English Version
English

ما هر قدر که محبت داریم همان‌قدر باور و دیده می‌شود

ما هر قدر که محبت داریم همان‌قدر باور و دیده می‌شود

جلسه ششم از دوره چهل‌وسوم جلسات آموزشی‌ عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر حجت، نگهبانی مسافر باقر و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه «هفته راهنما» پنج‌شنبه ۱۳ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان حجت هستم یک مسافر
ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده
در شب ظلمانی‌ام ماه نشانم بده
یوسف مصری ز چاه گشت چنان پادشاه
گر که طریق این بُود چاه نشانم بده
بر قدمت همچو خاک گریه کنم سوزناک
گل شد از آن گریه خاک روح به جانم بده
از دل شب می‌رسد نور سراپرده‌ها
در سحر از مشرقت صوت اذانم بده
سرخوشی این جهان لذت آن یک بود
آنچه تو را خوش‌تر است راه به آنم بده
عرض ادب و احترام دارم خدمت شما دوستان و حاضرین در شعبه، خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که یک روز دیگر به من این فرصت و اجازه را داد تا در کنگره باشم خدمت کنم و از همه شما عزیزان آموزش بگیرم و سپاس‌گزاری می‌کنم از جناب مهندس عزیز و خانواده محترم‌شان بابت مهیا کردن چنین بستری و همچنین سپاس‌گزاری می‌کنم از نگهبان عزیز و دبیر محترم‌شان و همچنین راهنمای لژیون نهم آقای طاهر که شرایط این خدمت کردن را برای من فراهم نمودند.
هفته، هفته‌ راهنما است و تبریک می‌گویم در راس به جناب مهندس بنیان کنگره و خانواده محترم‌شان و همه راهنمایان کنگره ۶۰ به خصوص راهنمایان کنگره ۶۰ شعبه خمین چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران و به ویژه به راهنمایان خودم آقای طاهر و آقای علی تبریک عرض می‌نمایم و یک تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی و ایجنت محترم چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران بابت برگزاری جشن که بسیار عالی برگزار شد از گروه نشریات برای کلیپ‌ها و موسیقی‌هایی که در روز جشن انتخاب کرده بودند و کلی به ما انرژی دادند نیز سپاس‌گزارم.
زمانی که آقای طاهر با من تماس گرفتند و گفتند امروز بنده استاد جلسه هستم ابتدا به ایشان گفتم که من آمادگی ندارم و مطلبی آماده نکرده‌ام و وقتی که با خودم فکر کردم به این نتیجه رسیدم که اصلاً هفته راهنما نیازی به فکر کردن و مطلب جمع کردن ندارد و خیلی سریع پذیرفتم و آقای طاهر به من گفت از خودت بپرس که چرا این هفته را هفته راهنما قرار داده‌اند و چرا آقای مهندس این هفته را برای راهنمایان عزیز در نظر گرفتند و بعد دیدم که این دستور جلسه ما دو قسمت دارد یکی صور ظاهر دارد و یکی صور پنهان که در صور ظاهر ما از راهنمای خود تقدیر و تشکر می‌کنیم و خیلی هم خوب است زیرا بسیاری از گره‌های ما در همین تقدیر و تشکر کردن باز خواهد شد و این یک حرکت زیبا و پسندیده است و این ظاهر قضیه است و اما در باطن قضیه صور پنهان این قضیه این است که ما می‌خواهیم این جایگاه بزرگ راهنمایی را معرفی کنیم و بشناسیم و به بقیه توصیه کنیم و آموزش‌ها و مزیت‌ها و تمام حالِ خوبی که دارد را برای دیگران بگوییم تا عزیزانی که در حال سفر هستند در مورد این جایگاه تفکر کنند و بخواهند به این جایگاه برسند.
