English Version
English

راهنما باید عاشق رهایی رهجو باشد

راهنما باید عاشق رهایی رهجو باشد

دومین جلسه از دوره سی و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی پهلوان محترم مسافر احمد، نگهبانی مسافر بابک و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه «هفته راهنما» پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

هفته راهنما را در رأس خدمت اولین راهنمای کنگره ۶۰ یعنی آقای مهندس دژاکام و همچنین خدمت اساتید و راهنماهای آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم، به خانم آنی که اولین راهنما در قسمت خانواده و همسفران است، تبریک عرض می‌کنم و به همه راهنماهای کنگره ۶۰ مخصوصاً عزیزانی که در شعبه صائب تبریزی فعالیت می‌کنند، تبریک عرض می‌کنم. به طور کلی دو گروه در زمینه اعتیاد فعالیت می‌کنند،‌ گروه اول پزشکان و محققان هستند که در سطح جهانی مشغول فعالیت هستند و گروه دوم راهنماهای کنگره ۶۰ هستند که با استفاده از روش DST افراد در اینجا به درمان می‌رسند. کنگره ۶۰ بر اساس اصل پذیرفته شده کمک فرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف مواد مخدر متشکل شده است؛ ولی آیا همه افرادی که در کنگره به رهایی می‌رسند این توانایی را دارند که کمک کنند تا افراد در حال مصرف مواد مخدر نیز به درمان و رهایی برسند؟ قطعاً این‌طور نیست و کنگره ۶۰ برای انتخاب راهنما شرایط خاصی را در نظر گرفته است. برای این کار سه شرط اصلی وجود دارد، اولین شرط این است که در قسمت مسافران خود شخص راهنما، تاریکی‌ها را تجربه کرده و به درمان و رهایی رسیده باشد؛ شرط دوم این است که پس از رهایی و در سفر دوم آموزش‌های خود را کامل‌تر کند تا بتواند تا حدودی انسان و مواد مخدر را بشناسد تا بتواند به فرد در حال مصرف مواد کمک کند. در این میان آزمون بسیار سخت و گزینش‌های مختلفی هم وجود دارد که باید فرد از عهده آن‌ها بر بیاید. شرط سومی که یک فرد بتواند در کنگره راهنما باشد به نظر من این است که باید عاشق باشد، عاشق مخلوقین و همنوعان خود باشد و عاشق این باشد که به یک فرد کمک کند تا به رهایی برسد و در حالی که بیرون از کنگره برای خودش موانع و مشکلات بسیار زیادی دارد بتواند از جان و مال و وقت خود بگذرد تا به سایر انسان‌ها کمک کند. در این هفته ما باید از این اشخاص قدردانی و تشکر کنیم و این نشان دهنده این است که من چقدر آموزش دیده‌ام. من شخصاً قبل از ورود به کنگره انسان طلبکاری بودم و همیشه غر می‌زدم ولی در کنگره یاد گرفتم که باید از کائنات و خانواده و راهنمای خودم و همه کسانی که برای من تلاش می‌کنند، تشکر و سپاسگزاری کنم.‌ ظاهراً این هفته به این شکل است که یک پاکتی به راهنمای خودمان می‌دهیم ولی در اصل در این هفته ما تشکر و قدردانی کردن را یاد می‌گیریم. قدردانی در کنگره ۶۰ فقط به وسیله پاکت پول و طلا هست، راهنماهای کنگره ۶۰ قطعاً هیچ چشم داشتی ندارند ولی درون پاکت باید دلنوشته وجود داشته باشد.

عمده دلیل آمدن من به تبریز به خاطر لژیون سردار بود؛ خدمتتان عرض کردم که راهنماها عاشق هستند، همه افرادی که در کنگره خدمت می‌کنند عاشق هستند و من فکر می‌کنم که عاشق‌تر از همه افرادی هستند که در لژیون سردار و قسمت مالی خدمت می‌کنند؛ عاشق این هستند که بانی خیر شوند تا یک نفر به رهایی برسد؛ اما نکته مهم این است که پشت این عشق و محبت باید یک فهم خاصی وجود داشته باشد یعنی من با آگاهی کامل یک کاری را انجام دهم و تمام هم و غم آقای مهندس و کنگره ۶۰ هم همین است. به نظر من یک فرد وارد سفر دوم نمی‌شود مگر اینکه از دروازه خدمت مالی و یادگیری بخشش عبور کند؛ این کمک‌های مالی و تمرین بخشش مانند ویزایی است که من بتوانم وارد سایر کشورها شوم و آموزش‌های کامل‌تر و بهتری را دریافت نمایم چون اگر بحث پول بود آقای مهندس می‌توانست یا کنگره را پولی کند یا علمی که اکنون در کنگره وجود دارد را به قیمت‌های خیلی بالا بفروشد. الان بسیاری از دانشگاه‌های تراز اول جهان خواهان این هستند که فقط اسمشان در کنار کنگره ۶۰ ثبت شود ولی آقای مهندس به دنبال این است که قومش به آن فهم لازم برسند چون برای اینکه یک نفر احیا شود باید فهم و آگاهی او بالا برود و برای رسیدن به این فهم هیچ راهی جز وارد شدن به خدمت مالی وجود ندارد و بعد از آن متوجه می‌شوی که کمترین نتیجه این خدمت مالی، خیر و برکتی است که وارد زندگی خودت می‌شود و برای خود بنده خیلی از بندهایی که همتراز با اعتیاد بودند، کم کم راه رهایی از آن‌ها گشوده می‌شود.

به نظر من همه اعضای نمایندگی باید عضو لژیون سردار باشند چون وقتی برای رفتن به کمپ مبلغ ۷ میلیون تومان از شخص می‌گیرند تا ترک کند که البته نتیجه‌ای هم نخواهد داشت، عضویت در لژیون سردار و پرداخت ۶ میلیون تومان برای رسیدن به درمان قطعی و درمان شدن همه بیماری‌ها واقعاً مبلغ زیادی نیست. کنگره ۶۰ و آقای مهندس با سرعت بسیار زیادی رو به جلو حرکت می‌کنند، حال اگر من هم می‌خواهم همیشه سوار بر این قطار باشم و از حال خوش برخوردار شوم، باید سرعت خودم را در خدمت مالی و جانی افزایش بدهم. ما در آموزش‌های خودمان یاد گرفتیم که برای حفظ و بقای یک ساختار سه مؤلفه علم و مسائل مالی و نیروی انسانی باید وجود داشته باشند؛ علم که به وفور نزد آقای مهندس وجود دارد، نیروی انسانی هم که به اندازه کافی در کنگره ۶۰ وجود دارد، اما اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم در مورد مسائل مالی باید خیلی بیشتر تلاش کنیم تا لااقل بتوانیم به علم کنگره نزدیک‌تر شویم و برای این کار همگی باید احساس مسئولیت کنیم و وارد گود شویم. من مطمئن هستم بسیاری از افراد حاضر در جلسه به راحتی می‌توانند جایگاه پهلوانی و نشانی در بی‌نشانی را کسب کنند و این یعنی معامله کردن با خداوند و به خوبی می‌دانیم که دو دوتای خداوند چهار تا نمی‌شود، خیلی بیشتر می‌شود. من هم در زندگی خودم مشکلات مالی زیادی دارم و این‌طور نیست که پول اضافه‌ای داشته باشم تا به کنگره بدهم، اما وقتی به این فکر کردم که تا الان هرچه که آقای مهندس گفته است کاملاً به نفع من تمام شده و الان هم که می‌گوید همگی وارد گود شوید مطمئناً خبری هست و این قضیه را تجربه کردم و اصلاً متوجه نشدم که چطور این پول جور شد و انگار وظیفه من فقط این بود که عدد را بگویم و اجازه بگیرم تا این جایگاه را تجربه کنم. امیدوارم شعبه‌های متعددی در شهر تبریز وجود داشته باشد تا همه بتوانند به نحو مطلوبی از کنگره استفاده کنند.

 

تهیه گزارش و تایپ متن: مسافر سعید

خدمتگزار سایت: همسفر مهران

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .