اولین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی بیهقی سبزوار روزهای سهشنبه ۱۴۰۳/۲/11 با استادی راهنما مسافر امیرهوشنگ؛ نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «هفته راهنما» ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرهوشنگ هستم یک مسافر؛ از ایجنت محترم ممنون هستم که این فرصت رو در اختیار من قرار دادند. همه ساختارها در کنگره ۶۰ با قدردانی همراه است و شکرگزاری در سیستم هستی را به ما نشان میدهد و یکی از این ساختارها که به ما این فرصت را برای تمرین قدردانی میدهد همین جشنهایی است که به مناسبتهای مختلف در کنگره برگذار میشود. ما در کنگره ۴ جشن اصلی داریم که یکی از این جشنها جشن هفته راهنما است که موضوع دستور جلسه امروز است. در بیرون از کنگره ۶۰ و سایر گروههای دیگر ساختاری وجود دارد که میگویند هر کس که بتواند به یک معتاد کمک کند کار مقدسی انجام داده است. شاید من بتوانم این ساختار را اینگونه اصلاح کنم که بگویم هر کس که یک پرسه آموزشی را بگذراند و در درمان اعتیاد تجربه پیدا بکند و بتواند به یک شخص کمک کند کار مقدسی انجام داده است. جمله معروفی هست که در جزوه راهنمایی آورده شده است؛ این بیت شعر است که میگوید
نه هر آنکه سر بتراشد قلندری داند؛ نه هر آنکه آینه برداشت سکندری داند.
واقعاً این بیت شعر در مورد راهنمایان کنگره مصداق پیدا میکند. راهنما شدن در کنگره ۶۰ خودش شامل یک مثلث است که یک ضلع آن آموزش گرفتن و پای درس نشستن است و دو ضلع دیگر آن عشق و ایمان است که این مثلث را کامل میکند و از فرد یک معلم کامل میسازد. انسانی که دارای پتانسیل بالایی است و نمیتواند این انرژی را در خود نگه دارد شکوفا میشود و تبدیل به یک راهنما میشود و اگر این اختلافپتانسیل را در درون خود نتواند حس بکند نمیتواند به دیگران کمک بکند منظور از این اختلافپتانسیل تجربیاتی است که در سقوط و صعود کسب کرده است و امروز دوست دارد که این لذت صعود را نیز در دیگران شاهد باشد و امروز فرصت مناسبی هست که از این عزیزان راهنما قدردانی بکنیم.
پاکتها نمیتوانند گویای محبت باشند ولی میتوانند گویای یک گفتمان من باشند این پاکت به همراه یک جمله و دل نوشته میتواند گویای حس من باشد و بهواسطه آن به راهنمای خودم بگویم که چقدر دوستش دارم و بهطور ضمنی با عمل کردن به وظایف مثل درست سفر کردن و ارتقا خودمان به راهنما نشان میدهیم که چقدر دوستش داریم و حتماً باید اینگونه عمل کنیم. من این روز را به همه راهنمایان کنگره ۶۰ و در رأس همه آنها خدمت آقا مهندس که راهنمای همه راهنمایان است که الگوهای مناسبی را در این سیستم ارائه میکنند که باعث رشد ما میشود؛ تشکر میکنم و تبریک میگویم. حال از جایگاه راهنمایی میخواهم صحبت کنم اینکه اگر این عشق در درون من نبود این رشد را نمیکردم و من در درون خودم دوست داشتم که حساب خودم را با خودم تسویه کنم و نه با کائنات؛ به همین خاطر تلاش کردم و با این تلاش کردن از خودم راضی هستم و این را از جایگاه راهنمایی میگویم که لذتبخش است. وقتیکه خداوند در مورد فلسفه خلقت انسان با فرشتگان صحبت میکند فرشتگان از خداوند میپرسند که چرا انسان را خلق کردهای؟ و خداوند در پاسخ به آنها تصویری را از انسان به آنها نشان میدهد که او میتواند عناد ورزد و سرپیچی کند و فساد کند ولی اگر در مسیر درست و به سمت من حرکت کند اتفاقی بزرگ خواهد افتاد. بهعنوانمثال وقتیکه یک رهایی به دست یک راهنما صورت میگیرد شاید ما از کنار آن ساده میگذریم ولی یک انفجار نور اتفاق افتاده است، یک بازسازی ساختار اتفاق افتاده است یک زنده شدن اتفاق افتاده است و در سماء جشن گرفته میشود. یکی از اسماء الهی حی است که به معنای زنده کردن و جان بخشیدن است و بسیاری از این صفات بهصورت بالقوه در وجود انسان نهاده شده است و یک عده بسیار خاص و محدودی از انسانها با آموزشهای که گرفتهاند توانستهاند این صفت حی را در خودشکوفا کنند. من فکر میکنم که راهنما شدن در کنگره ۶۰ یک فرصت است تا بتوان باقدرت مطلق ارتباط برقرار کرد تا خداوند به تو بگوید که چه کسی هستی. برای اینکه خدا را به شنانسی باید ابتدا خودت را بشناسی و این خودشناسی در جایگاه راهنمایی اتفاق میافتد.
ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
عکاس: مسافر غلامرضا لژیون سوم
تایپ: مسافر محسن لژیون یازدهم
تنظیم: سایت بیهقی سبزوار
- تعداد بازدید از این مطلب :
128