English Version
This Site Is Available In English

سفر دوم، سفر بخشش است

سفر دوم، سفر بخشش است

جلسه هفتم  از دوره اول سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ روزهای  پنج شنبه نمایندگی شیروان به استادی دیده‌بان محترم مسافر علی رضا، نگهبانی ایجنت محترم مسافر محمود و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه "جشن هفته دیده‌بان" 18 اردیبهشت  ۱۴۰۴ ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
هفته دیده بان را به همه تبریک می‌گویم خیلی خوشحالم که توفیق شد امروز در خدمت شما بزرگواران باشیم مسافت خیلی طولانی را هم طی کردیم تا در خدمت شما باشیم هر کس از جلسه خوب یک تصویری دارد و به عقیده من جلسه خوب یعنی هر وقت که ما از هم جدا شویم یک خوراک تفکری و ذهنی را با خودمان ببریم شاید در آن روز، شب یا هفته‌ها ما را درگیر کند که تغییری در تجربیات ما به وجود بیاورد آن چیزی که برایمان مهم است ضلع تجربه است یک سفر اولی وقتی وارد کنگره می‌شود گویی وارد یک آموزشگاه شده است یعنی شروع به آموزش دیدن می‌کند و این آموزش نیاز به آگاهی دارد وقتی آموزش با آگاهی ترکیب می‌شود، به آموزشگاه تبدیل می‌شود.

یک لژیون برای یک سفر اولی آموزشگاه و محل تجربه است ولی در سفر دوم این‌طور نیست دیگر از آموزش عبور کرده و تبدیل به دانش می‌شود، یک سفر دومی باید دانش خود را با آگاهی اجرا کند و یک سفر دومی وارد دانشگاه می‌شود آموزش‌های کنگره خیلی مهم است اگر به اعماق وجودش رسوخ پیدا کند، اگر بخواهیم به‌صورت سطحی نگاه کنیم صرفاً درمان اعتیاد اتفاق می‌افتد که رایگان نیز هست ۱۱ ماه طول می‌کشد اوتی می‌دهند می‌آییم در کارگاه می‌نشینیم سفر می‌کنیم و می‌رویم اما اصلاً این‌طور نیست اگر ساختاری پایدار و باقدرت کار می‌کند ساختاری است که از ساختار اصلی الگو گرفته و اگر این جایگاه‌ها را که می‌بینید طراحی‌شده‌اند من علیرضا در جایگاه دیده‌بانی هستم شما در جایگاه مرزبانی یا ایجنتی هستید در نشریات هستید و یا در اوتی خدمت می‌کنید و حتی در کسوت یک سفر اولی دارید سفر می‌کنید همه این‌ها حساب‌کتاب دارند.

یک چرخ‌دنده‌ای که شروع چرخیدن می‌کند چرخ‌دنده‌های کوچک در راستای آن حرکت می‌کنند که باعث اتفاقات بزرگ می‌شوند. وقتی تفکر آقای مهندس شروع می‌کند به چرخیدن نیاز دارد که این چرخه منظم و گسترده‌تر بشود به همین منظور آقای مهندس، کنگره را به درخت تشبیه کرده‌اند بنیان کنگره یعنی ریشه درخت که آقای مهندس هستند تنه کنگره دیده بان‌ها هستند که آقای مهندس آن‌ها را به ستون‌ها تشبیه می‌کند بعد راهنماها، مرزبان‌ها، ایجنت‌ها و بعد سفر دومی‌ها هستند که شکوفه‌های یک درخت می‌باشند. خیلی جالب است برای تمام اجزای درخت هر اتفاقی که بیفتد می‌شود درستش کرد اما برای یک ریشه کاری نمی‌شود کرد و نمی‌تواند هیچ اتفاقی بیفتد ریشه با تمام اجزای درخت متفاوت است و همچنین توانمندی آن‌هم متفاوت است کنگره این‌طور طراحی‌شده بعد از بنیان کنگره که کل دانش و مدیریت کنگره در دستان پرتوان ایشان است.

دیده‌بان‌ها هستند که قانون می‌گذارند دیروز آقای مهندس فرمودند: دیده‌بان‌ها قانون می‌گذارند قانونی که سن کنگره را بالا ببرد. راهنماها لحظه و حال کنگره هستند آقای مهندس ریشه کنگره، همسفرها امید کنگره‌ هستند، همه‌چیز در کنگره حساب‌وکتاب دارد ۱۴ تا دیده‌بان داریم هرجایی که از حساسیت خاصی برخوردار باشد آقای مهندس یک دیده‌بان برای آنجا گذاشته‌اند که ببینند، رصد کنند و وظیفه دیده بان این است چیزی را که می‌بینند بدون اینکه کم یا اضافه کنند آن را در جلسه هیئت c14 به مشورت می‌گذارند و راجع به آن تصمیم‌گیری می‌کنند کنگره با شخص کار ندارد مهم این است که چاله را پر کنند تاکسی دیگر و یا شخص دیگری داخل چاله نیفتد کنگره الگو دارد و مهم‌ترین و بزرگ‌ترین الگویی آن، آقای مهندس دژاکام هستند و همه ما تلاشمان را می‌کنیم تا تفکرمان را به تفکر آقای مهندس نزدیک کنیم ما همه که اینجا هستیم در تفکر آقای مهندس زندگی می‌کنیم.

آقای مهندس تابه‌حال شیروان نیامده‌اند ولی شما دارید عین ساعت می‌آیید و می‌روید و رها می‌شوید کجا دارید قدم برمی‌دارید در تفکر آقای مهندس دژکام، در آمریکا مقاله‌های پزشکی آقای مهندس چاپ و منتشر می‌شوند پزشکان راجع به آن تحقیق می‌کنند ولی آقای مهندس حضور ندارند و آن تفکر ایشان هست که در آنجاست یعنی وادی اول کنگره و این چرخ‌دنده بزرگ که دارد می‌چرخد تمام هدفش این است که تمام چرخ‌دنده‌هایی که در کناره‌ام قرار می‌گیرند هم‌جهت با آن بچرخند . این نیاز به تفکر عمیق دارد، این جایگاه‌هایی که ما در کنگره تجربه می‌کنیم آن چیزی هستند که آقای مهندس تجربه کرده‌اند و دوست دارند که ما هم در این مسیر تجربه کنیم.

آن چیزی را که خودش تجربه کرده بنابراین چه‌کار بکنیم که ما بتوانیم صاحب تفکر خودمان باشیم که من بتوانم با تفکر صحیح، ساختار مناسبی درست کنم بنابراین تمام وادی‌هایی که در این سیستم وجود دارد در اختیار وادی اول هستند، من در کنگره این‌گونه دریافتم که چطوری تزکیه و پالایش دهم تا صاحب تفکری شوم که بتوانم در تفکر خودم زندگی کنم شاید فردا چیز دیگری بخواهم ولی تا این لحظه این را فهمیدم و این جایگاه‌هایی را که آقای مهندس به وجود آورده است بابت همین هست تا یک سفر اولی بعد از ۱۱ ماه سفر، جسمش به درمان می‌رسد ولی ما تن، تنها نیستیم ما خویشتن هستیم و در سفر دوم که قدم می‌گذاریم باید به خویشتن یا صور پنهان خود رسیدگی نماییم شاید با خودتان بگویید که چه ربطی به هفته دیده‌بان دارد، دیده‌بان موظف است آنچه را که می‌بیند اطلاع دهد، همه ما باید این مسیر را دانسته حرکت کنیم تا به شایستگی برسیم بنابراین اگر چنین نظم و قانونی وجود نداشت این چند سالی را که در کسوت دیده‌بانی هستم وظایفم را انجام می‌دادم و پی زندگی خود می‌رفتم.

وقتی من در کنگره خدمت می‌کنم در حین و پس از خدمت کجا می‌روم؟ یک سفر اولی وقتی سفر می‌کند پس از پایان سفرش کجا می‌رود؟ برای همسفران نیز چنین می‌باشد این را باید بدانیم که سفر دوم، سفر بخشش است. علمی که آقای مهندس در اختیار ما گذاشته است در هر جای دنیا علمش را می‌خرند پس آقای مهندس به پول و ثروت احتیاجی ندارند. اگر می‌گویند خدمت و بخشش را تجربه کنید، وارد لژیون سردار شوید، در گلریزان مشارکت کنید، این خدمت و بخشش‌ها، حکمتی در آن نهفته است سفر دوم دانشگاهی است که در این دانشگاه باید بستری فراهم شود من باید دانش را درجایی بیاموزم در لژیون سردار، ما بخشش را آموزش می‌دهیم درگذشته بخشش برای من مفهومی نداشت ولی اینجا به‌راحتی در گلریزان در حد توانم یک‌میلیون تومان خدمت مالی می‌کنم و در سال بعد ۶ میلیون تومان می‌پردازم یا با ۶۰ میلیون تومان دنور می‌شوم ویا با ۶۰۰ میلیون تومان پهلوان می‌شوم.

انسان‌ها باید یاد بگیرند با هست هستی، هست بشوند. پس اگر ما در کنگره دانش را بیاموزیم و در آگاهی مجری باشیم تجربه کنیم آن موقع می‌توانیم با حفظ هستی خود حفظ می‌شویم بعد می‌بینیم خانواده، کار و تفکر اندیشه‌ات در اختیارت قرار می‌گیرد، سفر دوم که سفر تزکیه و پالایش هست، عبور از دونیروی منفی یکی خشم و دیگری شهوت است، یکی نور و دومی صوت هست. در اواخر سفر اول و ورود به سفر دوم باید به درک و فهم برسیم تا معنی بخشندگی را حس کنیم که در کنگره این بستر وجود دارد. تا چه اندازه‌ای بسترش فراهم‌شده؟ به‌اندازه‌ای که ما طلب کنیم.

این صحبت‌هایی که کردم یک‌قسمتی در مورد ساختار کنگره است و یک‌قسمتی مربوط به جایگاه خدمتی من در کنگره می‌باشد که دیده‌بان لژیون سردار هستم. در هر شعبه یک لژیون سردار وجود دارد که اوایل می‌گفتند لژیون پولدارها است، بعدها که انتخاب شدم با خودم گفتم اینجا لژیون پولدارهاست پس من اینجا چه‌کاره‌ام؟ دیدم انسان‌ها در سفر اول قدم می‌گذارند و از آفت جسمی به یک تعادلی می‌رسند و میوه می‌دهند، سفر دوم در لژیون سردار هم این‌گونه است انسانی که ستون فقراتش شکسته است باید فقراتش را درست کند اگر بخواهیم از فقر بگذریم و کمر را راست کنیم باید انفاق کنیم. در کنگره خیلی چیزها هست که ما آموزش می‌گیریم اگر گوش شنوا داشته باشیم باخرد تصمیم می‌گیریم نه با بی‌خیالی. شعبه خوبی دارید با آقای بافنده بابت استاندارد بودن این شعبه، راهنمایان بزرگوار، مسافران و همسفران محترم تبریک می‌گویم.

 

مرزبان خبری: مسافر صادق
عکاس: مسافر مصیب و محسن
تایپ: مسافر رضا و علی محمد
ویراستاری: مسافر محمد و جواد
ارسال: مسافر حسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .