جلسه سیزدهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی حافظ با استادی راهنما همسفر آرزو، نگهبانی راهنما همسفر سکینه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد ؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. تیتر وادی بیانگر موضوع است و میگوید وجود ما در هستی بیهوده نیست، هر چیزی را که خدا آفریده است قطعا جهت یک هدف و یک ماموریتی آفریده شده. در زمانهایی انسان به درجهای از نقطه تحمل میرسد که میگوید برای چه به این دنیا آمدم و برای چه در هستی قدم گذاشته است.
همه ما با مصرفکننده زندگی کردیم و شرایط دشواری را پشت سر گذاشتیم و همه مشابه میدانیم چه سختیهایی را تجربه کردیم و یک روزی نیز به نتیجه رسیدیم چرا به این هستی آمدیم تا همه دشواریها را تحمل کنیم، ناامیدی باعث شده بود در این فکر فرو بریم. زمانی که به کنگره آمدم و آموزش گرفتیم حس من خوب شد و تفکر کردن را آموزش گرفتم و از ناامیدی در طی زمان بیرون آمدم و متوجه شدم بیهوده نیستم و در درجه اول انسان هستم؛ یک مادر هستم و همه اینها یک ماموریت است که به ما داده شده، همه این مسولیتها به من داده شده یعنی من با ارزش هستم. آقای مهندس دژاکام در یک تمثیلی میفرمایند: حضورت موسی به خداوند میرود و میگوید چرا این کرم را آفریدی، خداوند میگوید کرم هم دقیقا همین سوال را پرسید؛ زیرا ما به فلسفه وجودی مخلوقین الهی پی نبردیم و اگر به فلسفه وجودی انسان فکر کنیم قطعاً به این موضوع فکر نمیکنیم.
ابتدا حس من بد بود و با آموزشهای کنگره خوب شدم؛ اکنون که حس و حال من خوب شده باید به دیگران نیز کنم و این مسولیت دیگری برای من رقم خورد، هر جایگاهی را که تجربه کردم به این نتیجه رسیدم که میتوانم انسان مفیدی باشم؛ اما باید خودم خواسته مفید بودن و خدمت را داشته باشم. یکی از مهمترین خدمتی که در کنگره انجام میشود، خدمت مالی است. قرار گرفتن در جایگاهها آسان است؛ اما ما به دلیل زندگی کردن در عالم مادیات، خدمت مالی سخت است و بسیار دشوار است که از مادیات گذشت. من زمانی که وارد لژیونسردار شدم احساس کردم توانستم خدمتهای خود را کامل کنم و اگر این خدمت را انجام نمیدادم، حس من تغییر نمیکردم. ابتدا یک ترسی داشتم و با خود میگفتم توان پرداخت این مبلغ را ندارم؛ زیرا شرایط آن را نداشتم و یک جایی تصمیم گرفتم پرداخت آن ربطی به دارایی من ندارد و هر کسی با هر میزان دارایی میتواند بخشش را انجام بدهد و باید خواسته آن را داشته باشد، اولین مبلغی که پرداخت کردم باعث شد فقر ذهنی من درمان شود و زمانی که مبلغ را پرداخت کردم از نیروهای درون خود قوت گرفتم و همین باور باعث شد خود را به عنوان دنور معرفی کنم.
به آسانی آن مبلغ در اختیار من قرار گرفت و لطمهای به زندگی من وارد نشد. من در شرایط مالی متوسطی زندگی میکنم و پرداخت این مبلغ کمی برای من دشوار بود؛ اما من به آسانی این مبلغ را پرداخت کردم. همین که توانستم یک آجر از بنای آباد کنگره۶۰ را به نام خودم بزنم، بسیار ارزشمند است.
خوشحالم که در این مکان حضور دارم و از آقای مهندس دژاکام سپاسگزارم که اجازه داد که بتوانیم در این جایگاه خدمت کنیم. کنگره۶۰ ابتدا آموزش داد سپس اجازه داد بخشش را انجام بدهیم. زمانی انسان است اقدام کند و تردید نکند، یعنی من امروز هستم آیا میتوانم تضمین کنم فردا نیز حضور داشته باشم؟ من از این مبلغ گذشتم و تا گلی را استشمام نکنید نمیتوانید رایحه خوش آن را درک کنید، بنابراین باید وارد بازی شد. من اعتقاد دارم به حس خود باید اعتماد کرد، یکی از اعضاء گفت من خواسته پهلوان شدن را دارم، گفتم حرکت کن، او نیز به این حس خود اعتماد کرد و رفت پرداخت کرد، قسط اول را پرداخت کرد سپس توانست همه مبلغ را پرداخت کند و در این جایگاه قرار بگیرد. ایمان و باور بسیار تاثیرگذار است. در لژیونسرار هر فرد با توجه به حس خود صحبت کند و اگر به این باور برسید جهش در لژیونسردار اتفاق میافتد، حضور باعث جهش میشود، یعنی من اگر سردار هستم سال آینده بتوانم در جایگاه دنوری خدمت کنم. امیدوارم این فرصتها را غنیمت بشماریم؛ زیرا همواره این فرصتها در اختیار انسان قرار نمیگیرد.


تایپ: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیونپنجم)
عکس: همسفر مریم مرزبان خبری
بارگزاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیونچهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
82