English Version
English

طنابی به اسم؛ جهان‌بینی

طنابی به اسم؛ جهان‌بینی
مشارکت همسفر فاطمه: 
وقتی سخن از جهان‌بینی ۱و۲ می‌آید تمام سلول‌های بدنم را می‌خواهم یکجا جمع کنم تا همانطور که استاد امین فرمودند؛ آنچنان صحبت‌هایم را صریح، آشکار و ساده بیان کنم تا قابل حل و هضم برای همه افرادی که شنوای حرف‌هایم هستند باشد آن وقت است که سخنانم عیار پیدا می‌کنند زیرا من وقتی مطالب را ساده می‌گویم برای اکثریت قابل درک و فهم شده است و قدرت تصویرسازی ذهنی برایشان ایجاد شده است و اکنون جهان‌بینی یعنی چه؟ وقتی که مسافر به کنگره قدم می‌گذارد علی‌رغم مصرف دارو در کنارش باید درک از جهان خویش داشته باشد که اطراف خود را درست ببیند بفهمد که وقتی در موقعیت بد یا خوب قرار گرفت کدام کار را انجام دهد تا ثمربخش باشد وگرنه اگر بخواهد فقط صرف دارو بیاید و چیزی به علم و آگاهیش اضافه شود، امکان برگشتش بسیار بالاست و او دوباره برگشت می‌خورد. باید بفهمد اعتیاد و عواقب آن را و اینکه تاکنون که مصرف‌کننده بوده چه خسارت‌هایی وارد کرده و برای جبران چه کاری باید انجام دهد. باید به سمت علم آموزی رود و آن علم را با جان و دل برباید و در زندگیش پیاده کند و قدم به بهشتی به نام کنگره گذاشته که هر کلمه‌اش با طلا برابری می‌کند زیرا علم به ما آموخته می‌شود که دقیقاً همان بوده که به درد ما می‌خورد. من قبل از کنگره از لحاظ زندگی با مسافرم هیچ دانش و علمی نداشتم خودم آنقدر غرق در جهالت بودم که فکر می‌کردم خودم می‌توانم به بهترین نحو مسافرم و زندگی‌ام را بسازم، غافل از اینکه من جهان‌بینی نداشتم و در غفلت به سر می‌بردم غافل از اینکه تصورم همه پوچ و واهی بود چرا که تا خودم وارد کنگره نشدم تا چند ماه از سفرم نگذشت نفهمیدم که من چقدر دور از واقعیت و دور از آگاهی بودم من چیزی از مدل انسانیت نمی‌دانستم و جهان بینی ۱ بود که به من آموخت مثلث دانایی را، اینکه چه قوه‌ای را در خود به کار گیرم تا به دانایی برسم و چه نیروهایی من را به سمت جهل و نادانی می‌کشانند و با تصویرسازی‌های جزوه جهان‌بینی متوجه شدم سربازان دانایی از قلعه عقل محافظت می‌کنند تا از ورود خواسته‌های نامعقول جلوگیری کنند و در مقابل خواسته‌های نامعقول برای اینکه بتوانند تحت هر شرایطی وارد قلعه دانایی من بشوند خود را به هر صورتی در می‌آورند تا بالاخره بخواهند پیروز شوند و وارد قلعه شوند و اگر چنین اتفاقی بیفتد آن‌وقت است که دیگر انسان تحت الشعاع آن نیروی منفی قرار می‌گیرد و اختیارش گرفته می‌شود و افکار منفی کل وجودش را احاطه می‌کند و به قول معروف غرق در تاریکی‌ها می‌شود و استاد امین این مدل قلعه را بیان کردند تا متعاقباً ورود موادمخدر به بدن و در نهایت وارد شدن مواد‌مخدر به مغز را توضیح دادند که در اینجا سد خونی مغز از ورود برخی مواد جلوگیری می‌کند این همان مثال قلعه دانایی است که از ورود خواسته‌های نامعقول جلوگیری می‌کند اما تا چه مدت؟ وقتی ما غذا می‌خوریم برنج می‌خوریم این برنج نمی‌تواند از سد خونی مغز عبور کند اما وقتی مواد مصرف می‌شود می‌تواند از این سد عبود کرده و به مغز برسد و دیگر سربازان قادر به جلوگیری آن‌ها نیستند و این مواد مخدر، عقل را به هم می‌ریزد و دانایی را بیرون می‌اندازد و در آنجا فرمانروایی می‌کند و جهالت سرتاسر انسان را فرامی‌گیرد دیگر اراده و اختیاری ندارد و هرچه هست تحت نظر این مواد قرارمی‌گیرد. کل زندگی بر اساس مصرف مواد پیش می رود یعنی تا جایی که مواد به بدن برسد حال طرف خوب است و اگر نرسد و تأخیری ایجاد شد کل سیستم به هم می‌ریزد حتی دست به خشونت هم می‌زند چرا که پادشاه و فرمانروا دیگر دانایی نیست و جهالت دست به کار می‌شود و انسان تابع خواسته‌های نامعقول خود قرار می‌گیرد و شخص نه تنها به خودش، به بدنش آسیب وارد کرده بلکه به تک تک اطرافیانش هم ضربه می‌زند دیگر عقل فرمان نمی‌دهد و دیگر خبری از سربازان دانایی نیست بلکه هرج و مرج وجودش را فراگرفته و نادانی و جهالت فرمانروایی می‌کنند. اینجا همان تاریکی‌هاست آیا دشوار نیست که اختیار انسان گرفته بشود و او قدرتش تنها در مصرف مواد صرف شود و چیزی جز مصرف مواد را احساس نکند. اکنون می‌توان‌ گفت که تاریکی‌ها برای همه انسان‌ها صدق می‌کند هر کسی می‌تواند خود را وارد تاریکی‌ها کند چه مصرف کننده مواد بوده چه نبوده باشد اینجا جهان‌بینی است که همانند طنابی برای نجات شخص می‌آید تا او را از تاریکی‌ها وارد روشنایی‌ها کند همه به این طناب جهان‌بینی احتیاج دارند اما کسی که غرق در اعماق تاریکی‌هاست نیازش به این طناب فراتر است و کامل‌ترین تاریکی مرحله اعتیاد است. دقیقاً وقتی سربازان دانایی خارج می‌شوند همه چیز به هم می‌ریزد یعنی حس‌های خوب جای خود را به حس‌های بد می‌دهند شخص مصرف‌کننده دیگر آن توانایی سابق را ندارد و ناتوانی در او ایجاد می‌شود و تواناییش نسبت به قبل بسیار کمتر شده است. 
 
مشارکت همسفر پری: 
دستورجلسه این هفته جهان‌بینی ۱و۲ است من همسفر باید بگویم در گذشته برداشت من از زندگی غلط بود و درگیر مشکلات ریشه‌ای بودم این درحالی است که آموزش‌های جهان‌بینی اولین گام را در جهت کمک به من با معرفی دقیق لغوی خودش را ارائه می‌کند.  آنچه من نسبت به کل هستی، جهان درون و جهان بیرون برداشت، دریافت و احساس می‌کنم جهان‌بینی نام دارد. اولین نکته‌ای است که باید بدانم در کجای کار قرار دارم و چه تخریب‌هایی به خودم وارد کردم یعنی مبدأ سفر، بعد از آن باید در نظر بگیرم هدفم چیست آیا واقعاً  قصد اصلاح  این خصوصیات و رفتارهایم  را دارم مقصد، حال باید مسیری که برای رسیدن به هدفم را در نظر بگیرم و برای خودم ترسیم بکنم مثلاً آیا برای رهایی از قضاوت دیگران راه من تجسس نکردن در امور آن‌هاست آیا باید مقوله حسادت را در خودم کمرنگ کنم آیا باید از راه عشق و محبت به اطرافیانم ریشه این مشکل را بشکافم مسیر حرکت قبل از کنگره من فقط به جسم، روح و شانس معتقد بودم و شناختی ازصور آشکار و صور پنهان و اجرای آن مثل، عقل، ذهن و آرشیو نداشتم و نمی‌دانستم خواسته‌های غیرمعقول نفسم به خاطر جهل و نادانی من می‌باشند ولی همیشه غبطه خواسته‌های معقول دیگران را می‌خوردم و نمی‌دانستم از چه راهی می‌توان به این درجه رسید بیشتر اوقات از دست خودم ناراحت بودم  که چرا سر مسافرم داد زدم چرا دیگری را قضاوت کردم چرا دل فلانی را شکستم اصلاً تکلیفم با خودم معلوم نبود با خودم می‌گفتم یا انسان بدی است و از انجام کارهای بدش احساس غرور و سربلندی می‌کند و یا خوب است و یا اصلاً کار بدی انجام نمی‌دهد‌ و به انسانی که حالت میانه داشته باشد معتقد نبودم و خیال می‌کردم این گونه افراد در کار خودشان لنگ می‌زنند چون مراتب  نفس را نمی‌شناختم نمی‌دانستم که من از نفس اماره فاصله گرفته و در حال وارد شدن به نفس لوامه می‌باشم و بدون اینکه تلاشی در جهت بالابردن دانایی خود داشته باشم آرزوی زیستن در نفس مطمئنه را داشتم همیشه ترس از ریسک کردن و تجربه کردن داشتم و شرایطی را برای آموزش خودم فراهم نمی‌کردم  و در مورد تفکر هم ذهن خودم را مدام درگیر اوهام و افکار پوچ و بی سرو ته  می‌کردم. پس من بامثلث دانایی بیگانه بودم  و در عین حال ناخواسته در مورد یکسری اعمال به دانایی مؤثر رسیده بودم مثلاً نمی‌توانستم حق کسی را بخورم و یا آگاهانه دل کسی را بشکنم و کسی را مسخره کنم پس چگونه وقتی دانایی در من شکل نگرفته اضلاع  مثلث دانایی مؤثر در مورد این اعمال خواص متساوی الاضلاع گردیده است حال دریافتم که زندگی من در حلقه‌ها و حیات‌های پیشین من به گونه‌ای بوده که توانسته بودم این مشکلات را در خود به طور کامل حل کنم و اگر امروز در این حیات در حال زیستن می‌باشم آمده‌ام تا یکسری دیگر از خصوصیات ضدارزش خود را حل کنم آری خدای بزرگ مرا مورد لطف خویش قرار داد و از طریق کنگره در حال یاری رساندن  به من می‌باشد تا بتوانم در مورد یکسری مطالب از علم الیقین و عین‌الیقین انشاءالله به حق الیقین برسم آن هم ازطریق فراگیری آموزش‌های جهان‌بینی. در پایان از استاد امین تشکر می‌کنم که خیلی دقیق آموزش‌های جهان‌بینی را در اختیار ما قرار می‌دهند.
 
نویسندگان: همسفر فاطمه، همسفر پری، راهنما همسفر محیا (لژیون سوم) 
رابط خبری: همسفر زینب، راهنما همسفر محیا (لژیون سوم) 
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم، راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم) 
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .