جلسه چهاردهم از دوره هفتم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف آباد با استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر مرتضی با دستورجلسه « هفته راهنما » در روز چهارشنبه مورخ ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم مسافر، تشکر میکنم از آقای نگهبان که این فرصت در اختیار من قرار داد تا خدمت کنم.
دستور جلسه هفته راهنما به این دلیل در کنگره قرار داده شد که قدردانی و شکرگزاری را یاد بگیریم. من داشتم به این موضوع فکر میکردم که جایگاه راهنما با معلم چه فرقی دارد؟
به این نتیجه رسیدم که این دو جایگاه، خیلی متفاوت هستند؛ معلم در مورد چیزی که به او میگویند صحبت میکند و درس میدهد و بابت آن دستمزد میگیرد و ممکن است خیلی از مسائل و موضوعاتی را که درس میدهد را انجام نداده باشد یا حس نکرده باشد و یا به خیلی از مکانها نرفته باشد ولی راجع به آنها صحبت میکند و تدریس میکند؛ ولی راهنما در مورد مسائلی صحبت میکند و کمک میکند که آنها را با تک تک سلولهای وجودش لمس کرده است و سپس آن را انتقال میدهد و این باعث حی میشود، باعث زنده شدن میشود و باعث بیدار شدن میشود.
یک ویژگی که در بین راهنماها بسیار درخشان است و میشود به آن اشاره کرد این است که راهنماها انسانهایی هستند که حرف و عملشان به هم خیلی نزدیک است، به عبارتی حرفی را که میزنند عمل میکنند و یا حتی قبلاً به آن عمل کردهاند؛ وگرنه راهنمایی که حرف و عملش یکی نباشد مانند انسانی است که جیبش خالی است.
در این دنیایی که همه مشغول کارهای روزمره خودشان هستند و انسانها غرق در زندگی شخصی خودشان هستند، افرادی وجود دارند که با وجود همه این سختیها و مشکلات شخصی، سعی میکنند برای زنده کردن و بیدار کردن دیگر انسانها سعی و تلاش کنند.
در کنگره اگر در مسیر درست حرکت بکنیم این مسیر آنقدر صحیح است که تمام چیزهایی را که از دست دادهایم به ما برمیگردانند و ما فقط به یک چیز احتیاج داریم آن هم ایمان است. زمانی که ایمان پیدا میکنیم، مانند این است که در یک حاشیه امن و یا یک ساحل امنی حرکت میکنیم و به یک باوری میرسیم که همان کمک حال ما در سختیها میشود.
در حال حاضر ممکن است خیلی از ما مشکلات زیادی داشته باشیم چه اقتصادی و چه خانوادگی، و یا ممکن است خواستههایی داشته باشیم که به آنها نرسیدهایم؛ ولی با حرکت در مسیر درست تماماً به هر آنچه که میخواهیم میرسیم و مشکلات نیز برطرف خواهند شد. راهنما نیز فارغ از درد و مشکل نیست و در این مسیر نه تنها مشکلات خودش را دارد بلکه مشکلات رهجو نیز به آن اضافه میشود، نه تنها در مورد مسائل خودش فکر میکند بلکه در مورد مسائل رهجوی خود نیز تفکر میکند.
اگر بخواهم در مورد راهنماصفتی به کار ببرم باید بگویم، انسان شریف. انسانهایی که درمان درد خودشان را در برطرف کردن درد و مشکلات دیگران میبینند و به این رسیدهاند، زمانی که درد دیگران برایت مهم میشود خداوند هم کمک میکند تا تو بتوانی مسائل خودت را به خوبی پشت سر بگذاری.
میخواهم نقل قولی بکنم از آقای زرکش؛ ایشان گفتند انسانها سه دسته هستند؛ یک دسته نادان و تیره بختند، یک دسته عالمان و دانشمندان و محققان هستند و یک دسته هم توانگران هستند. سپس گفتند: راهنمایان جز دسته نادانان هستند، آنها نادانانی هستند که میفهمند نمیدانند و باید بدانند.
ولی تیرهبختان کسانی هستند که مدام میآیند سفر میکنند و سفر خود را خراب میکنند. توانگران هم عدهای هستند که از مال و دارایی خودشان میبخشند تا دیگران به حال خوش و راحتی برسند.
در آخر باید بگویم آنقدری زمان نداریم که بخواهیم تجربه دیگران را هم تجربه بکنیم، بلکه ما باید از تجربه راهنمایان به بهترین شکل استفاده کنیم.
یک بار دیگر هفته راهنما را تبریک میگویم به تمام راهنمایان کنگره۶۰ ،و امیدوارم بتوانیم در این هفته به بهترین شکل از راهنمایان خود قدردانی کنیم.
ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
تهیه گزارش: مسافر مرتضی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
73