همان‌طور که راهنمای عزیزم در لژیون می‌گفت و او نیز از راهنمای خود نقل قول می‌کرد، می‌فرمود یک سری از افراد هستند که در پشت این درها منتظرند که شما راهنما شوید و بیایند در لژیون شما و با شما سفر کنند و تا روزی که شما شال نگیرید و راهنما نشوید این‌ها مصرف کننده خواهند بود و می‌بینم که چقدر این جمله بزرگ و پر معنی است.
خوب دستور جلسهِ هفته قبلِ ما وادی دوم و وادی امید بود و من هم داشتم به این فکر می‌کردم که آقای مهندس هم مانند من یک مصرف کننده بوده و آمد درمان شد و تصمیم گرفت که به این راه ادامه دهد و دست خیلی از مصرف‌کنندگان را که امثال من بودند گرفت و از جهان تاریک اعتیاد خارج کرد حال اگر آقای مهندس اعتیاد خود را درمان کرده بودند و رفته بودند تکلیف ما چه بود؟ اکنون حدود ۷۰ الی ۸۰ هزار نفر درمان شده در کنگره ۶۰ داریم که این‌ها هر کدام خانواده دارند و اگر شما بخواهید حساب کنید می‌بینید که باعث خوب شدن حال چندین هزار نفر شده‌اند و با مقاله‌هایی که ارائه می‌دهند در مورد سرطان‌ها و انواع بیماری‌ها شما ببینید چه تاثیر بزرگی بر کل جهان و هستی می‌گذارند.
بله درست است من مهندس نیستم ولی می‌توانم در جایگاه خودم دست چندین مصرف کننده را بگیرم و در زندگی آن‌ها تاثیرگذار باشم و مسیر زندگی آن‌ها را تغییر دهم همه جایگاه‌های خدمتی در کنگره با ارزشند ولی ما می‌خواهیم در این هفته جایگاه راهنمایی را هم به شما بشناسانیم و هم برای خودمان تکرار شود که چقدر جایگاه بالا و باارزشی است.
ما راهنمایان از حال خوب این جایگاه به شما می‌گوییم و توصیه می‌کنیم حتماً این جایگاه را تجربه کنید آقای مهندس دست هزاران نفر را گرفته و نجات دادند و ما نیز می‌خواهیم همین کار را انجام دهیم و با این کار حال خودمان نیز خوب می‌شود. من در یک مطلبی خواندم که چگونه بیش‌ترین یادگیری نصیب کسی می‌شود، نوشته بود که اگر یک بار این مطلب را بخوانی شاید ۱۰ درصد و اگر دو بار بخوانی ۲۰ درصد و الی آخر، ولی بالاترین یادگیری در جایی بود که این مطلب را یاد می‌گیری و انتقال می‌دهی یعنی زمانی که شما مطلبی را یاد می‌گیرید و این را انتقال می‌دهید بیش‌ترین سطح یادگیری را دارید ما می‌بینیم هر کسی که در کنگره حضور پیدا می‌کند و از این‌جا با حال خوب بیرون می‌رود حتی آن تازه‌واردی که با حال خراب می‌آید نیز با حال خوب می‌رود.
راهنما زمانی که این آموزش را یاد می‌گیرد و در اختیار دیگر رهجویان قرار می‌دهد حال خودش نیز بسیار خوب می‌شود حال خوب راهنما برای این همه آموزش است و بیش‌ترین حال خوب برای راهنما است.
ما در گذشته بزرگان‌مان و فیلسوف‌های‌مان و شاعران‌مان برای این‌که تجربه بسیاری داشته باشند به سفر می‌رفتند ولی الان در این شرایطِ امروز برای ما امکان این وجود ندارد که بخواهیم سفر کنیم ولی این فرصت در اختیار یک راهنما قرار داده شده است که با سفر کردن هر رهجویش یک بار سفر کند، ما همیشه اول صحبت‌های‌مان می‌گوییم آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ست یعنی ما هر قدر که محبت داریم همان‌قدر باور می‌شود و دیده می‌شود آن‌قدر که محبت داریم هستیم و به نظر من جایگاه راهنمایی یکی از آن جایگاه‌هاست که با عشق و محبت بسیاری همراه است و باید باشد که این مسیر ادامه پیدا کند.
از این‌که به صحبت‌های من توجه نموده‌اید از شما سپاس‌گزارم.

نویسنده: مسافر علی
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .