سیزدهمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ لژیون بردسکن با استادی پهلوان مسافر علی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ایرج با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیرآن روی من» در روز یک شنبه 7 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در بعد حیات مادی چنین است که می بینید انسان گاهی مانند پرنده ایست که بر کشتی سوار است و دنیا را از همین روزنه می بیند و گاهی با یک قلم کوچک تا بی کران می رود و می اندیشد که حتی قلم را به پرواز درآورد و زمانی در جایی می ماند و به علت معلول های آن فکر نمی کند نیک می داند که باید مکان را تغییر دهد اما در میان آب های پرتلاطم اسیر می شود تا به خشکی برسد طوفان همچنان ادامه دارد و در این مقوله باید به نیروهای درون خود فکر کند و از قدرت آنها قوت بگیرد باید جوانب امر را در نظر آورد که چگونه از نیروهای الهی خفته در درون برای آزادی خود از گرداب سود جوید.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه محمد آقا سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز وادی دوم و تاثیر آن روی من می باشد. (باید دانست هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد)
وادی اول، وادی تفکر می باشد من همیشه گفتم وادی ها به هم متصل هستند. اصلا شما نمی توانید یک وادی را تصور کنید که به وادی های دیگر مرتبط نباشد. حالا در وادی اول انسان تفکر می کند خصوصا ما که مصرف کننده بودیم آدم فکر می کند چه زیانی به خودش زده و چه زیانی به خانواده و زندگیش زده، چه زیان هایی به سلامتی جسم خود زده است و آن تفکراتی است که در وادی اول سراغ انسان می آید.
این تفکرات منفی همیشه باعث ناامیدی می شود که یک مصرف کننده را از ادامه مسیر باز می دارد و با خودش می گوید: خدایا چرا این قدر مشکلات برای من بوجود آمده است و نمی توانم خودم را درمان کنم. راه های متفاوتی را تجربه می کنم و ناامیدتر می شوم. بزرگترین گناه ناامیدی است که انسان را از ادامه مسیر باز می دارد.
.jpg)
وادی دوم به انسان امید می دهد تا به یک روشنایی و یک کورسویی که باعث حرکت می شود دل ببندد و بداند که هیچ انسانی جهت بیهودگی آفریده نشده است و به این نکته پی ببرد که این حیات بیهوده و بی جهت نیست.
چیزی که در این جا به ما کمک می کند تنها؛ بودن در صراط مستقیم است که می توانیم آسیب هایی که به خودمان در جسم، روان و جهان بینی زدیم را درمان کنیم.
بعد از این که از وادی تفکر عبور کردیم و وارد وادی دوم شدیم و به این نتیجه رسیدیم که همه چیز تمام نشده و برای این که قدر روشنایی ها بدانیم باید به خودمان تکیه کنیم.
اگر خود ما نخواهیم هیچ کسی کمک ما نیست. همه چیز را باید در درون خودمان جستجو کنیم. اگر ناامید بمانیم باعث سکون می شود و در نتیجه نمی توانیم ادامه مسیر بدهیم. اگر ما وادی دوم را عملی نکردیم و درجا زدیم نمی توانیم وارد وادی سوم و وادی های دیگر شویم و در نهایت به درمان برسیم.
اصولا انسان تاریکی ها را برای پی بردن به عظمت روشنایی تجربه می کند و باید بدانیم در انتها انسان موجود قدرتمندی است و تنها کسی که می تواند به او کمک کند فقط خود اوست.
من تا خودم نخواستم درمان نشدم، تا به نقطه ی تفکر نرسیدم و نهایت تاریکی را تجربه نکردم نتوانستم راه درمان خودم را پیدا کنم. فقط خود انسان است که می تواند به انسان کمک کند. از این که با سکوت خود به صحبت های من گوش کردید از همه شما متشکرم.
عکاس: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافرحمید
تایپ: مسافرحسین لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ویراستار: مسافر حسن لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
مرزبان کشیک: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
141