یکی از اساسیترین اقدامات کنگره60 در جهت ساختن قالب انسان است. نظر به اینکه این قالب قوی باید جسم، روان و جهانبینی قوی داشته باشد و انسان به غیر از این مثلث چیزی بهنام نفس هم دارد که مافوق ماده است که روی خصوصیات اخلاقی، رفتار و کردار تأثیر بهسزایی میگذارد. خصوصیات اخلاقی مانند بینظمی و بیاحترامی است و برگرفته از نداشتن آگاهی، نادانی و به جهل انسان مربوط میشود؛ چون هر انسانی برای به حرکت درآمدن و تغییر جهت دادن خود و خصوصیات نیاز به سوخت و انرژی دارد که سوخت مورد نظر آموزش، آگاهی و دانایی است. از آنجایی که هر چیز خوب و مناسب از یک بستر مناسب و خوب بهوجود میآید؛ بنابراین تغییر ویژگیهای نفس هم به بستر مناسب احتیاج دارد؛ اگر کمی روی این دستور جلسه تمرکز کنیم متوجه میشویم که هر آنچه در طبیعت و در هستی وجود دارد در درون انسان هم وجود خواهد داشت؛ بنابراین طبیعت میتواند مهمترین الگو و معلم ما باشد.
این دستور جلسه هم از این موضوع مستثنی نیست؛ اگر نگاهی به طبیعت، دریاها، اقیانوسها، جویبارها، کوهها، نعمتهای آسمانی، برف، باران، چهار فصل، درختان، گیاهان و ... بیندازیم همه و همه از نظم و انضباط خاصی برخوردار هستند و این نشانهها به من گوشزد میکند که بدانم نظم و انضباط خلقت بر پایه نظام و امر الهی اجرا میشود و یادآوری میکند اگر پیرو این قوانین نباشم قطعاً به آنچه که در درون و بیرون وجود دارد پی نخواهم برد. کنگره هم از قوانین الهی و هستی الگوبرداری میکند. سه پارامتر و سه مؤلفه در کنگره به عنوان قوانین، حرمت و حرکت جزء این دستور جلسه بهکار برده میشود. افرادی که از این قوانین پیروی نمیکنند همیشه گناهان را به گردن شرایط و بینظمی میاندازند، در حال ناشکری هستند، همیشه کفر میگویند و انسانهای ناسپاسی هستند.
انسان در زندگی به چيزهايی مرتبط است که این سه گام اگر بهطور مرتب و منظم اجرا نشود میتواند میزان قضاوتی را به گوش برساند که شما بتوانید این سه مؤلفه را بپذیرید. نکته حائز اهميت این است که وقتی شخص یاد نگیرد و دنیای درون خود را نشناسد قادر به رعایت این نکات نخواهد بود یا اگر شخص در صدد رها کردن در دنیای بیرون قادر به رعایت نباشد با آزمونهای سخت و دشواری مواجه میشود؛ یعنی مدام شرایطی پیش میآید که او را به بیاحترامی کردن وادار میکند، در واقع میخواهد بینظمی را رها کند؛ ولی بینظمی او را رها نمیکند؛ به همین دلیل نیروهای منفی بهراحتی مجوز خروج اشخاص و ساکنین را از ضد ارزشها صادر نمیکنند؛ اما در کنگره ساختاری وجود دارد که ذرهذره شخصی که زیر بلیط نیروهای اهریمنی است را با آموزش بیرون میکشند و به زیبایی هر چه تمامتر نظم، انضباط و احترام را به افراد آموزش میدهند و کنگره دقیقاً بر این پایه استوار است؛ چون انسان یک جهان فشرده شده است. انسان هم از نار و هم از نور، هم از فسق و فجور، هم بیاحترامی و هم بینظمی تشکیل شده است که نار انرژی، قدرت و توانایی را میگیرد و کنگره60 در جهتی حرکت میکند که این آتش ویرانگر را مهار کند تا قالب انسان درست و خوب ساخته شود؛ چون قالب انسان قابل تعویض است.
افرادی که در تاریکی اعتیاد یا در حال سفر کردن هستند از طریق راهنما، فرمانبرداری کردن و طبق قوانین راهنمای خود بودن و به حقوق دیگران احترام گذاشتن زودتر به درمان میرسند، از تعادل بیشتری برخوردار هستند و یاد میگیرند که چگونه در کنگره، جامعه و در خانواده رفتار کنند؛ بنابراین اگر انسان بخواهد پیرو نظم، نظام و قوانین باشد اول باید سطح انرژی خود را بالا ببرد، حسهای خوب را تجربه کند و باید علم را یاد بگیرد؛ چون علم بدون عمل، علم نیست. انسانها زمین وجودیشان پر از سنگلاخ و علفهای هرز است و برای رسیدن به آرامش باید اول مجهولات درون خودش را بشناسد، از تواناییهای خودش استفاده کند و این کار بدون آموزش اتفاق نمیافتد که تغییر دیدگاه و تغییر صفت بدهند؛ اما مسافری که در سفر خود نظم و انضباط را رعایت میکند قطعاً وقتشناس، پیرو قوانین و فرمان راهنمایش هم است و تا زمانیکه رهجو رعایت نظم و احترام را یاد نگیرد نمیتواند فرد موفقی باشد. در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر نظم و احترام را یادآوری میکند که یادآوری این موضوعات یک نوع آموزش و آراستگی است؛ چون نظم به معنای نظم داشتن و سازمان گرفتن؛ یعنی به خویش خویشتن خود اهمیت دادن و به اعمال خود احاطه کامل داشتن محسوب میشود.
نظم، انظباط و احترام گذاشتن هم از همین موضوع الگوبرداری میکند و باید در گفتار، کردار و پندار خودش را نشان دهد؛ یعنی در گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک حتماً به خیر ختم شود و تغییرات اتفاق بیفتد تا بتواند با دیگران همسو و همجهت گردد و به راهنما، مرزبانان و جایگاهها احترام بگذارد. بزرگان ما پرهیز از نافرمانی، نظم، انضباط و شکرگزاری را توصیه میکنند؛ چون انگیزه باعث پیشرفت شما میشود. نظم و انضباط رشد شما را حفظ میکند تا به ارتقاء برسید و به بیان دیگر آموزش مانند نشان دادن پرنده زیبایی است که روی یک درخت است که وقتی آن را گرفتید و در قفس انداختید؛ یعنی مراحل را تجربه و تکرار کردید و اینجا شما به آگاهی رسیدید و باید در کنگره یاد بگیرید درمانگر خود ما هستیم، کنگره و راهنما وسیله هستند.
نظم و انضباط هم نوعی آموزش است برای بهتر زیستن، بهتر زندگی کردن، برداشت و درک کردن موضوعات مهم زندگی، جامعه و نشانهای از خود گذشتن برای کسانی که در آینده خواهند بود. در مراحلی از حیات آنچه از انسان بهجا میماند بذری است که در زمین مناسب بهدست انسانهای آگاه و دانا میرسد؛ چون نظم، انضباط و احترام گذاشتن به دیگران پایه اصلی تکامل یافتن و به تعادل رسیدن است. در کنگره ما به دنبال کارهای ارزشی هستیم که باید قوانین و حرمتها را اجرا کرد؛ زیرا الگویی خواهیم بود برای دیگران که وارد کنگره میشوند. وقتی تازهواردی وارد سیستم میشود اول خودش را که یک مصرفکننده است با دیگران مقایسه میکند و اینجا است که امیدوار میشود و به درمان میرسد. در ابتدا در باورش نمیگنجد که به کجا آمده است؛ ولی اولین جرقه در او زده میشود و متوجه میشود آدرس را اشتباه نیامده است و این مکان با همه جا فرق میکند.
اولین چیزی که باعث جلب توجه تازهوارد میشود نظم، انضباط، احترام و محبت افراد است که مشاهده میکند و امیدوار میشود که اگر در این مکان بماند مانند این افراد میشود و اولین جایگاه مناسبی است که تاکنون ندیده است و کمکم نور امید در درونش جرقه میزند که بماند. اصول، نظم و قوانین به او یادآور میشود که بشناسد و اجرا کند. از سلام کردن، معرفی کردن، لباس پوشیدن، روی صندلی درست نشستن همه را مشاهده میکند و راضی میشود که سفر کند؛ وقتی درمان را شروع میکند با روش تدریجی DST آشنا میشود و نظم در دارو خوردن، میزان درست مصرف کردن، سر وقت آمدن، گوش به فرمان راهنما بودن و ... همه چیز که بر مبنای نظم است را مشاهده میکند، واقعاً همه اینها نمونه بارز این دستور جلسه است. ما در کنگره به داروی OT و به روش DST احترام میگذاریم؛ چون این روش الگوی بینقص است.
شکرگزاری کردن هم خود یک نوع احترام است؛ بنابراین انضباط در عرف به معنی این است که فرد شخصاً اعمال و رفتار خود را تحت نظم و انضباط در آورد، خویشتن خود را کنترل و هدایت کند و با توجه به اثر و نتایج اعمال خویش اقدام کند. احترام هم به معنای احساس ارزش و اعتبار برای دیگران است که خود آن را بهدست میآورند. میدانیم تمام موجودات هستی شایسته احترام هستند انسان همیشه صحنههایی را در ذهن خود مجسم میکند و ساختار آن را بهوجود میآورد؛ اگر در جهت مثبت ادامه بدهد قطعاً راه درست را انتخاب میکند آنگاه پی به اعمال خود میبرد؛ اگر نظم را در درون خود مانند قطعات پازل، درست به اجرا بگذارد به نظم میرسد.
در اینجا است که احترام به شهر وجودی خود میگذارد؛ یعنی شکرگزاری از خداوند. اگر توجه کنیم ماه رمضان از نظم و انضباط خاصی برخوردار و قابل احترام است. انجام عمل سالم در ماه رمضان معلم ما است. در هستی و قوانین الهی نظم و انضباط زیادی را مشاهده میکنیم کافی است خوب چشمان خود را باز کنیم و با گوشهایمان بشنویم و از این همه نعمتهای پروردگار درس بگیریم و شکر آن را بهجا آوریم. مهندس دژاکام یک مجموعهای را به نام جمعیت احیاء انسانی بنا نهادند که اگر با تدابیر، تفکر ایشان و رهنمودهای به موقع، نظم، انضباط و احترام همراه نباشد نمیتواند آن را به نحو شایستهای که لایق بنیان کنگره باشد اداره کرد؛ اگر روش درمان درست انجام نمیشد و نظم در آن نبود جسم آنها هم به تعادل لازم نمیرسید. قطعاً نظم وجود دارد که درمان اعتیاد و بیماریها شکل گرفت.
آقای مهندس دژاکام هر وقت جلسهای را برگزار میکنند در شروع صحبتهای خود با سلام، احوالپرسی، با امید و روی خوش است و احترام و حرمت به دبیر میگذارد؛ حتی ساعت، دقیقه، مکان، آب و هوا را عنوان میکنند، شکر و تشکرات را بهجا میآورند. ایشان در مورد احترام تأکید دارند و همیشه میگویند در چهارچوب قوانین، حرمت و مقررات حرکت کنید و از خط قرمز عبور نکنید تا بتوانید احترام یکدیگر را داشته باشید. یکی دیگر از پیامهای مهم ایشان این است که میفرمایند: اگر شال مرزبانی، راهنمایی و ... بر گردن مترسکی هم بود باید به آن احترام بگذارید. افراد صرفاً به فرد احترام نمیگذارند؛ بلکه به جایگاههای مختلف در کنگره احترام میگذارند؛ بنابراین اینها نشانهای از سند بینقص است و آقای مهندس معلم و استاد بزرگ همه ما نمونه بارز این دستور جلسه و الگویی بینقص برای ما است؛ پس برای ما واجب است که از او راه، روش و قانون درست زندگی کردن را بیاموزیم.
انسان باید قدردان رب خود باشد و راهنمایان در کنگره60 رهجو را با آموزش پرورش میدهند تا رهجو راه خودش را پیدا کند؛ بنابراین وظیفه تکتک ما است که پیرو صحبتهای آنها باشیم؛ چون نظم و انضباط رابطه مستقیمی با درمان کنگره60 دارد؛ شاید برای یک مصرفکننده نظم، انضباط و احترام مفهومی نداشته باشد؛ ولی به مرور زمان که آموزشها را دریافت میکند اثرات این نظم و انضباط خود را در کارها نشان میدهد. یک رهجو سفر اول یا دوم تکالیفی که راهنما به عهدهاش میگذارد باید انجام بدهد از جمله نوشتن سیدی و منابع دیگر و راهنما طبق اصول و قوانین کنگره60 باید قاطع برخورد کند؛ اگر امروز سیگار و چاقی در کنگره جایی ندارد به دلیل اینکه نظم و انضباط را یاد بگیریم.
ما برای انسانها تلاش میکنیم، با تأمل و تفکر در خلقت و هستی در مییابیم که شاکر باشیم و به یکدیگر محبت و عشق بورزیم و بدانیم زندگی ادامه دارد؛ زیرا پایانی نیست؛ چون پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. در حیات باید انسانهای مقرب پروردگار مشخص شوند، عدول از قوانین الهی انسان را به قالب حیوانی سوق میدهد، راه درست و صراط مستقیم انسان را به نور الهی نزدیک میگرداند. در غائله زندگی آنچه برجا میگذارد بذری است که در زمین مناسب بهدست انسانهای آگاه، دانا و فهمیده داده شده است؛ چون نظم، انضباط و احترام پایه اصلی تکامل یافتن و به تعادل رسیدن است و گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک ما باید به خیر ختم شود؛ چون نظم، انضباط و احترام از این پیام مستثنی نیست.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر صدیقه
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
2258