جلسه ششم از دوره سی یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران شعبه دانیال اهواز با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر صفا و دبیری مسافر سلمان با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در روز پنجشنبه مورخ 11 اردیبهشت 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم مسافر، خدار را شکر می کنم امروز در این جایگاه هستم. از آقا حمید تشکر می کنم که یک سال از درمانش گذشته و به بهانه تولد ایشان می توانم خدمت کنم. اول جا دارد از جناب مهندس تشکر کنم و در مقابل ایشان سر تعظیم فرود می آورمز خدمت گذارانی که در سطح کشور مثل دیدبان های عزیز که هر کدام به نحوه ای در رهایی یک سفر اولی و در خدمت گذاری سفر دومی نقش دارند تشکر می کنم امروز از تهران مهمان هایی داشتم که این مسافت را طی میکنند همه این ها دست به دست هم دادند تا یک سفر اولی با آن حال خراب به یک حال مناسب و تعادل نسبی که مد نظر کنگره هست برسد تمام این رفت و آمد ها تمام این جلسات واین کارگاههای آموزشی، بخش OT، نشریات، مرزبانی، بخش پورتال و تمام آن هایی که دارند زحمت میکشند همه این ها بخاطر این است که یک مصرف کننده بیاید درمان بشود و به زندگی برگردد و از آن راه بی راهه ای که رفته بود برگردد و در سراط مستقیم قرار بگیرد، از همه این عزیزان کمال تشکر را دارم که زحمت میکشند که چراغ این شعبه ها روشن باشد تا بتوانیم اینجا خدمت کنیم .
صحبت های من امروز در دو بخش است که یک بخش که دستور جلسه هفتگی کنگره است و بخش دوم هم در خصوص یک سال رهایی آقا حمید است. دستور جلسه هفتگی که وادی دوم و تاثیر آن روی من است. خود تیتر وادی گویای موضوع است که ما باید به آن فکر کنیم چون قبل از آن وادی تفکر آمده و گفته که هر مخلوقی به یک دلیلی در این جهان آفریده شده است هر چند خودش برای خودش ارزشی قائل نباشد و نا امید شده باشد یا موجودیت خودش را فراموش کرده باشد ولی همان شخص اگر در پایین ترین درجات حیات باشد چه از لحاظ جسمی و روانی قابلیت این را دارد که بتواند برگردد وبه بالاترین درجات به حرکت خود ادامه بدهد و زندگی کند. آقای مهندس و استاد امین بار ها در صحبت های خودشان گفتند که حتی جنایت کارترین انسان ها که جنایتهایی که در سطح بشریت مرتکب شده اند نباید ناامید شوند و امکان بازگشت برای همه آنها وجود دارد، حالا چه برسد انسانی که فقط مصرف کننده بوده، به قول آقای مهندس یک حب شیره تریاک مصرف کردند که قابل مقایسه با آن جنایاتی که در جاهای دیگر انجام می شود نیست.
این دستور جلسه بحث امیدواری و نا امیدی است که استاد امین در سی دی نا امیدی کاملا به این موضوع پرداخته و میگوید یکی از بزرگترین حلقه های شیطان که به واسطه آن می شود یک انسان را از زندگی خارج کرد، تزریق و تلقین نا امیدی با عبارتهایی از این نظیر است: تو در شرایطی هستی که راه برگشتی برای تو نیست، خود کرده را تدبیر نیست، دیگر از من گذشت، من که سنم بالا رفته و ... در این وادی این امیدواری را میدهد که حتی آن موجود پست و بی ارزشی که آقای مهندس مثال میزند که یک کرم در گل لای خاک می خزد که به چشم ما بی ارزش است ولی دارد کار خودش را در طبیعت میکند چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است.

چند روز پیش در مشارکت دوستان یاد موضوعی افتادم و این که موجوداتی ریز داریم در اقیانوس ها که تمام موجودات بزرگتر مثل نهنگ ها یا دلفین ها و ماهی های بزرگتر از آن ها دارند تغذیه می کنند نام آن ها پلانکتون هست که اصلا به چشم قابل رویت نیستند و ما برای آن ها اهمیتی قائل نیستیم ولی در زنجیره غذایی بسیار جایگاه بالایی دارند که همان ها باعث میشوند آن موجودات عظیم الجسه بتوانند به حیاتشان ادامه دهند. آقای مهندس در مورد موجودات ما قبل از ما صحبت می کردنند فرمودند: در یک دوره ای دایناسورها آمدند و در زمین حکم رانی می کردند به واسطه آن جسه بزرگی که داشتند مأموریت آنها این بود که بیایند تا زمین را بکوبند و تبدیل به مواد معدنی برای زمین بشوند و ماُموریت آن ها به پایان رسید و در این وادی میگوید هیچ مخلوقی نمی گوید هیچ انسانی یعنی این را شامل تمام مخلوقات کرده بنابراین بحث نا امیدی و امیدواری در این وادی تاکید شده است که هر کسی در هر سطحی از مصرف رسیده باشد حتی برای همسفری که کنار مسافرش به نا امیدی و افسردگی رسیده باشد و فکر میکند که زندگی تمام و تباه شده که بسیار دیده ایم که وارد گنگره میشوند و به تعادل نسبی میرسند. خدا را شکر می کنم که این آموزش ها هستند و می توانیم از آن ها استفاده کنیم .
و اما بخش دوم از صحبت های من را اختصاص میدهم به آقا حمید عزیز که تولد یک سال رهایی ایشان است، من خیلی رهجو داشتم حدود ۱۸۰ نفر بودند که آمدند و رفتند.
در مورد آقا حمید که رهجوی من بود بخواهم صحبت کنم، یکی از پر حاشیه ترین آن ها حمید بود روزی نبود که به من زنگ نزند از این و آن شکایت نکند که فلانی با من همچین برخودی داشت یا با من درست صحبت نکرد چکار کنم؟ می خواهم با آن ها درگیر شوم و دعوا کنم شاید بگم من تا حالا هیچ کسی را اینقدر نصحیت نکردم بودم که از درگیری و دعوا جلوگیری کنم . حمید با این حال خراب و این جهان بینی وارد کنگره شد ولی به جرعت می توانم بگویم که واقعا تغییر کرد، چه در رفتار چه در کردار و چه در فیزیولوژی. آموزش ها را کاملا گرفت و بر خلاف آن موقعی که آمد که بسیار کم طاقت بود الآن بسیار با جنبه است می توانم بگویم که عصای دست من شد و در لژیون چیزی نبود که از او بخواهم و نه بگوید. و توانست با آن فراز و نشیب هایی که داشت سفر خوبی را انجام بدهد و ماندگار شود و در بخش های مختلف کنگره مانند بخش OT خدمت کند و در آزمون راهنمایی شرکت کرد و قبول شد و هر موقع آقای مهندس صلاح دانست شال راهنمایی را هم خواهد گرفت که انشالله خدمات بیشتری انجام بدهد .تمام کسانی که می آیند و میروند یک پیام دارند این که میشود از بدترین حال ممکن به بهترین حال رسید و این بستگی به خواسته ما دارد که چقدر بخواهیم در این مسیر باشیم و خودمان را تغییر دهیم و حمید عزیز در این راستا تلاش کرد موفق شد و امیدوارم که موفق تر عمل کند. برای تمام عزیزان سفر اول آرزوی رهایی دارم و برای سفر دومی هم آرزوی خدمت گذاری دارم خیلی ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.
طبق رسم کنگره از آقا حمید میخواهیم 2تا آرزو کند یکی را در دل خودش نگه دارد و دیگری را برای ما بیان کند و بعد شمع را فوت کند. و در ادامه از سفرش و حس حالش از رهایی و تولد یک سالگی اش برای ما صحبت کند.
سخنان مسافر حمید:
سلام دوستان حمید هستم مسافر، یک آرزو که در دلم هست. آرزوی دیگر هم این است که ما در زندگی شاهد خیلی از انسان هایی هستیم که درگیر مواد مخدر هستند و اولین راه حلی که انسان ها به فکرشان میرسد این است که شخص مصرف کننده را به کمپ ببرند، من آرزو میکنم خداوند کنگره ۶۰ را برای تمام مصرف کنندگانی که در دام اعتیاد هستند جلوی راه آن ها قرار دهد تا درمان بشوند. و در ادامه اول از هر چیزی تشکر می کنم از جناب آقای مهندس که این بستر را از صفر شروع کردند والآن کنگره به جای رسیده که 120 هزار نفر در کنار هم هستیم که به درمان و به حال خوب برسیم. تشکر میکنم از راهنمای محترم خودم آقای محمد بهرامی که به واقع زحمت های زیادی برای من کشیدند تا بتوانم در جایگاهی قرار بگیرم حداقل از نظر خودم آبرومند باشم. تشکر می کنم از همه خدمت گذاران که در کنگره ۶۰ در حال خدمت هستند چون با ترددها، روابط ها، در حس های خوبی که در کنگره ۶۰ دارد اتفاق می افتاد دخیل هستند.
.jpeg)
شاید یکی از نا امید ترین انسان ها که وارد کنگره ۶۰ شد من بودم در شرایطی قرار داشتم که مستأصل به معنای واقعی بودم و در زندگی من چیزی برای از دست دادن وجود نداشت. این را می گویم برای سفر اولی ها که درگیر مشکلات زیادی هستند و ممکن است سفر آنها بالا و پایین و سختی های زیادی داشته باشد، من دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم به آخر خط رسیده بودم و خانواده از من دور بودند اعتبارم از دست رفته بود، شغلم از دست داده بودم، بی پول بودم و هر آنچه که شما تصور کنید وجود داشت. الحمدلله به واسطه حضور در کنگره ۶۰ با تمام این مشکلاتی که کشیدم طی این مدت دوباره تلاش کردم زحمت کشیدم یک زندگی به نسبت مطلوبی را سعی کردم برای خودم فراهم کنم. شغل جدید، وصل شدن به خانواده، دوستان و آشنایان و یک شرایطی را در زندگی ام عملی کردم که فکر نمیکنم از نظر خودم شکننده باشد، با حمایت راهنمای عزیزم و دوستانی که در گنگره داشتم محکم و استوار این کار ها را به انجام رساندم.
خوشحال هستم از داشته هایی که الان دارم و همه این ها را مدیون راهنمای خودم هستم علت آن این است که راهنمای من آقای محمد بهرامی بسیار شخص دلسوزی هستند البته ما راهنمای متوسط و ضعیف توی کنگره ۶۰ نداریم همه آن ها مقدار زیادی تجربه و آگاهی دارند، زحماتی که آقا محمد برای من کشیدند و نکاتی را که به موقع اشاره کردند و من و گوش کردم در مجموع کاری کردند تا من در مسیر قرار بگیرم و خدا را شکر تا جایی که توان داشتم یکی یکی پله ها را جلو رفتم و خدمت هایی که در کنگره ۶۰ بود انجام دادم و خداوند قسمت دانست تا شال راهنمایی را هم قبول بشوم و امیدوارم راهی که در آیند جلوی من قرار می گیرد خیر و به صلاح من باشد .تشکر از دوستانی که اینجا حضور دارند و به بنده لطف داشتند، از اینکه به صحبت های من گوش کردید متشکرم.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ: مسافر محسن لژیون یکم
ویرایش ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
262