English Version
This Site Is Available In English

اگر انسان بخواهد تغییر کند، اولین پله‌ی آن معرفت است.

اگر انسان بخواهد تغییر کند، اولین پله‌ی آن معرفت است.

چهاردهمین جلسه از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم و نگهبانی مسافر هوشمند و دبیری مسافر یوسف با دستور جلسه "جهانبینی 1 و 2" در روز شنبه 13 اردیبهشت ‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
پیش از آغاز دستور جلسه، لازم می‌دانم به مناسبت روز معلم، این روز را به راهنماهای کنگره ۶۰، پدر و مادرها، و استادِ استادان، بنیان‌گذار کنگره ۶۰، تبریک بگویم و از زحمات بی‌دریغ‌شان قدردانی کنم.
دستور جلسه در مورد جهان بینی است؛ جهان‌بینی یعنی آن‌چه ما از درون خودمان و از دنیای اطراف‌مان "یعنی از جهان هستی" احساس، درک و دریافت می‌کنیم. جهان هستی همیشه همراه ما بوده است؛ چه در زمان مصرف، چه قبل از آن و چه حالا که در کنگره ۶۰ آموزش می‌بینیم و جهان‌بینی واقعی را تجربه می‌کنیم. تنها تفاوت این است که قبلاً نمی‌دانستیم جهان‌بینی چیست و درکی از آن نداشتیم.
یادم هست هفت، هشت سال پیش که سفرم را آغاز کردم، وقتی آرم کنگره ۶۰ را دیدم و روی آن واژه «معرفت» نوشته شده بود، با خودم گفتم: چرا ننوشته «OT»؟ چرا ننوشته «CD» یا «راهنما». بعدها فهمیدم که اگر انسان بخواهد تغییر کند، اولین پله‌ی آن معرفت است. بدون معرفت نمی‌توانم به تغییر و تحول واقعی برسم.

وقتی از درِ کنگره ۶۰ وارد می‌شوم و با ساختار و سازوکارش آشنا می‌شوم، باید به این درک برسم که جای ارزشمندی آمده‌ام. این‌همه تدارک، این‌همه زحمت، برای چه بوده؟ برای من. پس باید سپاسگزار باشم. سپاسگزاری یعنی خوب سفر کردن، جهان‌بینی یعنی همین؛ جهان‌بینی چیز پیچیده‌ای نیست. یعنی از هر کسی که به من خوبی می‌کند (پدر، مادر، همسر، راهنما، مرزبان، ایجنت) تشکر کنم. اگر ناسپاس باشم، یعنی هیچ درکی از جهان‌بینی ندارم.
وقتی نامه‌ی OT به من داده می‌شود، شاید رهجوهای سفر اول درک نکنند و خیلی راحت بگویند «نامه نگرفتم!» اما نمی‌دانند چه زحماتی کشیده شده تا آن نامه ثبت شود. بی‌تفاوتی نسبت به این موضوع، نشان‌دهنده‌ی ناآگاهی است. یعنی من هنوز نفهمیدم کجا آمده‌ام و اصلاً هدفم چیست. چرا این ‌همه تلاش از سوی راهنما، ایجنت، و مرزبان صورت می‌گیرد؟ برای این‌که من به درمان برسم.
جهان‌بینی در درون من است. اگر من در کنگره ۶۰، سپاسگزاری را یاد نگیرم، قطعاً بیرون از کنگره ۶۰ هم قدردان پدر، مادر و همسرم نخواهم بود و همه‌چیز را وظیفه‌ی آن‌ها می‌دانم، انگار که مالک‌شان هستم.
جهان‌بینی در کنگره ۶۰ برای درمان ماست و بیرون از کنگره ۶۰ برای درست زندگی کردن.
مثلاً ما چهار فصل داریم: باران می‌آید، نفرین می‌کنیم که چرا خیس شدیم؛ برف می‌آید، غر می‌زنیم؛ تابستان هوا گرم می‌شود، می‌گوییم چقدر بد است؛ پاییز باد می‌آید، شکایت می‌کنیم. چرا؟ چون جهان‌بینی نداریم. در حالی‌که همه‌ی این‌ها برای این است که از زندگی لذت ببریم.
بنیان محترم در CDها می‌فرمایند: تا حالا زیر باران رفتی ببینی چه طراوتی دارد؟ تا حالا به پاییز نگاه کردی که چقدر رنگارنگ است؟ تا حالا زایش بهار را دیده‌ای؟
من باید این را درک کنم، باید بفهمم چرا در کنگره ۶۰ این‌همه زحمت کشیده می‌شود. برای چه؟ برای این‌که من درمان شوم. و این، نیاز به سپاسگزاری دارد.

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر دانیال لژیون دهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
اردیبهشت ماه 1404                    شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .