«به نام قدرت مطلق الله»
سلام محمد هستم یک مسافر؛
من قبل از ورود به کنگره60 هر روز که میگذشت با ناامیدیِ ناشی از موادمخدر بیشتر و بیشتر در تاریکیها فرو میرفتم و همهاش از خودم میپرسیدم چرا من زندهام؟ به همه گیر میدادم و الکی بهانه میگرفتم تا بحث و جدلی درست کنم. هیچوقت شادی را از اعماق وجودم حس نمیکردم و آرامش را نمیشناختم. تمام ذهنم را فکرهای بیفایده گرفته بود که فقط بیشتر من را نابود و به قعر تاریکیها هدایت میکرد و باعثِ فاصله گرفتن از دیگران میگردید. اصلاً زندگی و پول و کار برایم ارزشی نداشت و پولی که صبح تا غروب کار میکردم، الکی برای دیگران خرج میشد. این تفکرات افیونی و آلوده همراه با حس ناامیدی، من را به سمت نابودی هدایت میکرد، اما با إذن و فرمان همان پروردگاری که من از آن ناامید شده بودم، چراغ کنگره60 بر سر راه من روشن شد.
بعد از ورود، آموزشهای کنگره به من آموخت؛ که برای انجام هر کاری در ابتدا باید تفکر کنم و این تفکر، خود شروع حرکت من بود. کنگره60 به من آموخت هر مشکلی راهحلی دارد و برای یافتن آن، باید با تفکر و تلاش با آن مشکل روبرو بشوم، تا بتوانم آرامش و سازندگی را پیدا کنم. در زندگی امید داشتن باعث می شود تا من اطرافم و کسانی که به من عشق میورزند را دوست داشته باشم، خداوند هم من را خیلی دوست داشت، چون با اینکه من بنده خوبی نبودم، ولی باز هم راه درست را جلوی پایم قرار داد، حتی اگر همسفرم تنهایم میگذاشت دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشتم. حالا امید به زندگی دارم و با تمام وجودم تلاش میکنم تا روشناییها را بیشتر پیدا کنم و خودم را بشناسم تا به خودم، خانوادهام و از همه مهمتر در کنگره60 که روش سالم زندگی کردن را به من آموخت، خدمت کنم.
از روزی که به کنگره60 آمدم زندگی من شب و روزش تغییر کرده و هیچ اثری از آن ناامیدی و تاریکی و بیاعتمادی نیست! در حال حاضر اول از خداوند تشکر میکنم و امیدوارم بتوانم بندگی او را به جا آورم. سپس از آقای مهندس حسین دژاکام تشکر میکنم که راه را برای امثال من باز کرد، و از راهنمای خوب خودم که مانند پدری صبور برای من و بقیه دوستانم بوده و هست تشکر میکنم، چون این افراد به من و خانوادهام آرامش، شادی، شور و امید و زندگی را هدیه دادهاند.
دلنوشته: مسافر محمّد لژیون نهم
تهیه و تنظیم: توسط سایت شعبه امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
206