چهارمین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنمای محترم مسافر حسن، نگهبانی مسافرحمید رضا و دبیری مسافر منصور با دستور جلسه " وادی دوم و تأثیران روی من " شنبه 6 اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
(4).JPG)
سخنان استاد
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. درابتداجا دارد خوشحالی خودم را از بابت خرید زمین برای شعبه که توسط ایجنت محترم اطلاع رسانی شده، ابراز کنم. بهنوبه خودم یک تشکر ویژه دارم از جناب آقای مهندس بابت اجازه خرید این زمین که با توجه به کمبود فضاو فرسودگی ساختمان حال حاضر شعبه، بسیار بهوقت و منطقی بود. دستور جلسه امروز، وادی دوم و تأثیرآن روی من است.
خوب در همین ابتدا، تیتراین دستورجلسه کل موضوع رابرای ما روشن میکند که منظور از این وادی چیست؟ با ورود به این وادی متوجه میشویم که هیچ انسانی، جهت بیهودگی به این حیات نیامده است؛ این افکار بیهودگی در زمان نامناسب یعنی همان زمان مصرف به فکر ما واردشده بود. در ابتدای وادی، اشارهای به جنگ نرم دارد که میگوید ما به جنگ نرم خود ادامه میدهیم، این جنگ بین عقل و نفس است؛ نفس اماره امر میکند و عقل هم چیز دیگری میگوید، متأسفانه مصرفکننده، همیشه به نفس اماره گوش میکند، زیرا جن درونش قویتر شده است. اگر بخواهیم که بهفرمان عقل برسیم باید از گذرگاهای سخت عبور کنیم.
بابت خرید زمین بسیار مسرورم که توانستیم بعد از مدت 13 سال و با دستور جناب مهندس این زمین را تهیه کنیم ولی باید بدانیم که خرید زمین، گام اول است و حالا نیاز به یک عزم همگانی جهت ساخت، تکمیل و راهاندازی ساختمان شعبه جدید دارد و این امر میسر نمیشود مگربا همت خودمان، چراکه هیچ نیروی برای کمک از بیرون بما یاری نخواهد داد. امیدوارم عزیزان حاضر در لژیون سردار، با پرداخت بهموقع تعهدهای مالی خود در جهت هرچه زودتر، شروع کردن این پروژه یکدیگر را یاری کنیم. در بخش دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی، مسافر ایوب است.
آقا ایوب با یک تخریب بالا وارد کنگره شد، در بدو ورود و بعد از 3جلسه اول، پیش من نشسته بود و از من سؤال کرد شماراهنما هستید؟ من شمارا انتخاب کردم، بسیار رهجوی فرمانبرداری بود؛ ولی مشکلاتی هم داشت که همه اینها از تخریبهای مواد است اما بعد از گذشت 6ماه از سفر وارد لژیون سردار شد که واقعاً این قدم بزرگی بود، 9ماه سفر بود که گفتم باید دنورشوی، میدانستم که برایش بسیار سخت است اما توانست از این گذرگاه عبور کند.
الآن بسیار خوشحالم که در لژیون سردار، بسیار پیشگام است همواره از نفرات اولینی است که در لژیون حاضرمیشودو این جای بسی خوشحالی دارد و نشاندهنده این است که مطلب را بهخوبی متوجه شده است. انسان مصرفکننده یک ضلع ترس، منیت و ناامیدی است ایوب ضلع منیت بود و امیدوارم خدمتگزار خوبی در کنگره باشد. این تولد را ابتدا به راهنمای عزیزم آقای محمود حسینی و راهنمای سیگار ایوب آقا عزیز تبریک میگوییم.
(8).JPG)
اعلام سفر
ایوب هستم یک مسافر آخرین آنتی ایکس مصرف شیره، به روش دی اس دی با داروی اوتی ۱1 ماه و 6روز سفر کردم،رهایی ۱ سال و 4 ماه
(7).JPG)
آرزوی مسافر
امیدوارم پیام کنگره به همه عزیزان برسد
(6).JPG)
سخنان مسافر
خدا را شاکرم که این جایگاه را تجربه کردم، تشکر ویژهای دارم از راهنمای عزیزم، بابت تمامی زحماتی که برای اینجانب در طول سفر، برای رسیدن به رهایی و تجربه تولد یکسالگیام کشیدند. در ابتدای آوای کنگره، متن زیبای خوانده میشود که: جان وتن در بند شیطانها برده بود؛ واقعاً این برده من بودم، برده مواد مخدر شده بودم تمام اختیارم در دست مواد بود در زمان فوت عمویم، وقتیکه پسر عمویم از جزیره کیش به مراسم ختم رسیده بود ولی من هنوز در حال مصرف بودم.
قبل از ورود به کنگره،هیچچیز و هیچکس برایم مهم نبود، هرجا که میخواستم بروم باید اول مواد خود را تهیه میکردم، در زندگی همهچیز داشتم ولی درعینحال خیلی بی چیز بودم. بارها آرزوی مرگ از خدا میکردم 8 سال در انجیویی دیگری بودم ولی همیشه حالم بد بود؛ ولی با ورود به کنگره، و کمکهایی که از طرف تمام خدمتگزاران، نمایندگی وحید به من شد، دلیلی محکمی است برای حضور امروز من در این جایگاه که حال خوش را تجربه کنم.
تمام باورهای همسرم را خراب کرده بودم، وقتی برای اولین بار پیام کنگره را به او دادم، باور نمیکرد که این بار با دفعات قبلی تفاوت خواهد کرد، با اینحال که اصلاً اعتماد و اعتقاد به این قضیه نداشت ولی باز هم در تمام طول سفر در کنار من بود و از هیچ کوششی برای به درمان رسیدن من، کوتاهی نکرد در این جا جا دارد به پاس تمام زحماتی که متحمل شد از او تشکر و قدردانی کنم.
(6).JPG)
تایپ و ویرایش: مسافر علیرضا
تنظیم و ارسال: مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
266