English Version
English

راهنما مثل خورشید می‌ماند، نباید زیاد به آن نزدیک شد و نباید از آن فاصله گرفت

راهنما مثل خورشید می‌ماند، نباید زیاد به آن نزدیک شد و  نباید از آن فاصله گرفت

جلسه‌ دوازدهم از دوره‌ بیست‌ویکم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه مسافران کنگره ۶۰ شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر محسن، نگهبانی موقت مسافر علی و دبیری موقت مسافر امیر، با دستور جلسه " جشن هفته راهنما " در روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:

ممنونم از نگهبان جلسه که فرصت دادند در این جایگاه خدمت کنم.

این هفته عزیز را در رأس به بنیان کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس که اولین راهنمای کنگره هستند و خانم آنی اولین راهنمای همسفران و خانواده محتر‌مشان و دیده‌بانان عزیز خصوصاً آقای تراب خانی دیده‌بان راهنماها تبریک می‌گویم، تبریک ویژه به راهنماهای اروند آبادان می‌گویم. در کنگره چهار هفته را جشن می‌گيريم، همیشه آقای مهندس می‌گوید در این چهار جشن سپاسگزاری را یاد بگیریم و افرادی که به ما خدمت می‌کنند را بشناسیم یک هفته دیده‌بان، هفته ایجنت و مرزبان، هفته همسفر و هفته‌ی راهنما داریم. خودم نگاه می‌کنم در زندگی‌ام بزرگترین مشکلی که داشتم سپاسگزاری کردن بود و در همین جشن‌ها یاد گرفتم.

 فکر می‌کردم به فرمایشات جناب مهندس، خود من و خانواده‌ام نتوانستیم برای درمان اعتیادم کاری کنیم ولی زمانی که آمدم بخ کنگره مشکل به راحتی حل شد و سپاسگزار راهنمای مواد و سپاسگزار راهنمای ویليام آقا احسان عزیز هستم و انشاالله در تمام مراحل زندگی‌شان موفق باشند. 

 صحبت‌های آقای خدامی را گوش می‌دادم در مقوله‌‌ی اعتیاد صاحب نظرها به دو دسته تقسیم می‌شوند یکی پزشکان و متخصصین و دوم افرادی که اعتیاد داشتند و مصرف کننده مواد مخدر بودند و الان درمان شدند و یا ترک کردند به این دو گروه تقسیم شدند و راهنماها از دسته‌ی دوم هستند. وقتی وارد کنگره می‌شویم سه جلسه مشاوره‌ی تازه واردین می‌شویم و بعد با حس خودمان راهنما انتخاب می‌کنیم. بعد از رهایی تصمیم با خودمان است که خدمت کنیم یا نکنیم.

آقای مهندس فرمودند که اگر شما نفسی را احیاء کنید انگار تمام نفس‌ها را احیاء کرده‌اید و اگر نفسی را کشتید انگار تمام نفس‌های دنیا را کشته‌اید در چهار‌، پنج‌ ماه سفر بودم که این بذر را آقای بیات در درون خودم و همسفرم کاشتند که راهنما بشویم.

آقای اشکذری فرمودند که اگر شما در زمینه اعتیاد کمک کنید پنج نفر به رهایی برسند شما به نفس مطمئنه اعتیاد رسیده‌اید، یادم هست که راهنمایم می‌گفت تا زمانی که راهنما نشوید متوجه نمی‌شوید که چه می‌گویم مثل این است که بخواهم بوی یک گلی را برای شما تعریف کنم، در جایگاه راهنمایی هم به همین شکل است.

در کتاب ۶۰ درجه استاد سردار به جناب مهندس فرمودند تمام هستی اول برای آموزش پا به هستی می‌گذارند و بعد برای خدمت کردن، شاید قبلاً این صحبت‌ها را شنیده بودم ولی آقای مهندس این بحث را باز کردند و متوجه شدم، الان در کنگره می‌بینیم راهنماها و خدمتگز‌‌ارانی هستند که کاسب‌ کار هستند، کار و مغازه‌ را تعطیل می‌کنند و برای خدمت می‌آیند، شاید درآمدشان پایین بیاید ولی برکتی که در زندگی‌اش هست را شما نمی‌توانید با گذشته‌اش مقایسه کنید. راهنما در کنگره ۶۰ کسی است که درمان شده و امتحان راهنمایی را داده است که سالانه این آزمون برگزار می‌شود که امسال در تیرماه این امتحان برگزار می‌شود.

