English Version
This Site Is Available In English

داروی اصلی در بخش شناخت، پذیرش و جهان‌بینی است

داروی اصلی در بخش شناخت، پذیرش و جهان‌بینی است

اولین جلسه از دوره سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی دیده بان محترم جناب آقای اشکذری و نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر امیر طاها با دستور جلسه "هفته دیده بان"  مورخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

بنام قدرت مطلق الله سلام دوستان علی هستم یک مسافر . ضمن عرض سلام و خدا قوت، خیلی خوشحال هستم که در خدمت شما هستم امیدوارم به کمک همدیگر جلسه‌ی خوبی داشته باشیم. با توجه به دستور جلسه که هفته‌ی گرامی داشت جایگاه دیده‌بانی هست توضیحی می‌دهم و سپس جلسه را با مشارکت‌های شما ادامه می‌دهیم. قبل از هر چیزی ما از جایگاه‌ها قدردانی می‌کنیم، بااینکه از جایگاه‌ها قدردانی می‌کنیم ولی هدف اصلی، خود جایگاه است چرا؟ چون جایگاه‌ها درکنگره هرکدام ابزار آموزشی هستند یعنی به نحوی طراحی شدند که هرکدام یک نوع آموزش را برای خود شخص در برمی‌گیرد.اگر ما درکنگره کاری را انجام بدهیم که آموزشی در برنداشته باشد قطعاً کار بیهوده‌ای است و برای کنگره تعریف‌نشده است. برای کنگره کارهایی تعریف‌شده است که تمام آن‌ها جنبه آموزشی دارند.ما یکسری مطالب درکنگره یاد می‌گیرم که مثل داروی درمان ما عمل می‌کنند،مثل قدرشناسی، قدرشناسی مثل یک دارو برای درد ماست که وقتی این دارو را استفاده می‌کنیم بیماری‌مان بهتر می‌شود و رو به بهبودی می‌رویم پس دستور جلسه‌ها هم آموزشی هستند و هم دارویی. داروی ما همش داروی اوتی نیست،داروی اصلی ما در بخش شناخت است،در بخش پذیرش و جهان‌بینی هست که به‌مراتب خیلی بالاتر و مهم‌تر هستند. شربت اوتی مصالح بازسازی ساختار جسم است ولی روح چطور؟ آن‌هم باید یک دارویی برایش باشد، برخلاف همه‌جا که داروهای روان‌گردان و خیلی چیزهای دیگر در نظر گرفته‌اند در یکجاهایی خوب است ولی نه برای اعتیاد. ممکن است یک دارویی از خودکشی یک نفر جلوگیری بکند، ولی یک مصرف‌کننده که خودکشی نمی‌کند شاید در حالت اوردوز قرار بگیرد ولی یک تریاکی خودکشی نمی‌کند،همه را به کشتن می‌دهد و هر مشکلی برایش پیش بیاید نه استرس می‌گیرد نه اضطراب،همه را با یک بست بالا و پایین حل می‌کند.

یک مصرف‌کننده مانند نارنجک است و به هرکسی که کنارش باشد آسیب می‌زند به‌جز خودش. کاری که ما درکنگره می‌کنیم آموزش است و این آموزش یعنی همان دارو و شربت هم می‌دهیم که در بازسازی جسم موفق عمل می‌کند. بنابراین درکنگره چیزی وجود ندارد که آموزشی پشت آن نباشد. آقای مهندس فرمودند ما درکنگره اسم‌هایی انتخاب کردیم که ذهنیتی پشت اش نباشد. یعنی چی؟ ما بر اساس ذهنیت مان قضاوت می‌کنیم، وقتی ذهنیت نباشد چگونه می‌خواهیم قضاوت بکنیم؟ چون اکثر مواقع ذهنیت ما مخل آموزش می‌شود، جایگاه‌هایی که ما داریم مانند مرزبان و دیده‌بان همه و همه آموزشی هستند. جناب مهندس فرمودند یک شعبه ای رفتید بااینکه نیاز به دستشویی ندارید اما به دستشویی بروید نگاه کنید ببینید آیا آموزش‌های کنگره حاکم است یا خیر. جایی که قوانین کنگره حاکم باشد نظافت و مرتب بودن رعایت می‌شود. این‌ها چه جنبه‌ی آموزشی دارد؟ یک فرد مصرف‌کننده اولین اخلاقی که دارد شلختگی است و باید درمان بشود. بی‌نظمی همین‌طور حتی صحبت کردن نیز باید درمان بشود. باورهایش باید درست بشود و همه این‌ها در مدت یازده ماه باید به‌طور نسبی درست بشود؛ اگر درست نشود یعنی فرد درمان‌نشده است، درمان این نیست که ما بیاییم دارو و شربت بخوریم و بعد ده ماه به صفر برسانیم و بگوییم که درمان شده‌ایم. اگر پروسه‌ی درمان را کامل نکنیم و هرکدام از اضلاع جسم و روان و جهان‌بینی را کامل نکنیم نتیجه نخواهیم گرفت.

احتمال برگشت در روش ما با مقایسه با روش های دیگر بسیار کم است و این تنها به خاطر آموزش و تغییر نگرش است نه فقط قطع مصرف بلکه کنار آن نگرش هایم نیز تغییر میکند. یادگیری بدون تجربه معنایی ندارد. تمام جشن ها و مراسم ها و دستور جلسه ها برای یادگیری است اما پس از یادگیری موظف به تجربه کردن هستیم. تئوری به تنهایی کافی نیست.وقتی تئوری یاد میگیریم هنوز در ما ذخیره نشده است و در حافظه موقت است.در اعتیاد هم همینطور است،اگر قرار باشد این آموزش ها اجرایی نشود و تمرین نشود و به صورت دانش نفس در نیاید به محض رخ دادن یک اتفاق سریعا به تنظیمات کارخانه برمیگردیم. همه اینها تمرین کردن درس هایمان است که به عنوان تکلیف در کنگره انجام می دهیم و زمانی که به صورت کاربردی این آموزش ها را عملی می کنیم، در درون ما ذخیره می شود و در مواجه با شرایط سخت دیگر کاری به جز کار درست نمی توان انجام داد.جایگاه دیده بانی خود از بخش های آموزشی است و باید یاد بگیرم به محض اینکه به این باور غلط برسم که من بی نقص هستم یعنی تمام نقص ها را دارم. ما هیچ کدام بی نقص نیستیم و این را اگر بدانیم همیشه پیشرفت میکنیم اما اگر به جایی رسیدیم که گفتیم دیگر نقص نداریم آنگاه فایده ای نخواهیم داشت. ما در کنگره چهارده دیده بان هستیم و هر کدام مسئولیت های خودشان را دارند و به طور کلی کنگره به نحوی تقسیم شده که یک جزء باید تمام خواص کل را داشته باشد وگرنه این جزء جزو کنگره نیست.

یعنی تمام چیزهایی که در یک شعبه هست باید در شعبه دیگر هم باشد.تمام شعبات کنگره باید در این هفته توسط دیده‌بان‌ها سرکشی بشود و زمان‌بندی و اینکه چه کسی کجا برود و نباید تکراری برود و این‌ها باید طوری برنامه‌ریزی بشود که یک کل عین هم باشند. گروه دیده‌بانی چهارده نفر هستند و وظیفه آن‌ها وضع قوانین است که همه نگاه در آینده دارد.قوانین در زمان حال وضع می‌شود برای آینده. ممکن است یک قانونی امروز وضع شود و بگوییم این چه قانونی است.الآن قوانینی که داریم و این‌قدر قشنگ جاافتاده‌اند و جواب می‌دهند ممکن است زمانی که این قوانین وضع‌شده‌اند زیاد راحت نبوده‌اند اما آینده مطرح است که ما باید بتوانیم قوانینی داشته باشیم که کنگره حالت بصیرت را و جلوتر دیدن را بتواند حفظ کند. هرچه که انسان‌ها در قسمت آگاهی و آموزش بالاتر می‌روند برد حسشان زیادتر می‌شود و اصلاً تفاوت آدم‌ها در همین است دربرد حس و هرچقدر ما بیشتر یاد بگیریم برد حسمان بیشتر می‌شود مثل ماشینی که نور چراغ جلواش بیشتر و قوی‌تر می‌شود بهتر به تشخیص می‌رسد و دلیل پیشرفت کنگره همین است که افراد حسشان باز می‌شود به دلیل آموزش سالم و بعد از آموزش سالم اول حس تغییر می‌کند بعد فکر و بعد رفتار البته در قسمت‌های دیگر طور دیگری تعریف کرده‌اند اما درکنگره ما می‌گوییم اول حس است و سپس افکار زیرا این حس است که افکار را جذب می‌کند. انشالله که بتوانیم از امکانات و فرصت‌هایی که درکنگره به ما داده می‌شود بتوانیم استفاده کنیم و کاربردی‌شان کنیم . از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
ادامه جلسه به شرح تصاویر ذیل است :

 

عکس و تایپ: مسافر علیرضا

ویرایش و تنظیم: مسافر سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .