English Version
This Site Is Available In English

وادی دوم

وادی دوم

سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر؛ استاد جلسه آقا فرهاد راهنمای محترم نمایندگی دکتر مسعود در صحبت‌های روز دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ به مطلب جالبی اشاره کردند که برای من جای تعمّق و تفکر داشت.
فرمودند: اگر ذرات اتم را در نظر بگیریم و برسیم به الکترون‌ها و پروتون‌ها و نوترون‌ها، می‌بینیم این‌ها همه با یک نظم و هارمونی خاصی در حرکت هستند و زمانی که انسان حس کند با این هارمونی و نظم هماهنگ نیست حالش خراب می‌شود.
دقیقاً درست است و نکته جالبی را نشان می‌دهد و من می‌خواهم کمی در این خصوص ادامه بدهم.
کاری که ما در کنگره می‌کنیم با استفاده از روش DST و درمان اعتیاد، به نظر من می‌خواهیم دقیقاً همین هارمونی و نظم و هماهنگ شدن و هم‌صدا شدن با ذرات و امواج هستی را درست کنیم.
شاید یک مصرف کننده بگوید نه من با وجود اینکه مواد مصرف می‌کنم ولی کار می‌کنم، درآمد دارم، خانواده دارم و کاملاً با اجزای هستی و با این هارمونی هماهنگ هستم؛ ولی اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم اصلاً این‌طور نیست.
چون حالات روحی و روانی یک مصرف کننده تابع موادی است که مصرف می‌کند یعنی اگر هارمونی جهان هستی را به شکل یک موج سینوسی منظم در نظر بگیریم او هیچ وقت با این موج هماهنگ نیست و به عبارتی امواج او مرتب بالا یا پایین هستند.
چون زمانی که مواد مصرف می‌کند و نشئه است یک حالتی دارد و زمانی که خمار است یک حالت دیگری.
به قول آقای مهندس وقتی که نشئه است بچه را می‌گذارد روی پای خود و نوازش می‌کند و قربان صدقه او می‌رود؛ ولی زمانی که خمار می‌شود اگر همان بچه به طرف او بیاید با الفاظ ناشایست او را از خود دور می‌کند.
یک مصرف کننده ممکن است چندین ساعت به شدت کار کند و مثلاً یک میلیون تومان پول به دست آورد؛ ولی بعد از اتمام کار خیلی راحت برود سراغ فروشنده مواد و نصف همان پول را صرف خرید مواد کند و پس از آن چندین ساعت را صرف مصرف آن کند.
سؤال اینجا است که کجای این کار با هارمونی و نظم هستی هماهنگ است؟ در سی‌دی شکل‌گیری نیروها استاد امین به زیبایی این مطلب را شرح می‌دهند و می‌فرمایند به وسیله نیروهایی که در ابتدای خلقت، خداوند در اختیار انسان قرار داده بود، انسان می‌توانست با استفاده از آن نیروها به تمام کارهای خود برسد و تقریباً با امواج هستی هماهنگ باشد و حالش خوب باشد. در اثر مصرف مواد مخدر کم‌کم آن نیروها از اختیار انسان خارج می‌شوند و چون این اتفاق می‌افتد انسان می‌گوید زندگی جبر است.
چنین شخصی درست می‌گوید زندگی برای او جبر می‌شود چون نیروها از اختیارش خارج شده‌اند؛ ولی اگر سفر کند، با روش DST کم‌کم نیروها به او برگشت داده می‌شوند و دیگر می‌بیند زندگی جبر نیست و او می‌تواند به عنوان مثال تحصیل کند یا کار کند و همه مسائل زندگی او یک نظم خاصی می‌گیرد.
وقتی خوب نگاه می‌کنیم به خلقت انسان و اینکه این بازی اعتیاد با انسان چه کار می‌کند و چطور انسان را از تعادل خارج می‌کند و او را تحویل نیروهای اهریمنی می‌دهد و باز نگاه می‌کنیم به روش DST و درمان اعتیاد که آقای مهندس ابداع کردند، در عظمت و شگفتی این روش و بزرگی خداوند مات و مبهوت می‌شویم که چگونه به دست و پای انسان بند می‌زند و او را در تله می‌اندازد و باز با ترفندهایی که خودش می‌داند او را از تله خارج می‌کند؛ شاید برای رسیدن و پی بردن به عظمت روشنایی‌ها.
انسان وقتی که وارد بازی اعتیاد می‌شود نیروهای او تحویل نیروهای اهریمنی می‌شوند و یا به قول استاد امین در سی‌دی موج و ذره خاصیت ذره‌ای خودش را از دست می‌دهد و منزوی می‌شود و یا در انزوا قرار می‌گیرد چون حس می‌کند کم‌رنگ شده و یا اصطلاحاً دیگر حنای او رنگی ندارد.
اهریمن این‌طور در او القا می‌کند که تو هیچ و پوچ هستی و او هم می‌پذیرد و حس ناامیدی روز به روز در او پررنگ‌تر می‌شود و خود را هیچ می‌داند و با همین تفکر و همین حس بیشتر و بیشتر به اعماق تاریکی هدایت می‌شود.
به همین خاطر زمانی که شخص وارد کنگره ۶۰ می‌شود و قدم در راه درمان می‌گذارد پس از وادی تفکر و امید دادن به او و بیدار کردن او از خواب در وادی دوم می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
این وادی با این سرفصل خط بطلانی می‌کشد بر تمام آن القائات اهریمن که سال‌های سال در شخص القا کرده بود. نقطه تفکری جدید و جرقه‌ای تازه در ذهن شخص پدید می‌آورد که حاصل آن قوی‌تر شدن گام‌ها در جهت ادامه راه و مبارزه با اهریمن درون است.
استاد سردار چقدر زیبا می‌فرمایند: خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه می‌دهید تا این مسائل به شکل خوبی از آزمایش درآید و دنیای درون تبدیل به شهری آباد گردد و در آن همه هستی راه خود را به سمت نیروهای مافوق بردارند.
و ادامه پیام که مرتب شخص را تشویق می‌کند که از نیروهای خفته درون قوت بگیرد و آنها را بیدار کند.
او را تشویق می‌کند به تلاش و کوشش و پرهیز از تنبلی و ناامیدی و ذرات جرقه را به او یادآور می‌شود تا با استفاده از آنها به منبع نور و روشنایی برسد.
یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور
               کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غم‌دیده حالت به شود دل بد مکن
               وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
               دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور

مسافر ناصر راهنمای لژیون دهم
نمایندگی دکتر مسعود
مورخ: ۱۴۰۳/۰۲/۰۴

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .