English Version
This Site Is Available In English

فهم با خدمت مالی شروع می‌شود

فهم با خدمت مالی شروع می‌شود

ششمین جلسه از دوره سوم جلسات آموزشی خصوصی ویژه همسفران لژیون سردار نمایندگی ملایر، با استادی راهنما همسفر خندان، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر شکوفه با دستور جلسه «جهان‌بینی ۱و۲» در تاریخ یک‌شنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز در یاران محبت در لژیون سردار نمایندگی ملایر حضور دارم و سپاسگزارم از جناب آقای مهندس دژاکام و سپاسگزارم از نگهبان جلسه از ایجنت و گروه مرزبانی بابت فرصت آموزشی که در اختیار من قرار دادند. از اول امسال سعادت داشتم که یک هفته در میان، در جلسات لژیون سردار حضور داشته باشم و این را به فال نیک می‌گیرم. همه ما این‌جا جمع شدیم برای این‌که خوب و بد را از هم تشخیص بدهیم برای این‌که بدانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است و به‌قول دیده‌بان لژیون‌های سردار برای این‌که به یک فهم برسیم دور هم جمع شدیم.

لژیون سردار لژیون فهم است و فهم مگر از طریق بخشش اتفاق نمی‌افتد. دستور جلسه هفتگی دستور جلسه جهان‌بینی ۱ و ۲ است و قبلاً اینجور بود که ۱۲ تا دستور جلسه در طول سال داشت که هر ماه یک دستور جلسه بود و تمام شعب در مورد آن دستور‌جلسه به صورت ماهانه صحبت می‌کردند ولی الان به تدبیر جناب آقای مهندس دژاکام دستور جلسه هفتگی می‌چرخد و این نشان از پیشرفت این لژیون و پیدا کردن جایگاهش در بین اعضای کنگره ۶۰ حکایت می‌کند. برای خود من شاید بگویم آموزش با خدمت مالی اتفاق افتاد، هفته گذشته دستور جلسه وادی دوم بود برای من آموزش وادی‌ها با خدمت مالی اتفاق افتاد اولین باری که اسم لژیون سردار را شنیدم حس و حال خاصی را تجربه کردم و سر از پا نمی‌شناختم بدانم آنجا کجاست و وقتی پرسیدم گفتند باید یک مبلغی را پرداخت کنی تا اجازه نشستن به لژیون را داشته باشی برای این‌که بروم داخل لژیون بنشینم کل دارایی من ۵۲۲ هزار تومان بود ۵۰۰ هزار تومن کارت کشیدم و گفتم الان می‌توانم بنشینم گفتند اصلاً نیازی نبود می‌توانستی به‌صورت مهمان بنشینی امروز که شنیدم افرادی مهمان در لژیون هستند یاد آن روز خودم افتادم، این اجازه نشستن در لژیون را به‌صورت مهمان را قدر بدانید؛ چون اتفاق بسیار مهم با همین مهمان شدن شروع می‌شود، جرقه زده می‌شود و نقطه تفکر آغاز می‌شود. جهان‌بینی‌ من تا قبل از نشستن در لژیون سردار به این شکل بود که همه به‌جز خودم مقصر هستند انگشتم به سوی همه بود و با خدمت مالی این انگشت به سمت خودم چرخید و من این چرخش را بی‌نهایت دوست دارم، من رها کردن را با لژیون سردار آموزش گرفتم.

لژیون سردار به من یاد داد که چگونه ببینم، چه‌کسی را ببینم اول باید خودم را ببینم؛ من در جایگاه مادر نمی‌توانم فرزندم را تغییر بدهم، چطوری می‌توانم مسافرم را تغییر بدهم، چطوری می‌توانم مادرم، مادر شوهرم، خواهرم و یا پدرم را تغییر بدهم، من اگر هنر کنم اول باید خودم را تغییر بدهم و اگر خودم را تغییر بدهم دنیام عوض می‌شود. با‌ارزش‌ترین دارایی ما روی کره زمین زمان ما است، ما کار می‌کنیم، کسب درآمد می‌کنیم زمان را تبدیل به پول می‌کنیم و پول را داخل جیبمان می‌گذاریم به‌خاطر همین است که وقتی از با‌ارزش‌ترین داراییمان در لژیون سردار می‌بخشیم نگاه تغییر می‌کند؛ چون یک چیزی را از خودمان می‌کندیم و دور می‌کنیم چیزی که متعلق به این جهان است به هر میزان که بکنیم نسبت به دارایی‌های ما به ما اجازه داده می‌شود که ببینیم؛ یعنی اگر کسی داراییش ۱۰۰ میلیارد تومان دارد اگر یک میلیارد می‌دهد در برابر کسی که دارایی آن یک میلیون تومان است و ۲۰۰ هزار تومان را می‌بخشد کار خاصی نمی‌کند. فهم و آگاهی و توجهی که برای آن بخشش دوم اتفاق می‌افتد بسیار بیشتر از بخشش اول است. ما در آموزش یاد می‌گیریم باورهایمان را مرور کنيم؛ یعنی چه؟ یعنی ببینیم چه چیزی برای ما مهم و چه چیزی برای ما ارزش دارد.

لژیون سردار به من یاد داد که فقط خودم و خواسته‌های خودم مهم نباشد، لژیون سردار به من یاد می‌دهد ناسپاس نباشم عهدی که در روزهای سختی با خدا بستم در روزهای خوشی و راحتی فراموش نشود، لژیون سردار هر جلسه به من یادآوری می‌کند که خندان حاضر بودی فرش زیر پایت را بفروشی، بالشت زیر سرت را بفروشی برای این‌که بوی هروئین و شیشه داخل خانه‌ات نباشد برای این‌که بدن مسافرت زخم نباشد، برای این‌که چهار نفری با بچه‌هایت و مسافرت سر یک سفره بنشینی و غذا بخورید و الان به لطف کنگره و به لطف آموزش‌های جناب مهندس دژاکام من به همه خواسته‌هایم تا به امروز در کنگره رسیدم؛ پس بر من فرض و بر من واجب است که ناسپاس نباشم اصلاً قرار نیست آقای مهندس بفرمایند تا من بدوم جایی که خودم حس کردم باید بدوم انجام بدهم و به فرمایش آقای زرکش تک‌تیرانداز باشم، هرجا احساس کردم بلافاصله در میدان حاضر باشم تقدیم کنم، سفر دوم با خدمت مالی آغاز می‌شود، فهم هم با خدمت مالی شروع می‌شود اگر عزیزی اینجا هست که حس می‌کند به هر دری زده ولی نشد، خدمت مالی را تجربه کند نه کم آنقدری که دردش بیاید آنقدری که جای خالی آن را احساس کند، کل دارایی من ۵۲۲ هزار تومان بود و در روز نهم ماه بنده ۵۰۰ هزار تومان بخشیدم و این‌که قرار بود ۲۱ روز باقیمانده را چطوری با ۲۲ تومان طی کنم نمي‌دانم اصلاً به آن فکر نکردم ولی معجزه بخشش اینجا خودش را نشان می‌دهد که به فرمایش آقای زرکش: «کالایی را ندیده بهایش را می‌پردازیم.»

روش کنگره ۶۰ روش الگویی است و ما از الگوها، الگو می‌گیریم؛ از پیشکسوت‌ها الگو می‌گیریم این جمله را خیلی دوست دارم اگر به هر دری زدی باز نشد در بخشش را امتحان کن حتماً باز می‌شود باز این هم در کنگره یاد گرفتم که زکات، بخشش نیست؛ بخشش کریمانه بخشش است، اتفاقی که در لژیون سردار اتفاق می‌افتد؛ یعنی من نمی‌دانم گیرنده این پول چه‌کسی است، من نمی‌دانم حق لژیون سرداری که پرداختم می‌کنم آجر کدام نمایندگی می‌شود یا صندلی برای کدام نمایندگی می‌شود، مهم این است که نمی‌دانم و پرداخت می‌کنم؛ برای اینکه من دریافت کردم.

برای تک‌تک شما جایگاه نشانی در بی‌نشان از خداوند طلب می‌کنم؛ چون خودم بی‌نهایت این جایگاه را دوست دارم ولی با تجربه پهلوانی متوجه شدم آقای مهندس دژاکام چقدر عدد و ارقام را برای ما کوچک می‌کند اگر گره مالی دارید، اگر بیکار هستید، اگر مشکل دارید، اگر بدهکار هستید خدمت مالی را تجربه کنید اگر عدد و ارقام برایتان بزرگ است چنان با خدمت مالی اعداد کوچک می‌شوند که در ذهنتان نمی‌گنجد. من یک زمان می‌گفتم ۱۰۰ هزار تومن خیلی برام زیاد بود ولی با پرداخت آن ۵۰۰ تومان یک میلیون برایم کوچک و دست یافتنی شد، با پرداخت ۶ میلیون تومان ۱۰ میلیون تومان برایم دست یافتنی شد، با پرداخت ۵۰ میلیون تومان ۵۰۰ میلیون تومان برایم دست یافتنی شد و به‌اندازه‌ای که ببخشیم اجازه دانستن به ما داده می‌شود.


تایپ: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه  (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .