دهمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی_خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی مسافر افسانه، نگهبانی مسافر مینا و دبیری مسافر مونا، با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من»، روز شنبه مورخ ۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، افسانه هستم یک مسافر.
خداوند را شاکرم بابت تمام نعمتهایی که به من عطا کرد تا پس از عبور از سختیها به درمان برسم و امروز در خدمت شما باشم. همچنین تشکر و قدردانی ویژه دارم از استاد بزرگوارمان، جناب آقای مهندس و راهنمای عزیزم که در این مسیر زحمات بسیاری برای درمان من کشیدند.
دستور جلسه امروز، «وادی دوم و تأثیر آن روی من» است.
وادی دوم میخواهد بگوید که هیچکدام از ما بیهوده به این دنیا نیامدهایم. هرکدام از ما رسالتی و وظیفهای داریم که باید آن را بهدرستی انجام دهیم.
در وادی اول آموختیم که برای انجام هر کاری باید مدتی، هرچند کوتاه، روی آن تفکر کنیم و از تلاش و کوشش دست نکشیم؛ به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی امید خود را از دست ندهیم.
زمانی که مصرفکننده بودیم، چیزهای زیادی را از دست دادیم، چه از نظر معنوی و چه از لحاظ مادی. اگر اکنون میخواهیم به راه درست و ارزشها بازگردیم، باید تلاش کنیم و ناامید نشویم. با سلاح دانش و آگاهی، باید با مشکلات بجنگیم و آنها را شکست دهیم تا به نتایج دلخواه برسیم.
انسان، زمانی که پا به حیات میگذارد، خداوند دو راه را پیش روی او قرار میدهد: یکی راه ارزشها و اعمال نیک که موجب خوشنودی و آرامش انسان میشود و دیگری راه فسق و فجور که باعث نابودی و سلب آرامش او میگردد. خداوند این اختیار را به انسان داد که خود انتخاب کند: در صراط مستقیم باشد و به سوی روشنایی حرکت کند یا با اعمال ضد انسانی، در تاریکی مطلق فرو رود.
در سیدی وادی دوم، آقای مهندس شعری از حافظ میخوانند:
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور»
بیان این شعر، تأکیدی است بر اینکه انسان در مواجهه با مشکلات نباید ناامید و خسته شود و باید بداند که سختیها نیز میگذرند و روزهای خوش فرا خواهند رسید.
به طور کلی، انسان در غم و رنج به دنیا میآید و برای قوی شدن و کسب قدرت درونی، باید از گذرگاههای سخت عبور کند و در صراط مستقیم حرکت نماید تا مورد حمایت نیروهای راستین قرار گیرد.
جناب مهندس در سیدی بیان میکنند که روزی حضرت مسیح با اصحاب خود از جایی عبور میکردند. در مسیر، متوجه جسد سگ مردهای شدند؛ همه از بوی تعفن آن شکایت کردند، اما حضرت مسیح فرمودند: «این سگ چه دندانهای زیبا و سفیدی داشته است.»
پیام این حکایت این است که ما انسانها باید بیشتر بر نقاط مثبت یکدیگر تمرکز کنیم، نه فقط بر نقاط ضعف. گاهی هزاران خوبی را فراموش میکنیم اما یک بدی را آنقدر بزرگ میکنیم که تمامی خوبیها را میپوشاند. باید در هر شرایطی زیباییها را ببینیم و از بیان نکات منفی خودداری نماییم.
ما دو نوع جنگ داریم:
نخست، جنگی که دشمن مشخص است و با اسلحه در برابر او میایستیم؛
دوم، جنگ نرم، که درون خودمان باید بجنگیم. سلاح ما در این جنگ تفنگ و توپ و تانک نیست، بلکه دانش و آگاهی است. باید میزان دانایی خود را ارتقاء دهیم و مشکلات را به نرمی و آرامی حل کنیم تا با صبر و تلاش به هدف نهایی برسیم.
نباید دروغ بگوییم، تهمت بزنیم، غیبت کنیم. باید از ضد ارزشها فاصله بگیریم، به دیگران احترام بگذاریم، کمفروشی نکنیم و در برخورد با دیگران، نقاط مثبت آنها را ببینیم. بدانیم که هر انسانی مجموعهای از فضایل و رذایل است و هیچ انسانی کامل نیست.
یک نکته مهم دیگر که آقای مهندس به آن اشاره میکنند این است که: ما نباید تحت تأثیر رفتار و گفتار دیگران قرار بگیریم.
مثلاً اگر من در سن ۴۳ سالگی تصمیم میگیرم ادامه تحصیل بدهم، نباید اجازه بدهم اطرافیان با القائات منفی مرا دلسرد کنند؛ مثلاً بگویند: «درس خواندن به چه درد تو میخورد؟ سن و سالت گذشته!»
اگر طبق نظر دیگران زندگی کنم، در تاریکی مطلق میمانم و هرگز به رشد و تکامل نمیرسم.
در نهایت، باید بدانیم که چرا پا به حیات گذاشتهایم و هدف خداوند از خلقت انسان چه بوده است. دانستن این واقعیت بسیار مهم است و مسیر ما را روشن میکند. خداوند در وجود هرکدام از ما تواناییهایی قرار داده که پس از درمان، آنها را یکی یکی کشف میکنیم و میفهمیم که چه قدرت و تواناییهایی داشتهایم که از آنها بیخبر بودهایم.
در سفر اول، راهنما انتظارات خاصی از ما دارد، اما در سفر دوم، زمانی که به درمان و تعادل میرسیم، انتظارات تغییر میکند. راهنما بر اساس تواناییهای ما، مسئولیتهایی را به ما میسپارد؛ مثلاً فردی را به عنوان دبیر لژیون انتخاب میکند زیرا توانایی انجام این کار را در او میبیند.
به طور کلی، هر کس در هر جایگاه خدمتی که قرار میگیرد، اعم از ایجنت، مرزبان، مسئول نشریات، مسئول OT و سایر مسئولیتها، توانایی لازم برای انجام آن خدمت را داشته است که انتخاب شده است.
در پایان، از راهنمای عزیزم و تمامی خدمتگزاران محترم تشکر و قدردانی میکنم.
تایپ: مسافر مرضیه، لژیون سوم، نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم، نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
44