یازدهمین جلسه از دورهٔ دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگرهٔ ۶۰، ویژهٔ مسافران نمایندگی غزالی مشهد کنگرهٔ ۶۰، با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر فرشاد و دبیری مسافر میلاد، با دستور جلسهٔ «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در تاریخ سهشنبه نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و راهنمای خوبم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من، هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما بیهیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. بدترین حس ناامیدی است که من در اواسط سفر یک حسهایی به سراغم آمد، زمانی که مصرف میکردم وضع مالی من بهتر بود و در طول سفر، مشکل مالی و مشکلات دیگر برای من به وجود آمد. قطع مصرفهای دیگری که من داشتم، بعد مدتی که میگذشت، حسهای من باز میشد و با یک مشکلاتی روبرو میشدم، مثلاً محبت من نسبت به بعضیها بیشتر میشد، فکر میکردم باید محبت کنم، یک مسائلی پیش میآمد نمیتوانستم با آن کنار بیایم، وقتی به کنگره ۶۰ آمدم یک سی دی از آقای مهندس شنیدم و فهمیدم که میشود با گوشدادن و نوشتن سیدیهای آقای مهندس با این مسائل کنار بیایم و بتوانم پشت سر بگذارم. عدم اگاهی در تمام قطع مصرفهایی که داشتم باعث برگشت من به سمت مواد میشد. خدا را شکر به کنگره آمدم و فهمیدم درمان اعتیاد واقعاً شدنی است. در کنگره ۶۰ آقای مهندس در یکی از سیدیها گفتند که درمان اعتیاد خیلی وقت است که حل شده و این درمان در کنگره ۶۰ برای من اتفاق افتاد، چون چند مدل قطع مصرف داشتم و خیلی از راهها را رفته بودم. وقتی وارد سفر دوم شدم مشکلاتم کمکم حل شد و خیلی بهتر شد، این فقط با کمک و آموزشهای آقای مهندس و کنگره ۶۰ ممکن بود.

واقعاً خیلی چیزها را به من یاد داد، فهمیدم که میشود بهتر زندگی کرد، فقط ترککردن نیست، چگونه زندگیکردن، پساندازکردن و چگونه با خانواده و دیگران رفتار کنم. قبلاً یک هفته مصرف نمیکردم، حتی ۵ دقیقه هم نمیتوانستم در خانه بمانم فکرم زیاد درگیر بود، وقتی وارد سفر دوم شدم، فهمیدم باید رفتارم بهگونهای باشد که اطرافیان از من دلخور نشوند و آنها را نرنجانم. روز اولی که ترک تحصیل کردم و رفتم سرکار، در محیطی بزرگ شدم که فکر میکردم با گفتن حرف زشت، بزرگی خودمان را میتوانیم ثابت کنیم؛ ولی این طور نبود. تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و راهنمای خودم آقا رسول که این مطالب را به من آموزش دادند. قبلاً با خود فکر میکردم به چه دلیل به دنیا آمدهام، در وادی دوم فهمیدم که هرکسی برای انجام یک کاری به این دنیا آمده، به دنیا آمدم که خانواده تشکیل بدهم، بچهدار بشوم و یک کاری انجام بدهم، گره از کار یک نفر باز کنم، باری از دوش یک نفر بردارم، ولی قبلاً این طور فکر نمیکردم، میگفتم من برای چه کاری به دنیا آمدم، چرا به دنیا آمدم، چرا در این کشور به دنیا آمدم، مثلاً میگفتم ایکاش در سوئیس به دنیا میآمدم، چه چیزهایی و چه امکاناتی میتوانستم داشته باشم، بعداً دیدم نه خودم میتوانم این امکانات را با تلاش و انتخاب راه درست به دست بیاورم. من راه درست را بلد نبودم، فقط میرفتم یک کار بیهوده انجام میدادم، درآمدی برای خودم به وجود میآوردم و میگفتم همین درست است، به این فکر نمیکردم که هدفهای دیگری هم است که انسان باید آنها را دنبال کند، و به آخر برساند، معجزه را خودت میتوانی به وجود بیاوری، چگونه؟ با تلاش در راه درست، با مطالبی که در دستور جلسهها و سیدیها است، هر سی دی که گوش میکردم، میدیدم چقدر درباره من است، مشارکتهایی که گوش میکردم میدیدم چقدر این مشارکتها برای من هم اتفاق افتاده است، بزرگترین اشتباه من این بود که هنگام مشارکتهای اعضا نمینشستم و بیرون میرفتم و وقت خودم را بیهوده تلف میکردم. عدم حضور باعث میشد نتوانم از تجربیات بقیه درس بگیرم، رفتهرفته فهمیدم که مشارکتها چقدر میتواند برای من مفید و مؤثر باشد. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر حسین
عکاس: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تایپ: مسافران سجاد و حمید لژیون چهارم، مسافر جواد لژیون پنجم مسافر اصغر لژیون ششم
ارسال خبر: مسافر اصغر لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
62