من تجربه‌ی خودم را به شما می‌گویم، بخوانید که راهنما بشوید و اگر هم قبول نشوید این را مطمعن باشید که نسبت به آن شخصی که قبل از اینکه کُتب کنگره را خوانده باشد خیلی تغییر کرده‌اید چون سطح دانایی شما بالاتر آمده است و حتما بخوانید. انشالله از شعبه ما چندین نفر قبول بشوند. در جایگاه راهنمایی شما دانایی را تبدیل به دانایی مؤ‌ثر می‌کنید. و نمی‌تواند سر لژیون بنشیند و مثلا من دیر می‌خوابم به رهجو بگویم که سر ساعت بخوابید. در جایگاه راهنمایی منِ راهنما آموزش می‌گیرم و هیچ موقع این‌طور نیست که من به کسی آموزش بدهم، خود من از بچه‌ها آموزش می‌گیرم و همیشه این را بدانم که منِ سفر اولی یا سفر دومی رابطه‌‌ام با راهنما، رابطه‌ی استاد و شاگردی است. 

آقای مهندس می‌‌فرمايد که راهنما مثل خورشید می‌ماند و نباید زیاد به آن نزدیک شد و یا نباید از آن فاصله بگيريد. کنگره بیایم و بگویم که راهنما این کار را کرد و پدرم نتوانست برای من کاری بکند و بعد عمل من آن چیزی نباشد که آقای مهندس از من می‌خواهد، بدرد نمی‌خورد. من آن چیزی را که آقای مهندس می‌خواهند را اجرا کنم، به عنوان یک سفر اولی باید چهل سی‌دی را بنویسم، بعد بیایم در جلسه از راهنما تعریف کنم ولی سی‌دی ننویسم، امتحان نمی‌خوانم و یا قوانین کنگره ۶۰ را اجرا نمی‌کنم، چه فایده‌ی دارد. راهنما زمانی خوشحال می‌شود که شما درست سفر کنید و درست قوانین کنگره را اجرا کنید.

آقای بیات به من گفتند که مثلا آقای مهندس یک قانونی را گفته است و من نشنیدم و شما بیایید و آن قانون را اجرا کنید و به من هم بگوید و من هم خوشحال می‌شوم و آقای مهندس خوشحال می‌شود و انشاالله قوانین و حرمت کنگره‌ ۶۰ را بتوانیم به درستی انجام بدهیم و قدردان راهنما باشیم و پاکت و یک دلنوشته بنویسیم و مبلغی که توانایی‌اش را داریم به قول آقای مهندس درمان من ارزشش بیشتر از پاکت است و این را هم بگویم راهنمای تازه واردین هم فراموش نکنید من همیشه گفتم در شعبه خمین آقایی به نام جعفری بودند که دو جلسه مشاوره شدم و از ایشان سپاسگزارم. بعد از شش سال ایشان را در آکادمی دیدم و آنقدر خوشحال شدم و خیلی تشکر کردم و گفتم:( اگر آن روز با اخم با من صحبت می‌کردند یا درست اعتیاد را برای من توضیح نمی‌دادند، اگر مشکلی در خانه داشت و با مشکل می‌آمد مطمئن باشید من هیچ موقع درمان نمی‌شدم و شاید دو یا سه سال بعد دوباره اتفاق می‌افتاد تا بیام. راهنمای تازه‌واردین و راهنمای شال نارنجی تمام مشکلاتش را پشت در می‌گذارد و وارد لژیون می‌شود و این‌ها آموزش‌های جناب مهندس است و باید قدرش را بدانیم.

 آقای اشکذ‌ری فرمودند که الکی هم که شده شما باید فکر کنید که راهنما خیلی بلد است اگر این فکر را نکنید شما رها نمی‌شوید این را مطمئن هستم در زمینه‌ی اعتیاد راهنما از من ده قدم جلوتر است. خدا را شکر آقای مهندس اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم به قول آقای ترابخانی گفتند من در مترو این شال را بندازم همه به من می‌گویند این اصلا حالش خوب نیست و اگر احترامی توسط این شال دارم بخاطر وجودم در کنگره و بخاطر وجود آقای مهندس است.

تایپ: مسافر محمود لژیون هفتم، مسافر صادق لژیون هفتم، مسافر امین لژیون یازدهم، همسفر عرفان لژیون هشتم

ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .