با نگاه کردن به گذشته میبینم که قبل از ورود به کنگره درگیر مشکلات و رنجهای بیشمار بودم، زندگیام بسیار طاقتفرسا شده بود و تاریکیهای درونم روزبهروز بیشتر میشد یا غرق در گذشته بودم یا در آینده سیر میکردم و اصلاً از زمان حال لذت نمیبردم و از آنجا که علم زیستن و جهانبینی را بلد نبودم همیشه به خود و اطرافیان آسیب میزدم در جهل فرو رفته بودم و همیشه سرگردان بودم تا اینکه بالاخره یک روز خداوند این اذن را به من داد و در رحمت را به روی من گشود و مسیر کنگره را به من نشان داد وقتی وارد کنگره شدم با فرشتهای به نام راهنما روبرو شدم که با آغوش گرم و لبخند دلنشین مرا مجذوب خود نمود و در ادامه مسیر خیلی چیزها به من آموختند چون مانند یک کشتی شکسته بودم که با آموزش مسیر هموار شد و به ساحل امن رسیدم و این راهنما بود که چراغ راه من شد تا سختیهای مسیر را احساس نکنم.
راهنما نوری است در تاریکی و بایستی آن نور را ادامه دهم تا به منبع روشنایی برسم در واقع او مسیری که من امروز در آن قرار دارم را تجربه کرده و تاریکیها را گذرانده بود پس من نیز بایستی مانند او عمل میکردم و با فرمانبرداری به این درک رسیدم که اگر انسان بخواهد از نادانی عبور کند احتیاج به راهنما دارد اکنون حس خوبی دارم چون معنای زندگی را با کمکهای راهنما ذرهذره درک کردم و یاد گرفتم که مشکلات همیشه وجود خواهند داشت اما باید خود را ارتقا دهم تا قادر به حل مشکلات باشم.
بیشتر مشکلات زندگی حاوی درسهایی باارزش هستند من از مسئله اعتیاد آموختم که فرد مصرفکننده علاقهای به حضور در زمان حال ندارد به خاطر همین از لذت لحظه حال که همان زبان خداوند، زبان کائنات، الهامات و دریافتها است محروم میماند و نمیتواند نشانههای جهان هستی را دنبال کند. در حال نوشتن این مقاله به یاد سوره انشراح افتادم که خداوند با پیامبر صحبت میکنند و میگویند آیا شرح صدر به تو ندادم، آیا سینه تو را گشاده نکردم چون سینه که گشاده میشود روزنهای برای الهامات خداوند باز خواهد شد آیا باری که روی شانه تو بود و سنگینی میکرد بر نداشتم؟ من در مورد زندگی و بار سنگین پیامبر چیزی نمیدانم ولی در مورد زندگی خودم میدانم که بار سنگین اعتیاد از روی شانههای من و مسافرم برداشته شد تا نشانهها را بیشتر ببینم و نشانههای خداوند راهنماها هستند چون وقتی انسان در صراط مستقیم قرار میگیرد از مسائل ضدارزشی دور میشود و هر قدمی برای اصلاح خود و دیگران برمیدارد شاهد نعمتها و نشانههای خداوند خواهد بود.
راهنمایان دستان خداوند هستند چون حتی در موضوع اعتیاد خانواده نیز نمیتوانند کمکی کنند به این دلیل که از دانش، عشق و ایمان لازم برخوردار نیستند ولی در کنگره افرادی حضور دارند که بدون توقع به فکر یاریرساندن به دیگران و همیشه در انتظار شنیدن مشکلات با گوش جان و دادن راهکار مناسب هستند.
راهنما مفهوم این شعر است: با هر دلی که شاد شود شاد میشوم، آباد هر که گشت من آباد میشوم در مسیر آگاهی، همه اعضای کنگره معلم من بودند عدهای عشق، تعدادی صبر، برخی معرفت و بعضی قدردانی به من آموختند و در نهایت از همدیگر آموختیم و در کنار هم رشد کردیم ازاینرو به بهانه هفته راهنما از همه شما عزیزان تشکر میکنم و قدردان هستم.
از بنیان کنگره ۶۰ سپاسگزارم که به همه چیز توجه دارد حتی در انتخاب کلمات مثلاً کلمه مسافر بسیار زیبا میباشد و به من یادآوری میکند که در اینجا بر روی این سیاره مسافر هستم و چند صباح به مهمانی آمدهام و بایستی در این چرخه هستی به خود و دیگران خدمت کنم و خالقی بزرگ مرا آفریده تا رشد کنم، موها سفید میشوند، صورت چروک میافتد تا بدانم که مسافری بیش نیستم و بیهوده دل به این دنیا نبندم بلکه در جهت کمک به هستی و حیات و انسانها حرکت کنم چون دروازه ورود به قلب خداوند، قلب انسانهاست.
در این چند ماه که من در کنگره حضور دارم چیزی که خیلی برای من جالب بود و مرا به کنگره جذب کرد این بود که همه اعضای کنگره باهم همکاری و متحد هستند و بدون هیچگونه منت و چشم داشت به هم عشق میورزند، محبت میکنند، برای همدیگر وقت میگذارند و ارزش قائل هستند بنابراین فهمیدم که کنگره بهترین مکانی است که انتخاب کردم چون در هیچ جای دنیا همچون کنگره عمل نمیکنند که انسان را با خود آشنا نموده و در نهایت تبدیل به انسانی بهتر نماید.
در پایان از راهنمای بزرگ کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده بزرگ ایشان و همچنین راهنمای خوب خودم خانم الهام عزیز نهایت قدردانی و تشکر دارم، در نور و عشق باشید هفته راهنما بر همه مبارک باد.
نگارش: همسفر سمیه، راهنما همسفر الهام (لژیون یازدهم)
ویرایش و ثبت: همسفر رها، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
108