English Version
English

راهنماها شایسته ستایش هستند

راهنماها شایسته ستایش هستند

اولین جلسه از دور بیست و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی، ویژه مسافران  کنگره ۶۰ شعبه تخت جمشید شیراز با استادی ایجنت محترم مسافر ابراهیم ، نگهبانی مسافرروح الله و دبیری مسافر اسفندیار با دستور جلسه  «هفته راهنما»  سه‌ شنبه 11 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان: ابراهیم هستم؛ مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزارم  بار دیگر فرصت پیدا شد تا در خدمت شما قرار بگیرم و از شما دوستان، آموزش و انرژی دریافت کنم.
در ابتدا هفته راهنما را در راس به استاد راهنمای کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و تمامی راهنماهای کنگره ۶۰ به خصوص راهنماهای شعبه تخت جمشید و خودم تبریک می‌گویم.
من اینجا هستم به نمایندگی همه راهنماهای عزیز تا بگویم دست همه شما را می‌بوسیم که هستید و از وجود تک‌تک شما است که حال ما خوب است ، آموزش و انرژی می‌گیریم و به تعادل می‌رسیم آن دوست تازه‌واردی که امروز آمده است دستش را می‌بوسم که اینجاست تا من در کنارش آموزش بگیرم.

خداوند وقتی می‌خواهد به کسی محبت کند آن را با کنگره ۶۰ آشنا می‌کند و وقتی می‌خواهد محبتش را به او بیشتر کند جایگاه خدمتی در کنگره به او می‌دهد.
شاید من نتوانم لذت و مزه راهنما بودن را به شما بگویم چون مثل بوییدن یک گل است. همه شما باید برای دریافت این احساس، خودتان جایگاه را تجربه کنید.
من افتخار می‌کنم که راهنمای کنگره ۶۰ هستم ، من در گذشته هر روز به مرگ فکر می‌کردم و هیچ وقت تصور رهایی و آزادی از اعتیاد در فکرم نمی‌گنجید اما خوشبختانه با راه‌کارهای کنگره ۶۰ با متد Dst چند سالی است که درمان شدم و خودم به عنوان یک الگو در کنگره ۶۰ به دیگران کمک می‌کنم .
فردی که ۲۰ سال کار کرده است ، چشم انتظار این است که بازنشسته شود و استراحت کند در صورتی که حقوق و پست و مقام دارد اما در کنگره ۶۰ این طور نیست . این چه حکمتی است که راهنما ۴ سال از وقت و زندگی خودش می گذرد و نگران این است که بعد از ۴ سال، دیگر نتواند راهنما باشد. خود من  برای ۴ سال دوم اشک ریختم و افتخار می‌کنم که در خدمت شما عزیزان هستم .
این جشن ها برای شادی ما است تا بتوانیم وظیفه‌های خود را بدانیم و به نحوه احسنت انجام دهیم. هرکاری من برای راهنما انجام دهم در مقابل خدمت‌های راهنما ناچیز است. منی که هیچ امیدی به زندگی نداشتم راهنما دستم را گرفت و مسیر را به من نشان داد و بعد از ۱۰ ماه من درمان شدم .
هیچ وقت فکرش را نمی کردم تا صبحی از خواب بیدار شوم و احساس خماری نکنم! دلیلی که باعث شد امروز من با قدرت اینجا صحبت کنم این است که من در کنگره ۶۰ به درمان قطعی رسیدم .
در برابر راهنمایی که تمام غم و شادی‌اش در شادی رهجوها و لژیونش است من چه وظیفه ای دارم؟ راهنما شایسته ستایش است اگر راهنما نبود من الان کجا بودم؟! پس امروز به مناسبت جشن راهنما باید از راهنمای خودم تشکر کنم.
تشکر کردن سه نوع است: تشکر با زبان ، تشکر با دل و تشکر با پاکت. من دوست دارم کسی که می خواهد از من تشکر کند با دلش تشکر کند. با مسیری که درست طی کرده از من تشکر کند.
امروزه در زمانه‌ای زندگی می کنیم که عصا از کور می دزدند و هرکس هرکجا برای ترک اعتیاد برود اول نگاه به جیب او می کنند. در کمپ‌ها هم پول می گیرند و هم به فرد مصرف کننده بی‌احترامی می کنند اما در کنگره ۶۰ راهنما رهجو را بغل می کند و به او نوید رهایی می‌دهد که بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه، دیگر وسوسه‌ی مواد مخدر به سراغ تو نخواهد آمد!
جناب مهندس می فرمایند کسانی که عجز و ناله می‌کنند در درگاه الهی رد می‌شوند. کسانی که صبوری می‌کنند قبول می ‌شوند و کسانی که شکرگزاری می‌کنند شاگرد اول می‌شوند. اگر می‌خواهیم شاگرد اول شویم باید از رب و مربی خود تشکر کنیم.

تایپ: مسافر ابوالفضل لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حسین لژیون یازدهم
عکس: مرزبان خبری مسافر حسین
مسافران نمایندگی تخـت جمـشید شــیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .