داستان سفر من و مسافرم در کنگره 60، در مستأصلترین لحظه زندگیام برای امید به تغییر و بهبود او آغاز شد، وقتی در آن وانفسا، من ناامید، به هرچیزی برای نجات زندگیام چنگ میزدم، انگار آخرین امید شبیه سوسوی نور کوچکی در آن حجم تاریکی به من نشان داده شد.
من از خستگی و ناتوانی برای رنجی که به واسطه مصرف مواد مخدر مسافرم در تمام آن سالها به دوش کشیده بودم توانی برای همسفر شدن نداشتم و به ناچار مسافرم به تنهایی در این مسیر قدم گذاشت...
روزها گذشت..
و من در برزخی سخت به سر میبردم، نه توان رفتن داشتم و نه امیدی به اصلاح برای ماندن.
زمان گذشت...
من از دور شاهد روندی غریب بودم که به مرور، آنقدر برایم عجیب و ناآشنا به نظر میرسید که باورش نمیکردم!
من هرروز به واسطهی یک اتفاق، با یک وجه جدید و متفاوت از مسافرم روبرو میشدم!
انگار اصلا این انسان جدید را نمیشناختم! مگر میشود من که برای سادهترین و بدیهیترین موضوعات از سوی او باید رنجی عظیم را متحمل میشدم چنین تحول و عقلانیت و آرامشی را تجربه کنم!
اصلا مگر میشود بعد از 30 سال زندگی ناآگاهانه که خود و اطرافیانش را به ستوه رسانده بود، چنین تغییری به سمت تحول و اصلاح اتفاق بیفتد که نه تنها من، بلکه همه اطرافیان نسبت به آن واکنش نشان دهند!
و آنجا بود که با خود گفتم؛ این روند نمیتواند یک روند عادی باشد! تا کنون هیچ یک از مشاوران؛ روانشناسان؛ روانپزشکان و همه افرادی که به آنها برای رهایی از این رنج پناه برده بودیم نتوانسته بودند چنین شگفتی خلق کنند!
اصلا آنجا چه اتفاقی میافتد که میتواند یک انسان را اینچنین متحول کند!
و آنجا بود که داستان من نیز به عنوان همسفر آغاز شد.
من نه از استیصال، اجبار و حتی توصیه؛ بلکه صرفا به واسطه آنچه که با تمام وجود و از اعماق قلبم در تغییرات بنیادی مسافرم مشاهده کرده بودم به حضور در کنگره ۶۰ مشتاق شدم، چرا که ایمان داشتم چیزی جز یک مسیر اصولی، حرفهای، استاندارد و البته الهی نمیتواند یک انسان را این چنین به سمت مثبت سوق دهد.
امروز که یک سال و نیم از سفر مسافرم میگذرد و من نه تنها به واسطه او در این مسیر قرار گرفتهام، بلکه هر روز به لطف او و آگاهیهایی که از کنگره ۶۰ و بنیان عزیز کنگره ۶۰ به دست میآورم در تلاش برای تبدیل شدن به انسان بهتری هستم.
مسافر امروز من هیچ شباهتی به همراه یک سال و نیم قبل ندارد و گویی تولدی دیگر در دل زندگیاش رخ داده و این تولد من را نیز به سمت تولدی دوباره تشویق میکند...
به امید اینکه تمام انسانها، تولد دوباره با آگاهی را، در زندگیشان تجربه کنند.
نویسنده: همسفر نیکی رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
147