ششمین جلسه از دور ششم جلسات ماهانهی لژیون سردار البرز کرج با استادی مرزبان محترم مسافر هادی، نگهبانی راهنمای محترم مسافر محمد و دبیری مسافر یاسر؛ با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است» روز یکشنبه مورخ 1404/01/31 ساعت 15:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان هادی هستم یک مسافر؛
از نگهبان لژیون سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. از استاد سردار تشکر می کنم که دوباره من را به این لژیون دعوت کرد. از راهنمای عزیزم آقا مهدی هم تشکر میکنم که باعث شدند من در این مسیر قدم بردارم و راه و رسم درست زندگی کردن و بخشش را بیاموزم.
دستورجلسه امروز؛ ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است که آقای مهندس این موضوع را بسیار زیبا شکافته اند.
انسان قبل از پذیرفتن مسئولیت انجام هر کار، باید ظرفیت آن در او شکل گرفته باشد که این عمل به آهستگی و ذره ذره شکل می گیرد و ظرفیت او بیشتر می شود.
در مسیر کنگره، خدمت در جایگاه های مختلف به اعضا داده می شود که اگر ظرفیت آن جایگاه را نداشته باشیم قطعا از هدفی که داریم گمراه خواهیم شد و به اصطلاح قبله خود را گم می کنیم.
آقای مهندس مثال های زیادی در این خصوص زده اند؛ به عنوان مثال، من که مرزبان شده ام، به جای اینکه حافظ قوانین، حرمت و امنیت کنگره باشم، شروع به سوء استفاده از این جایگاه نمایم.
خدا را شکر می کنم که با چهارده ماه خدمت در جایگاه مرزبانی، تجربه های بسیار خوبی به دست آوردم و متوجه شدم که می توانم با فرمانبرداری، ظرفیت خود را بیشتر کنم.
اوایل ورود به کنگره برای من قابل باور نبود که اعضاء، بدون مزد و به صورت رایگان کار کنند و تصور می کردم که حتما حقوق دریافت می کنند! بعد از سه چهار ماه سفر در کنگره، با فرمان راهنما به لژیون سردار وارد شدم که فرمودند دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می کاریم تا دیگران بخورند. در آن زمان جن درون به من می گفت که پاسخ سوال اینجاست و راهنما حتما از لژیون سردار پول دریافت می کند!
با شنیدن مشارکت اعضاء، متوجه شدم که چه گره های مالی درون من وجود دارد؛ قبل از کنگره دارای شغل خوب و افراد زیردست بودم ولی هیچ وقت پول نداشتم و زمانی که حتی همسرم از من درخواست پول می کرد، سعی می کردم که بپیچانم! خدا به راهنمایم خیر بدهد که من را تشویق به پرداخت پول و بخشش در لژیون سردار کرد.
با اولین پرداخت، همسرم با من مخالفت کرد ولی به آرامی و ذره ذره توان بخشش من بیشتر شد و با دیدن انگشتر دنوری که به معنی بخشنده بودن است، خواسته تجربه کردن جایگاه دنور را در قلب خود کاشتم. همسر من ابتدا با پرداخت ۵۰ میلیون تومان مخالف بود ولی قبل از جشن گلریزان با فروش یک تیکه طلا باعث شد که تعهد خود را پرداخت کنم. من متوجه شدم که دارائی های من، مال من نیست، فقط این فرصت در اختیار من قرار گرفته که مشخص بشود آیا من می توانم این کار را انجام بدهم و ظرفیت من بیشتر بشود و بخشش را بیاموزم یا خیر؟ سال بعد همسرم هم جایگاه دنوری را تجربه کرد و موفق به وفای به عهد شد.
خدا را شکر می کنم که از آن زمان به بعد همیشه در حساب من پول هست. می گویند در این لژیون، استاد سردار حضور دارند و همین جا از ایشان درخواست می کنم که ظرفیت دریافت شال پهلوانی را هم در من ایجاد کند.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ و ویرایش متن: مسافر یاسر لژیون ۲۳
عکاس: مسافر محمدحسین
بارگزاری: مسافر صدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
284