پنجمین جلسه از دوره چهارم جلسات آموزشی خصوصی لژیون سردار ویژه همسفران شعبه سمنان در روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ با استادی همسفر حلیمه و نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر طیبه با دستورجلسه《قول و قرار و وفای به عهد》رأس ساعت ۲:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان عزیز خانم راضیه ممنون و سپاسگزارم که به من فرصت دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم. در ابتدا هفته راهنما را به تمام راهنمایان عزیز شال سبز، شال نارنجی و شال سورمهای تبریک میگویم. إنشاءاللّه همه راهنمایان در جایگاه راهنمایی حال خوش را تجربه کنند که قطعاً همین طور است. از راهنمای عزیزم تشکر میکنم؛ چرا که در هر جایگاهی که قرار میگیرم به واسطه کمکهای ایشان است و حال خوش امروزم را از حمایتها و کمکهای راهنمای عزیزم دارم.
دستورجلسه این هفته قول و قرار و وفای به عهد است. چند روز قبل که نگهبان لژیون سردار به من گفتند که این دستورجلسه برای من است با خودم فکر میکردم آیا واقعاً انسانی بودم که به قول و قرارها، تعهدات و پیمانهایی که بستهام وفادار باشم و تا چه اندازه توانستم نسبت به قول و قرارهایم وفادار باشم.
اولین تعهد بین من و مسافرم زمانی بود که ازدواج کردیم و با هم پیمان بستیم و قرار گذاشتیم که همیشه و در همه حال و با وجود همه مشکلات کنار هم باشیم و در هیچ شرایطی همدیگر را تنها نگذاریم و این یک تعهد بزرگ بود؛ چون قرار بود که سالیان سال در کنار هم زندگی کنیم و خدا را شاکرم که از این بابت سربلند هستم و شرایط سخت در زندگی ما به وجود آمد و مورد آزمون قرار گرفتیم و خدا را شاکرم که توانستیم با صبوری و همفکری شرایط سخت را پشت سر بگذاریم و خدا را شکر که کنگره راهگشای ما شد و با پیدا کردن راه درست توانستیم در این مسیر ثابتقدم باشیم.
تعهدات را میتوانیم به سه بخش تقسیم کنیم: تعهدات ما نسبت به خودمان، تعهدات ما نسبت به خداوند و تعهدات ما نسبت به دیگران. در روز الست پیمان ما با خداوند بسته شد و خداوند همه ما را جمع کرد و گفت: آیا من پروردگار شما هستم و ما هم قبول کردیم و گفتیم بله، شما قدرت مطلق و پروردگار ما هستید و همه ما به زمین آمدیم و بهواسطه اختیاری که داشتیم یک سری پیمانشکنیها اتفاق افتاد و همچنان اتفاق میافتد.
زمانی که برای انسان مشکلی پیش میآید و به دنبال راه حل میگردد، مدام خداوند را صدا میزند و میگوید: خداوندا مشکل من را حل کن قول میدهم گوسفند قربانی کنم، نذری بدهم و خیلی از این قول و قرارها را میگذارد یا میگوید: خداوندا مشکل من را حل کن، من از فلان کار ضدارزشی دست میکشم؛ اما انسان فراموشکار است و همه آن تعهدات را فراموش میکند.
پیمان و قول و قرارهایی بین ما و انسانهای دیگر چه در خانواده و چه در سیستمها و محیطهای دیگر برقرار است. انسانها بین خودشان قول و قرارهایی میگذارند؛ مثلاً در یک معامله ملک یا خانه، به محض اینکه فروشنده میبیند قیمت خانه بالا رفته است به سرعت از فروش خانه منصرف میشود و این موارد خیلی زیاد اتفاق میافتد.
باتوجه به اینکه این هفته، هفته راهنماست، به این فکر میکنم که آیا توانستهام در جایگاه راهنمایی به تعهدات خودم پایبند باشم؟ آیا توانستهام قوانین و حرمت ها را حفظ کنم؟ چون قرار است من در جایگاه راهنما انرژی خوب و درست را در اختیار رهجویان قرار بدهم تا آنها راه درست را پیدا کنند و خدا را شاکرم که تا به اینجا به تعهداتم پایبند بودهام.
به نظر من پیمانشکنی و شکستن تعهدات به میزان دانایی انسانها مرتبط است. هر انسان به نسبت دانایی و آگاهیای که دارد میتواند به پیمانهایش متعهد و پایبند باشد و هر شخص باید با توجه به توانمندیها، استعدادها و شرایط خودش تعهد بدهد. از زمانی که حرفی را میزنم در واقع از همان لحظه مسئولیت آن را پذیرفتهام، چه به صورت گفتار و چه مکتوب؛ به هر حال باید شرایط خودم را بسنجم که آیا میتوانم حرفی را که زدهام و قولی را که دادم، انجام بدهم. اگر شرایطش را نداشتم به نظر من تصمیم درست این است که قول ندهم؛ چون قول و قراری که شکسته شود باعث میشود اعتماد انسانها نسبت به من سلب شود و اگر این اتفاق مدام تکرار شود، اعتماد انسانها نسبت به همدیگر از بین میرود و هیچکس نمیتواند به کسی اعتماد کند و به قول معروف سنگ روی سنگ بند نمیشود.
در مورد تعهداتمان در کنگره باید به ظرفیت خودمان نگاه کنیم. اینطور نباشد که یکدفعه شور بردارم و در گلریزان اعلام کنم که میخواهم دنور بشوم و در وسط راه کم بیاورم و ببینم که اصلاً توانایی این کار را ندارم. باید در ابتدا بسنجم که آیا شرایطش را دارم و اگر شرایطش را داشتم، به اندازه توانم تعهد بدهم.
تایپ و ویرایش و ارسال مطلب: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر راضیه از لژیون چهارم
عکاس و مرزبان خبری: همسفر نرجس
- تعداد بازدید از این مطلب :
151