاران ایشان هستم، تشکر میکنم که اجازه دادن به عنوان یک فرد درساختار کنگره 60 باشم. احساس مفید بودن بکنم، مسئولیت پذیری را یاد بگیرم و بتوانم گوشه ای ازخسارتهایی که به خودم و جامعه زدهام را جبران بکنم.
ساختار کنگره دیدهبان ها را شاید سفر اولیها و دیگران بخواهند در مورد آن بدانند، کنگره دیده بانان از 14 دیدهبان تشکیل شده است که در راس آن آقای مهندس به عنوان نگهبان دیدهبانان هستند، هر کدام از دیده بانان، خدمتی دارند و یک شاخه کاری متفاوتی دارند. قوانینی را که در نمایندگی اعمال میشود از درایت آقای مهندس و کنگره دیدهبان ها میباشد که با تصمیمات درستشان در لحظه توانستهاند این مشکلات را حل نمایند؛ من در ابتدا فکر میکردم به ساختمان سیمرغ که میروم، دیگر باید شسته رفته بروم و حرف نزنم و همواره ماخوذ به حیا باشم و خیلی از مسائل دیگر، ولی آنجا یاد گرفتم در کنار خدمت کردن، زندگی بکنم.

این ساختار آنقدر قشنگ، نرم، با عشق است. وجود من را فرا گرفت که توانستم چند بعدی بشوم.
الان من واقعا خیلی خوشحال هستم که می توانم چند کار مختلف را توامان انجام بدهم و این به برکت خدمت کردن در کنار عزیزانی میباشد که به عنوان ستون های کنگره 60 هستند و می توانند یک انسانی که هیچ قابلیتی تا قبل از وارد شدن به کنگره، به واسطه اعتیاد نداشته را احیا بکنند.

یکی از مسائلی که در کنار دیده بان های عزیز به آن رسیدهام این است که آنها وادی چهاردهم را به معنای واقعی صرف میکنند ، خوشحال هستم که نزدیک به آنها درحال خدمت هستم و یکی دیگر از چیزهایی که یاد گرفته ام این است که نه زیاد به آنها نزدیک بشوم و نه زیاد از آنها دور بشوم که بتوانم هم از سرما و هم از گرمای وجودشان بهرهمند بشوم.

تایپ : مسافر حمیدرضا
عکس : مسافر طاها
انتشار : مسافر امیرحسین
ویرایش: مسافر ماهان
مرزبان کشیک : مسافر صامت
- تعداد بازدید از این مطلب :
95