مشارکت: همسفر مرضیه
بعد از وادی اول با تفکر ساختارها آغاز میگردد بدون تفکر آن چه هست به زوال میرود يعنی اول تفکر واندیشه کن به وادی دوم میرسيم وادی دوم به ما میآموزد هیچ مخلوقی جهت بيهودگی قدم به حیات نمیگذارد، يعنی خداوند هيچ مخلوقی را از یک مورچه تا انسان يا هرچیز ديگری بیهوده نیافریده يعنی نبايد فقط چيزهای خوراکی که درکنار ما هستند ببينيم مانند؛ داستان حضرت مسیح که آن سگ بوی تعفن میداد حضرت مسیح درجواب مردم گفت: که چه دندانهای سفیدی دارد و تنها زشتی و بوی بد آن را نبینید ما انسانها تنها نقاط منفی را میبینیم هيچ چيز به صورت تصادفی پا به اين دنيا نگذاشته است. ما انسانها به دلايلی راه خود را گم کردهايم و بایستی برای یافتن خود فکر و کوشش کنيم کافی است خود را پیدا کنیم هرجا کور سوی نوری دیدیم به سوی او حرکت کنیم، از این نقطه مثبت حداكثر استفاده را کنیم بعضی از ما بر اثر مشکلات به وجود آمده اين طور تصور میشود که همه چیز تمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد مانند همان مورچه که آب تو سوراخ آن رفت و گفت دنیا را آب برد، اگر دچار بیماری و یا مشکلی بوده و یا مسئله عشقی داریم تصور نکنیم دنيا تمام شده یا اینکه ما اصلا رقمی نیستیم برای زندگی ارزشی نداريم وجود ما در این دنیا بیفایده است و هزاران دليل ديگر به کار میبریم پس به این نتیجه میرسيم که فلسفه وجودی ما و خلقت آن قدر عظیم است که ما حتی به ذرهای از شناخت آن پی نبردیم.
مشارکت: همسفر فاطمه
همانگونه که از تیتر این وادی مشخص است این نوید را به ما میدهد که هیچ یک از ما بیهوده پا به دنیا و این جهان نگذاشتهایم و هر کدام رسالتی داریم که باید آن را بیابیم شاید در گذشته و پیش از خواندن این وادی این سوال را از خود میپرسیدم که خداوند به چه علت انسانها را خلق میکند و سپس آنها را از این دنیا میبرد؛ اما در پاسخ این سوال همان داستان معروف را میتوان گفت: که روزی حضرت موسی از کنار کرمی رد میشد از خداوند پرسید: خدایا این موجود را برای چه خلق کردهای؟ خداوند در پاسخ به حضرت موسی گفت: پیش از تو کرم هم این سوال را مطرح کرد که موسی را برای چه آفریدی؟! بخش دیگری از این وادی مشکلات جسمی را روایت میکند که حاصل تفکرات غلط و انجام ضدارزشها است همانطور که آقای مهندس مطرح کردند بیماریهای روان تنی رواج بسیاری پیدا کردند که این بیماریها حاصل نشخوار فکری، حسادت، درگیریهای ذهنی و این دسته از ضدارزشها میباشد. گاهی انسان بهگونهای درگیر مشکلات میشود که احساس میکند دیگر راه به جایی ندارد و همه دنیا در آن مشکل جمع شده است اما اگر از دور به مشکل نگاه کنیم میبینیم آن چنان هم که تصور میکردیم غیر قابل حل نیست و با اندکی تفکر صحیح و چاره جویی میتوان آن را حل نمود. شخصی که تفکرش این است بیهوده و اشتباهاً به این دنیا پا گذاشته است هنوز به فلسفه دنیوی و جهان هستی پی نبرده زیرا مسئله خلاف این است و جهان هستی کاملا حساب شده و دقیق میباشد. در آخر این وادی چارهای که این تفکر را از بین میبرد بیان میکند و میگوید برای اینکه بتوانیم با آرامش خاطر زندگی خوبی را به وجود آوریم باید سازندگی کنیم و ابتدا از ساختن و آباد کردن درون و شهر وجودی که همان جسم خود است شروع کنیم؛ زیرا همه چیز در درون ما است و از خود ما شروع میشود و ادامه پیدا میکند.
مشارکت: همسفر پری
وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد
هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم
هر نقطه نوری بتابد باید تفکر نماییم همه مطالب در درون و برون ما است که مانند قلههای آتشفشان هستند اما آرام و بیصدا، گاهی مواردی در ذهن من جرقه میزند که میگویم ما انسان حسابی نیستیم، ما رقمی نیستیم، ما عددی نیستیم، چیزهایی که برای ما دارای ارزش است ضدارزش بوده و چیزهایی که ضدارزش است برای ما ارزش دارد، برای یافتن خود باید تفکر و کوشش کنیم تا خود را پیدا بکنیم و به نتایجی برسیم، تفکرات غلط یا حرکت در مسیر ضدارزشها میتواند روی ساختارهای جسم تخریب ایجاد کند این تخریبها خود را به صورت بیماریهای جسمی و روانی نشان میدهد، اگر ما تفکر و اندیشه درست داشته باشیم دیگر بیدی نیست که به این بادها بلرزد، ما در این جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم بلکه نیروی عظیمی به نام قدرتمطلق الله میتواند یاریرسان ما باشد، اگر فراق کشیدی وصال ارزش دارد اگر فراق نکشیدی وصال ارزش ندارد، اولین شرط آن است که به ارزشها پرداخته و از ضدارزشها دوری کنیم، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
نویسنده: اعضای لژیون بیستوششم
عکس: همسفر زهرا رهجوی راهنما سمانه (لژیون یکم)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
211