English Version
This Site Is Available In English

با هر مسئولیتی باید دانایی خود را بالا ببریم

با هر مسئولیتی باید دانایی خود را بالا ببریم

همسفر ریحانه و مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی شیشه وارد کنگره شدند. به مدت ۱۴ ماه به روش DST و با داروی اپیوم به راهنمایی مسافر جمال و همسفر طاهره سفر کردند. در حال حاضر 15 سال و 3 ماه و 19 روز است که آزاد و رها هستند. در ادامه سفر نیکوتین با کمک مسافر ولیخانی انجام دادند و در حال حاضر ۹ سال است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر بدمینتون و رشته ورزشی مسافر ایشان والیبال است.

همسفر ریحانه به شکر خدا توفیق خدمت در جایگاه‌های مرزبانی، دو دوره راهنمایی، سه دوره ایجنتی، دستیار خانم کماندار و اکنون مسئول نمایندگی کیش و راهنمای نمایندگی قشم هستند و یک دوره نیز به عنوان اولین راهنمای نمایندگی بندرعباس بوده‌اند. با این همسفر خدمتگزار گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

قبله گم‌ کردن به چه معناست و چه زمانی فرد قبله گم می‌کند؟

قبله گم کردن به این معناست که در نظر بگیریم ما مسلمان‌ها به سمت خانه خدا عبادت می‌کنیم و نماز می‌خوانیم، اگر در یک مکانی قرار بگیریم که واقعاً کسی نباشد که ما را راهنمایی کند که قبله از کدام سمت می‌شود یا هیچ دستگاه و وسیله‌ای نیز نداشته باشیم که بتوانیم تشخیص بدهیم قبله از کدام طرف است، مطمئناً قبله را گم می‌کنیم و نمی‌دانیم که باید به کدام سمت عبادتمان را انجام بدهیم و کسی که در کنگره‌۶۰ قبله خودش را گم می‌کند؛ یعنی آن مسیر و راهی که در کنگره‌۶۰ مشخص شده است را گم می‌کند و نمی‌داند که باید از کدام سمت حرکت کند. در نظر بگیریم که یک جاده‌ای ما را از یک مبدأ به یک مقصد می‌رساند، اگر از این جاده خارج شویم وارد فرعی‌ها شویم و هیچ نقشه راهی نیز نداشته باشیم تا بتوانیم راه خودمان را پیدا کنیم، این یعنی ما از مسیر اصلی خارج شده‌ایم و مسیر را گم کرده‌ایم. زمانی انسان‌ها قبله یا مسیر خودشان را گم می‌کنند که متأسفانه وارد یک‌سری از ضد ارزش‌ها و تاریکی‌ها می‌شوند که این تاریکی‌ها می‌تواند منیت، گره‌ مسئولیت، گره‌ قدرت یا ترس باشد و باعث شود که انسان‌ها مسیر یا قبله خودشان را گم کنند.

فردی که ظرفیت یک مسئولیت را ندارد از تعادل خارج می‌شود، علت آن چیست؟

یعنی این‌که فرد به دانایی نرسیده و یک مسئولیتی را قبول می‌کند و از تعادل خارج می‌شود، دلیل آن این است که فرد در آن مسئولیت توانایی لازم را نداشته، دانایی‌اش کم است و باعث می‌شود که سیستم ذهن او به‌هم بریزد، نتواند کارها را به درستی برنامه‌ریزی کند و آن‌ها را انجام دهد؛ به همین علت با خودش و همچنین با اطرافیانش درگیر می‌شود. اگر که انسان‌ها بتوانند به جایگاهی برسند، نسبت به آن مسئولیتی که قرار است بپذیرند و قبول کنند، دانایی خودشان را بالا ببرند؛ مطمئناً باعث می‌شود که آن مسئولیت را به نحو‌ احسنت انجام دهند؛ البته هر مسئولیتی که انسان قبول می‌کند مطمئناً یک گره‌ای در درون او وجود دارد که با آن مسئولیت، جایگاه یا آن خدمت بتواند این گره را برطرف کند. اگر دیدمان به این صورت باشد که این مسئولیت روزی‌ من شده یا این جایگاه خدمتی به من داده شده است که روی خودم کار کنم تا بتوانم گره‌های وجودی خود را برطرف یا آن مشکل را حل کنم. اگر فرد این کار را انجام بدهد، مطمئناً از تعادل خارج نخواهد شد و در حین این‌که آن مسئولیت را انجام می‌دهد، بتواند دانش، آگاهی و دانایی خودش را بالا ببرد این باعث می‌شود بتواند از عهده آن مسئولیت برآید و در همان مسئولیت به تکامل برسد. تجربه خود من این است در جایگاه‌هایی که شروع به خدمت می‌کنم، اولین کاری که انجام می‌دهم، چند سی‌دی کاربردی و تأثیرگذار مانند سی‌دی گره‌ مسئولیت، گره‌ قدرت، مردم‌داری و دیپلماسی را مجدداً گوش می‌دهم. شاید من چندین بار این‌ سی‌دی‌ها را در جایگاه‌های خدمتی مختلف گوش کرده‌ام؛ ولی باز هم گوش می‌دهم و به کسانی نیز که با من همکاری می‌کنند، می‌گویم گوش دهند به عنوان مثال اگر ایجنت بودم به همسفرانی که به عنوان مرزبان در کنار من خدمت می‌کردند یا حتی همسفرانی که جایگاه‌های خدمتی متفاوت را در کنگره در کنار من قبول می‌کردند، حتماً پیشنهاد می‌دادم که با توجه به تجربه خودم این چند تا سی‌دی را گوش بدهند؛ چرا‌که واقعاً کمک‌کننده است و دید انسان را نسبت به آن جایگاهی که دارد بازتر می‌کند و می‌تواند در آن جایگاه خدمتی مشکلاتی که وجود دارد را برطرف کند که خدای نکرده به نقطه‌ای نرسد که از تعادل خارج شود. زمانی‌که انسان در جایگاه‌ها از تعادل خارج می‌شود باعث می‌شود آن مسئولیت را نتواند به‌خوبی انجام دهد و هم خدای نکرده اطرافیانش را از خودش دلگیر کند.

چه زمانی فرد دچار گره‌ مسئولیت می‌شود و آیا ظرفیت یک فرد با گره مسئولیت او ارتباط دارد؟

زمانی انسان‌ها دچار گره‌ مسئولیت می‌شوند که مسئولیتی را قبول کنند، اگر مسئولیتی نداشته باشند، مطمئناً این گره نیز برای آن‌ها ایجاد نخواهد شد. زمانی انسان‌ها مسئولیت را می‌پذیرند که به یک توانایی رسیده باشند؛ ولی همین‌طور که استاد امین نیز در سی‌دی گره‌ مسئولیت می‌فرمایند: ما یک‌سری خصوصیت یا صفات داریم که در ظاهر مشخص و آشکار است و یک‌سری خصوصیات داریم که در صور‌ پنهان‌ ما است؛ وقتی‌که در یک جایگاه یا یک موقعیتی قرار می‌گیریم خودشان را نشان می‌دهند و گره‌ مسئولیت نیز زمانی اتفاق می‌افتد که فرد یک مسئولیتی را بپذیرد و اگر ظرف وجودی فرد نسبت به آن مسئولیت کوچک‌تر باشد، مطمئناً گره مسئولیت برای او اتفاق خواهد افتاد. دو خصوصیتی که در سی‌دی گره‌ مسئولیت صحبت شده است تکبر و طمع است؛ یعنی این‌که آن فردی که مسئولیت را پذیرفته این اندیشه را در ذهن خود داشته باشد که من برتر بودم که این جایگاه یا این مسئولیت به من داده شده، همین اندیشه باعث می‌شود که گره‌ مسئولیت در این فرد به‌وجود آید. در نظر بگیریم فردی یک مسئولیت را بر عهده می‌گیرد و وقتی که دچار تکبر می‌شود، در کنار تکبر، طمع نیز ایجاد می‌شود. با خود می‌گوید می‌توانم مسئولیت‌های بیشتری را نیز بپذیرم؛ اما وقتی که مسئولیت‌های بیشتری را می‌پذیرد، گره مسئولیت در فرد، خودش را نشان می‌دهد. انسان‌ها اگر بخواهند در جایگاهی که قرار گرفتند دچار گره‌ مسئولیت نشوند باید بتوانند از این مراحل گذر کنند. با تفکر کردن در مورد این موضوع می‌توانند به خودشان کمک کنند. اگر قرار است مسئولیتی را فرد بپذیرد، باید تفکر کند که آیا من توانایی دارم که بتوانم این مسئولیت را انجام دهم یا خیر؟ چون در مقابل مسئولیت باید انسان‌ها جوابگو باشند آیا من می‌توانم جواب‌گوی این جایگاه یا این مسئولیت باشم یا خیر؟ در مورد این موضوع تفکر کند که آیا من می‌توانم مسئولیت‌های بیشتری را بپذیرم یا خیر؟ ظرفیت، توانایی و موقعیت این را دارم که بتوانم این کار‌ها را انجام دهم یا خیر؟ این تفکر باعث می‌شود که انسان آگاهی و دانایی بیشتری نسبت به شرایط داشته باشد و از این‌که فرد دچار گره‌ مسئولیت شود جلوگیری کند.

در کنگره به همسفر می‌گویند مسافر خود را رها کن؛ ولی همسفر نمی‌تواند از بند مسافر رها شود، علت چیست و چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟

همسفری که مسافر خود را رها نمی‌کند، به این دلیل است که درست آموزش ندیده و نمی‌داند که مسئولیت سفر مسافر به‌عهده‌ خود او است؛ حتی اگر درست سفر نکند. همسفر موظف است سعی کند روی خودش کار کند، دانایی خود را بالا ببرد و بتواند ناخالصی‌ها و ضد‌ ارزش‌هایش را برطرف کند. با توجه به تجربه‌ای که کسب کردم، همسفرانی این کار را انجام می‌دهند که خودشان را برتر از مسافر می‌دانند و فکر می‌کنند؛ باید مسئولیت کار مسافر را خود بر‌عهده بگیرند. متأسفانه وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم همسفرانی که خیلی درگیر این موضوع هستند و مسافر خود را رها نمی‌کنند، نه مسافر می‌تواند درست سفر کند و نه خود همسفر، سفر درستی دارد و هيچ‌ کدام سفر خوبی را تجربه نخواهند کرد. همسفر موظف است که در کنار مسافر خود حرکت کند، آموزش ببیند، با مسافر خود هم‌زبان شود، مسافر خود را درک کند، با مسافر خود هم‌دل باشد تا هر دو بتوانند سفر خوبی را تجربه کنند. اگر همسفر، مسافر را کنترل یا چک کند و رهایش نکند، مطمئناً خودش نیز فشار زیادی را باید تحمل کند و مجبور است که بیشتر این بار را به دوش خود بکشد؛ در‌صورتی که بیشتر اوقات نیاز نیست که یک‌سری از بارهایی که مربوط به مسافر است را همسفر تحمل کند و آن‌ها را باید زمین بگذارد که بتواند سفر خودش را انجام دهد. برای مثال ماشینی که خراب است و ماشین دیگری می‌خواهد آن را با یدک بکشد، چه‌قدر می‌تواند این ماشین را یدک بکشد، اگر جایی هم خسته شود و ماشین را روی زمین بگذارد؛ مطمئناً چون ماشین سالم نیست و همیشه عادت کرده، ماشین دیگری آن را یدک بکشد و خودش هیچ حرکتی انجام نداده است، نمی‌تواند حرکت کند. خیلی خوب است فرد کمک کند که بتواند خودش قوی‌تر شود، انرژی‌اش بالاتر برود و حتی جایی که مسافر کم می‌آورد بتواند به او امید دهد و به عنوان یک همسفر به او کمک کند که مسافر بتواند سفر خود را انجام دهد.

برای همسفرانی که عاشق خدمت هستند؛ ولی مسافر به آن‌ها اجازه خدمت نمی‌دهد چه پیشنهادی دارید؟

همسفری که عاشق خدمت است در اولویت اول باید خانواده‌اش را حفظ کند که تمام این آموزش‌ها در کنگره داده می‌شود تا بتواند در کنار کنگره یک زندگی عاشقانه نیز داشته باشد. فوت‌وفن‌های خدمت عاشقانه را البته با مدیریت خانواده، تمام راهنماها آموزش می‌دهند، همسفری که می‌تواند زندگی‌اش را خوب اداره کند، ارتباط گرم و صمیمی با مسافر و فرزندان برقرار می‌کند و می‌تواند محیط آرام و گرمی را برای خانه و خانواده مهیا کند؛ مطمئناً می‌تواند کاری کند که مسافر اجازه خدمت را به او بدهد؛ ولی در وهله‌ اول اولویت خانواده است. آقای مهندس همیشه فرموده‌اند که اول خانواده و بعد کنگره. ان‌شاءالله راه برای همسفران عاشق خدمت باز شود تا بتوانند خدمت کنند.

کلام آخر:

از همسفران نمایندگی دنا بسیار سپاسگزارم که این اجازه را به من دادند تا بتوانم در سایت خدمتی انجام بدهم و از ایجنت و مرزبانان این شعبه نیز تشکر می‌کنم؛ ان‌شاءالله که بتوانیم در مسیر اهداف کنگره حرکت کرده و نقشی را در رسیدن به این اهداف ایفا کنیم.

تایپ و ویرایش: همسفران گروه مصاحبه
عکاس: همسفر ثنا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .