سومین جلسه از دور سی ام کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، شعبه میرداماد، با استادی راهنمای محترم مسافرمرتضی،نگهبانی مسافرحسین و دبیری مسافرعلی، با دستور جلسه اول (هفته راهنما ) و دستور جلسه پنجمین اولین سال رهایی راهنمای محترم مسافر علی در روز پنجشنبه13اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به بنده فرصت خدمتگزاری در این جایگاه را داد. از مرزبانان محترم و ایجنت شعبه میرداماد تشکر میکنم که به بنده اجازه دادند تا در این جایگاه قرارگرفته و همچنین تبریک عرض میکنم هفته راهنما را بهتمامی راهنمایان کنگره و همچنین شعبه میرداماد تبریک عرض میکنم در مورد دستور جلسه که هفته راهنما هست من خودم را به دیدگاه یک رهجو میبینم و تجربیات خودم را از این تایمی که در اختیاردارم میگویم چیزی که در کنگره من آموزش گرفتم این هست که انسان از زمانی که به دنیا میآید و تا زمانی که از دنیا میرود دائم در حال آموزش گرفتن از معلمانی مانند پدر و مادر همچنین معلم های متعددی است، ولی انسان نتوانست آموزش بگیرد. و حتی پدر و مادرانی که دوست داشتند فرزندانشان در بهترین جایگاه جامعه قرار بگیرند ولی متأسفانه دچار شکست شدند و درراه اعتیاد قرار گرفتند اعتیادی که در یک بیابانی قرارگرفته بودیم که هیچ راهی نمیتوانستیم پیدا و نیاز داشتیم که در این بیابان شخصی دستمان را بگیرد و از این بیابان بیسروته ما را نجات دهد و برای نجات اعتیاد نیاز به آموزش داشتیم که در کنگره ۶۰ قرار گرفتیم و با آموزشهایی که توسط راهنماها به رهجو انتقال داده میشد توانستیم اعتیاد را درمان کنیم من خودم رو خیلی آنالیز میکنم و به گذشته خودم برمیگردم و حتی به حال خودم نگاه و هرچه به رهایی نگاه میکنم ببینم چه مسیری را طی از جایگاه تاریکی اعتیاد به این جایگاه فعلی که در حال حاضر هست قرارگرفتهام و از چه کسانی آموزش ، چه تفکر اندیشهای قبلاً در درون من بود والان چه تفکر و اندیشهای در درون من و من چطور میتوانستم بدون یک راهنما به این جایگاه برسم هر آنچه یاد گرفتهام در پرتو استاد و یا راهنما بوده و اگر انسان عاقلی باشم و تفکری درون من رخداده باشد باید حتماً در مقابل این تغییرات سپاسگزار استاد و راهنمای خود باشم سپاسگزاری که مرتباً من را جلوی خودم قرار میدهد که مرتضی قبلاً کجا بودی والان کجایی؟ که اگر این سپاسگزاری و قدردانی را فراموش کنم دچار کفر میشوم و یادم میرود که من کجا بودم چه بودم و فراموشکار خواهم و این را به خودم یاد دادم که اگر هزاران سال بگذرد دستبوس راهنمای خودخواهم هرکجای این دنیا باشم چون هیچکس نمیتوانست من را از اعتیاد خارج کند جز راهنمای خودم هرکجا لازم باشد قدرشناسی کنم حتماً این کار را انجام میدهم که اگر این کار را انجام ندهم عصیان پشت در خانه من ایستاده و دوباره درراه تاریکی قرار میگیرم، من باید خودم را نگاه کنم و ببینم از کجا به کجا رسیدم و باید قدرشناس این زحمات باشم و میخواهد این شعر را به ما آموزش دهد که شکر نعمت نعمتت افزون کند و کفر نعمت از کفت بیرون کند به هر چیزی را که بکارید همان جلوی ما رشد خواهد کرد و اما در مورد دستور جلسه دوم پنجمین سال رهایی علی عزیز حدود ۶ سال قبل وارد لژیون من شدند و از یک دنیای تاریکی بسیار سخت خارج شد تاریکی که تماماً در یک اتاق کوچک خلاصه و تمام روزمره خود را در همان اتاق انجام میداد حتی مواد مصرف کردن خود را در آن اتاق استفاده میکرد ولی وقتی وارد لژیون شد به من گفت من گوشبهفرمان شما هستم تا بتوانم از این تاریکی خارج و تماماً عین همان ۱۱ ماه هرچه من راهنما به ایشان گفتم را انجام و نتیجه این گوشبهفرمانیها رهایی باکیفیت بود و بعد از رهایی شروع به خدمت کردن که حتی دوره مرزبانی را گذراند و بعد از گذراندن دوره مرزبانی وارد جایگاه تازه واردین قرار گرفت بعد از گذراندن جایگاه تازه واردین در جایگاه راهنمایی قرار گرفت و من به ایشان تبریک میگویم و همچنین به خانواده محترمشان تبریک میگویم و به لژیون نهم شعبه میرداماد تبریک میگویم و انشالله بتواند در آینده راهنما در شعبه میرداماد به جای خود پرورش دهد و این تولد رابه تمامی راهنمایان شعبه میرداماد و همچنین جناب مهندس تبریک میگویم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از تمامی شما عزیزان ممنون و سپاسگزار هستم.
سخنان مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم مسافر:
خداوند را شاکر هستم که در این جایگاه قرار گرفته ام. هفته راهنما را تبریک عرض می کنم خدمت راهنمایان کنگره60 . قبل از اینکه بخواهم بیایم در این جایگاه به این فکر می کردم که چرا ما سال ها داشته ایم دنبال یک چیزی می گشته ایم و پیدا نمی کردیم ، همه ما مصرف کنندگان مواد مخدر سال ها به دنبال حال خوش می گشته ایم و برای بدست آوردن حال خوش همه ی راه ها را رفته ایم و خدا را شکر وقتی آمده ایم کنگره راه را پیدا کردیم .خداوند وقتی مارا آفریدند همه ی چیزهای که لازم داشته ایم را در درون ما قرار داده اند و اگر بتوانیم آنها را پیدا بکنیم و از آن استفاده کنیم می توانیم در زندگیمان به نتایج خوبی برسیم. آن چیزی که باقی می ماند فقط خاطرات خوش هستند، من در دوران که در کنگره بوده ام به جز لحظات خوش چیزی نداشته ام البته در سفر اول و دوم فراز و نشیب هایی وجود دارد که از آن باید به خوبی عبور کرد مثلا توی مسافرت ممکنه سختی بکشیم ولی بعد از آن لذت می بریم به این دلیل که سفر خودمان را به خوبی به انجام رسانده ایم. همه ی انسان ها برای اینکه بتوانند کاری را انجام بدهند به معلم نیاز دارند حتی سفر دومی ها و خدارا شکر آقای مهندس این بستر را برای همه ی ما فراهم کرده اند ، هرکسی که بخواهد خدمت کند اگر خواسته و ظرفیت آن را داشته باشد جایگاه آن را صدا می زند ، من وقتی که سفر اول خودم به اتمام رسید در جایگاه خدمتی قرار گرفته ام در دوره ی اول مرزبانی و بعد از آن تازه واردین قبول شدم سپس دوره بعدی کمک راهنمایی قبول شده ام به این دلیل که من طلب داشته بودم برای این جایگاه ها (سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد)خداوند زمانی که روح را در ما دمید و معلم را در اختیار ما گذاشت همه مطالب را به القوه در درون ما گذاشته اند اگر من طلب آن را داشته باشم و برای رسیدن به آن طلب عمل سالم انجام بدهم بدون هیچ انتظار و دستمزدی به آن جایگاه می رسم امیدوار هستم هر کسی با تلاش و کوشش به خواست های خودش برسد.از اینکه به سخنان من گوش کردید از همه شما متشکرم.
مرزبان کشیک
نگارش: مسافران شهریار ، میلاد
عکس: مسافر احمد
ارسال مسافر امیرحسین
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
356