جلسه چهاردهم از دورهی دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافر کیان، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر سیاوش با دستور جلسه «هفته راهنما» چهارشنبه 12 اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
این اولین جشن راهنما در نمایندگی پردیس است، شما جز اولین نفرهایی هستید که در این مسیر حضور دارید، از بین چهار میلیارد انسان شما جز شانزده هزار نفر اولی هستید که در کنگره 60 درمان شدهاید؛ به پیشقراولان میگویند که در حال انجام کار بزرگی هستید و شاید سالها بعد در جهان حضور نداشته باشیم ولی کنگره همچنان وجود خواهد داشت؛ قرار داشتن در این مسیر قدرت فراوانی را میطلبد در ادامه یک سری از شما ها که ماندگار بود خدمتگزار میشوید رهجویان دیگرهم در این مسیر رهایی را تجربه خواهند کرد؛ هر نوع مواد مخدر در کنگره بهراحتی قابلدرمان است و خدمت شما بسیار باارزش است و ادامهدهنده مسیر کنگره 60 خواهید بود و این کار بسیار ارزش بالایی دارد. هرکسی ازن ورود به کنگره را نخواهد داشت و بودن شما هم بیتأثیر نیست.
ما در ابتدا در پارک شروع کرده بودیم و امروز در این نمایندگی حضور داریم؛ باید بدانیم درمان و رهایی ما الگویی است برای دیگر مصرفکنندگان؛ انسان موجودی فراموشکار است و یادش میرود دردها و مشکلاتی را که تجربه کرده است.
استاد امین بزرگترین راهنمای من در زندگی است؛ فردی از ایشان پرسیدند چرا ما چیزی را حس میکنیم و آن را میخواهیم ولی آن را به دست نمیآوریم؟ استاد امین گفتند به دلیل این که کافر هستی و حقیت ها را نمی بینی و فکر میکنی که حس می کنی؛ کفر به معنی پوشش و یا حجاب است و زمانی که کافر باشید نعمتهای زندگی خود را نخواهید دید و نمیتوانید از آنها استفاده کنید، نقطه مقابل کفر چه چیزی است؟ شکرگزاری، شکر به معنی دیدن است، در کنگره مهمترین چیزی که به من آموزش دادند شکرگزاری بود؛ من قبل ورود به کنگره از همه طلب کار بودم و فکر میکردم همه باید به من خدمت کنند و من هیچ وظیفهای در غبال انها ندارم و نتیجه این رفتارها جدایی، ورشکستگی و مشکلات متعدد در زندگی ام بود، من پدرم را مقصر میدانستم ولی این کار تغییری در زندگی من ایجاد نکرد و به مرور به جایی رسیدم که خدا را مقصر مشکلات خود میدانستم و از خدا هم طلب کار بودم.
اگر میخواهی زندگیات تغییر کند باید بخشش را بیاموزی، بخشندهترین افراد دنیا افراد ثروتمند هستند و برای همین فراوانی به سمت آنها روانه میشود، یک مصرفکننده نعمتهای زندگی خود را مشاهده نمیکند و نمیتواند شکرگزار باشد زیرا ناسپاسی بارزترین صفت یک مصرف کننده است، به دلیل ناسپاسی زندگی من سرشار از گرهها و مشکلات متعدد بود و نمیدانستم چگونه از مشکلات خود رها شوم، استاد امین درباره این موضوع به من گفت؛ در صراط مستقیم حرکت کن تا مشکلاتت حل شود، به مرورزمان سپاسگزاری باعث باز شدن گرههای زندگیام شد، ما در کنگره چهار جشن داریم و یکی از مهمترین آنها جشن راهنما است، زیرا تنها کسی که می تواند باعث تغییر یک رهجو شود راهنمای او است.
ما برای به دست آوردن هر چیزی ابتدا باید حس داشتن آنچیز را در درونمان به وجود آوریم. ما در زمان مصرف تنها نیمه خالی لیوان را میدیدم و اکنون باید شکرگزاری را بیاموزیم، روزی که من وارد لژیون شدم منیت فراوانی داشتم و تصور میکردم راهنمای من که ده سال از من کوچکتر است چه چیزی میخواهد به من بیاموزد، بعد از مدتی به خودم آمدم و پیش خود گفتم اگر مسیر را بلدی چرا زندگی خودت به این شکل است؟
زمانی که راهنمایم برجکم را میزد پیش خود فکرمی کردم چرا انقدر از راهنمای خود میترسم؟ پس از رهایی متوجه شدم این عشق راهنمای من بود که مرا تغییر داد نه حس ترس از او و همین امر باعث ماندگاری من شد؛ برای پیوند محبتی بود که قبل از حضور در زمین باهم بسته بودیم؛ اولین قدم این بود که ظرفم را خالی کردم و پذیرفتم که هیچ نمیدانم وبعد از پذیرش این موضوع فرمانبرداری کردم و بهمرور تغیر درون من ایجاد شد و بعد از مدتی سپاسگزاری را یاد گرفتم.
یک شخص مشاور در بیرون از کنگره هزینه بالایی دریافت می کند؛ در صورتی که یک راهنما در کنگره 60 بدون دریافت حقوق با قلبی باز و عشق فراوان تمام علم و دانایی خود را در اختیار رهجو میگذارد تا درمان شود؛ یک راهنما می پذیرد به صورت رایگان خدمت کند، من هم به عنوان یک رهجو باید بیاموزم سپاس باشم تا رشد کنم،
جشن امروز ما در همین خصوص است؛ امیدوارم که پرقدرت باشید و بدانید که خداوند شمارا گلچین کرده که در جشن حضور داشته باشید.
معامله یک راهنما و یا شما با خداوند است، پس طرف حساب شما هم با خداوند باشد زیرا اوست که گرههای شمارا بازخواهد کرد.
در ادامه برگزاری جشن و تقدیر از راهنمایان:
عکاس: مسافر پویان
تایپ و ویراستاری: مسافر علی
تنظیم و ارسال: مسافر سیاوش
- تعداد بازدید از این مطلب :
1021