گفت و گویی ترتیب دادیم با دستیار محترم دیدهبان مسافر میثم، در رابطه با وادی اول و تأثیر آن روی من، توجه شما را به این گزارش جلب میکنیم.
به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان میثم هستم یک مسافر؛ با بیش از ۲۰ سال مصرف وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی الکل، شیشه، حشیش، انواع قرصهای روانگردان و کوکائین. مدت ۱۱ ماه به روش DST همراه با داروی OT به استادی راهنمای عزیزم آقا محمدصادق صداقت سفر کردم، رهایی از اعتیاد ۹ سال و ۷ ماه. در ادامه وارد لژیون وایت شدم مجدداً به استادی راهنمای عزیزم آقامسعود قاسمی، رهایی از نیکوتین ۹ سال و ۲ ماه. ورزش در کنگره کوهپیمایی و شنا.
در ابتدا بفرمایید وادی اول چه تاثیری در زندگی یک رهجو میتواند داشته باشد؟
سؤال خیلی مهمی مطرح کردید. وادی اول میگوید: «با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود». این دستور پایه و شالودهی حرکت یک رهجو را در مسیر درمان اعتیاد ترسیم میکند. با استناد به دلایل زیر این وادی در زندگی یک رهجو از دیدگاه کنگره بسیار عمیق است:
رهجو را از سرگردانی و بیهدفی خارج میکند؛ کسی که وارد کنگره میشود، معمولاً دچار یک نوع آشفتگی ذهنی میباشد. وادی اول یاد میدهد که باید تفکر کرد و نقشه کشید تا به ساختار جدیدی در زندگی رسید. یعنی نمیشود بدون فکر کردن و فقط با مصرف نکردن مواد مخدر به حال خوش رسید.
نشان میدهد که برای ساختن، ابتدا باید تفکر کرد؛ یاد میگیرم که همه چیز ابتدا در ذهن و اندیشه انسان شکل میگیرد. اگر ذهن پر از افکار منفی و ناامیدی باشد، انسان نمیتواند ساختار جدیدی بسازد. ولی اگر یاد بگیرد درست فکر کند، آنگاه میتواند مسیر زندگی خودش را عوض کند.
مقدمهای برای مسئولیتپذیری است؛وادی اول به رهجو یاد میدهد که باید خودش برای زندگی خودش تصمیم بگیرد و مسئولیت این انتخاب فقط و فقط به عهده خودش میباشد.
پایهای برای اصلاح جهانبینی است؛ در کنگره میگوییم جسم، روان و جهانبینی باید همسو و همجهت با همدیگر رشد کنند. وادی اول مستقیماً روی جهانبینی کار میکند و به رهجو یاد میدهد که باید تفکر سازنده را جایگزین افکار پریشان و ویرانگر کند.
در قسمتی از وادی گفته شده است که «همه چیز اول مثل صفحه سفید نقاشی است، سپس ذره ذره تصویر پدیدار میگردد» لطفاً کمی در مورد این جمله برایمان توضیح دهید.
جملهای که اشاره کردید یکی از زیباترین و عمیقترین بخشهای وادی اول کتاب عشق هست: «همهچیز در ابتدا مانند صفحهای سفید است، سپس ذرهذره تصویر پدیدار میگردد.» این جمله در دل خودش چندین پیام برای رهجو دارد، مخصوصاً در آغاز مسیر درمان و بازسازی زندگی که از جمله مهمترین این پیامها عبارتند از:
شروع تازه: وقتی یک رهجو وارد کنگره میشود، ممکن است فکر کند که همه چیز از بین رفته؛ مانند خانواده، شغل، احترام، امید و خیلی چیزهای دیگر. ولی این جمله یادآوری میکند که تو هنوز میتوانی از صفر شروع کنی، مثل یک بوم سفید. در کنگره به این باور میرسیم که انسان میتواند تغییر کند، به شرط اینکه تفکر درست شکل بگیرد و در مسیر باشد.
ساختن تدریجی و با صبر: "ذرهذره" یعنی قرار نیست یکشبه همهچیز ساخته شود. همانطور که یک نقاشی زیبا باید به تدریج و لایهبهلایه کشیده شود، یک رهجو هم باید صبور باشد و بداند که درمان، ساختن و بازسازی زندگی، فرایندی تدریجی است. این دیدگاه از عجله و ناامیدی جلوگیری میکند و یادآور میشود که نباید در رسیدن به نتیجه نهایی که همان درمان میباشد، عجله و شتاب کرد.
نقاش زندگی هر فرد، خود آن فرد است: نقاش آن صفحه سفید خود شما هستید. کسی دیگر نمیتواند به جای شما آن صفحه سفید را ترسیم کند پس مسئولیت تفکر، تصمیم و ساختن تصویر آینده هر شخصی به عهده خود آن شخص است. کنگره فقط ابزار و مسیر را نشان میدهد ولی تصویر نهایی حاصل تفکر و عمل شخص است.
برای پیدا شدن یا به وجود آمدن، اولین قدم یک فکر یا یک اندیشه است. این فکر و اندیشه باید چگونه باشد تا به تاریکی و زوال ختم نشود؟
سؤال کلیدی و مهمی است چون ریشهی خیلی از موفقیتها یا شکستها در همین سوال نهفته است. اولین قدم تفکر است. البته در اینجا نوع تفکر بسیار مهم است. چون یک نوع تفکر میتواند انسان را به سمت نور هدایت کند، در حالی که نوع دیگری از تفکر میتواند انسان را به سمت تاریکی سوق دهد. از دیدگاه کنگره ۶۰ برای اینکه تفکر و اندیشه، ما را به سمت نور و روشنایی هدایت کند باید ویژگیهای خاصی داشته باشد، از جمله اینکه بر اساس دانایی باشد نه جهالت.
تعریف کنگره از دانایی تشخیص خواستن و نیاز و آنچه که باید انجام شود، میباشد. تفکری که مبنای آن فقط احساسات باشد ممکن است ما را به سمت تاریکی و ظلمات سوق دهد. اگر تفکر بر پایهی دانایی و تجربه و آگاهی باشد، میتواند منجر به ساختاری سالم شود. تفکرهایی که بصورت سطحی و بدون تعمق شکل میگیرند، معمولاً به خطا میروند. مثلاً "من نمیتوانم خوب شوم"، "کنگره هم فایده ندارد"، "همه دشمن من هستن"
در کنگره همیشه بین نیروی منفی (ضدارزشها) و نیروی الهی (ارزشها) تفاوت قائلیم. تفکری که به دروغ، تخریب، ترس، نفرت و خودخواهی ختم شود، ما را به سمت تاریکیها میبرد. اما تفکری که در مسیر محبت، عدالت، صداقت و مسئولیتپذیری باشد، ما را به نور و روشنایی هدایت میکند.

از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم، در کلام آخر اگر صحبتی دارید، بفرمائید.
کلام آخر میخواهم از سپاسگزاری کردن و شکرگزاری صحبت کنم که یکی از مهمترین آموزشهایی است که در کنگره وجود دارد. سپاسگزاری و شکرگزاری بهترین نعمت در هستی است، چون می توانیم از انسانهایی که به ما کمک میکنند و به ما محبت میکنند تشکر کنیم. از بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان و همینطور از تمام دیدهبان های محترم و راهنمایان عزیز و همچنین خانواده عزیز خودم که تأثیر شگرفی در زندگی من داشتهاند کمال تشکر و قدردانی را دارم. همچنین از بچه های سایت و از ایجنت محترم شعبه و از مرزبانان محترم نیز سپاسگزار هستم که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند.
تهیه مصاحبه و نگارنده: مسافر شمسالدین لژیون۳
ویراستار: مسافر بهزاد لژیون ۷
عکاس: مسافر امین لژیون ۱۸
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
1139