همسفر نوشین رهجوی راهنما همسفر شادی:
وقتی برای اولین بار با جهانبینی کنگره آشنا شدم، اصلاً فکر نمیکردم قرار است اینقدر نگاهم به زندگی تغییر کند. من همیشه فکر میکردم باید همهچیز را تحمل کنم، باید قوی باشم، باید نگذارم کسی درد یا ضعفم را ببيند. ولی کمکم فهمیدم که قوی بودن فقط به معنی ساکت موندن و تحمل کردن نیست.
قوی بودن یعنی بدونم چی تو وجودم میگذرد، بدانم چرا ناراحت هستم ، چرا عصبانیهستم، چرا میترسم، و بعد بتوانم یه راه درست برايش پیدا کنم.
جهانبینی به من یاد داد که همهچیز از درون من شروع میشود. اگر تو دلم پر از ترس و خشم باشد، نمیتوانم آرامش را تجربه کنم، حتی اگه همهچیز بیرون خوب بهنظر برسد. ولی وقتی متوجه شدم که مسئول حال خوب خودم هستم، یه حس عجیبی از آزادی به سراغم آمد. ديگر منتظر نبودم کسی بیايد و نجاتم بدهد. یاد گرفتم خودم میتوانم خودم را نجات بدهم.
کنگره به من آموخت که باید “بدانم تا بتوانم “ببینم” و بعد بتوانم “حرکت کنم”. متوجه شدم که در این راه، حتی اگه مسافرم هنوز به مقصد نرسید است، من میتوانم راه خودم را بروم و رشد کنم.
جهانبینی برای من مثل یک پنجرهاست؛ پنجرهای که وقتی بازش کردم، نور افتاد بر روي خیلی از تاریکیهای ذهنم. و از همانجا بود که متوجه شدم كه تغییر ممکنه، فقط باید بخواهم و بدانم كه از کجا شروع کنم.
ممنونم از کنگره ۶۰ که نهفقط به مسافرها، بلکه به ما همسفرها هم فرصتِ زندگی دوباره داده است.
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
87