جلسه هشتم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ لژیون آبیک با استادی ایجنت محترم مسافر سامان، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر فرید با دستور جلسه « هفته راهنما » در روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
استاد سردار: « یک مسافر خوب با راهنمای خوب بهتر میتواند سفر نماید، هدف ما ایجاد محبت بین انسانهای زمین و فضا است یعنی بیرون نمودن ترسها و نگرانیهای بیهوده و آشنایی با نور الهی. صراط مستقیم همیشه هست مهم آن است که ناپیداها را دریابیم و به آن عمل نماییم، با خواست الله و توان شخصی میتوان هر مشکلی را که لاینحل به نظر میآید حل نمود و به آنها فائق گشت »
سلام دوستان سامان هستم یک مسافر، هفته راهنما را به آقای مهندس، خانواده محترمشان و آقا امین استاد جهانبینی تبریک میگویم؛ به آقای ترابخانی دیدهبان راهنمایان تبریک میگویم و به راهنمای خودم آقا فرشید نیز تبریک میگویم که به من آموخت و من را از تاریکیها نجات داد.
مهمترین کاری که راهنمایان انجام میدهند این است که آدرس اشخاص را به خودشان میدهند. رهجوها اکثراً خودشان را گمکردهاند و یک سری مسائل و تواناییهایی دارند که یادشان رفته است، کاری که راهنما انجام میدهد رهجو را بیدار میکند تا با توان خودش آشنا بشود و بتواند مسیرش را پیدا کند. به راهنمایان آبیک تبریک میگویم چه افرادی که در اول راه بودند و اکنون نیستند و کسانی که الآن در اینجا حضور دارند و راهنمایانی که در آینده میخواهند اینجا راهنما بشوند به آنها هم تبریک میگویم، چون آینده این شعبه یک جورایی بستگی به آن عزیزان دارد.
به راهنمایان تازه واردین تبریک میگویم. هیچ موقع یادم نمیرود وقتیکه وارد کنگره شدم در سال ۸۸ خیلی آشفته و بههمریخته بودم، آنکسی که به من آرامش داد و مرا جذب کرد راهنمای تازه واردین بود، آن موقع راهنمایان تازه واردین شال نداشتند، امیدوارم در هرجایی که هست صحیح و سالم باشد، بذر اولیه را ایشان کاشتند تا من درکنگره بمانم. کار راهنمای تازه واردین خیلی مهم است.
کاری که راهنمایان انجام میدهند با هیچچیزی قابل قیاس نیست، آن عشق بلاعوضی که در وجودشان قرار دارد و میآیند بدون هیچ چشمداشتی به انسانها کمک میکنند. درکنگره ۶۰ خیلی صحبت از اعتیاد نیست، میگویند: جمعیت احیای انسانی، وقتیکه میگوید احیای انسانی، هم احیا در قسمت جسم است و هم در قسمت صور پنهان.
اگر یک انسانی قدرت و توان از او گرفته شود و نتواند به آن خواستههایی که دارد برسد، با یک آدم مرده هیچ فرقی نمیکند؛ درواقع راهنما به ما کمک میکند که بتوانیم توان خودمان را پس بگیریم آن گوهری که نیروهای منفی از ما ربودهاند باعث میشود که بیاییم و آن را پس بگیریم، وقتیکه انسان خودش را پیدا میکند دیگر سردرگم نیست و تکلیفش روشن میشود چهکاری را باید انجام بدهد.
راهنما میآید هم در صور آشکار و هم در صور پنهان یک سری مسائل را به رهجو القا میکند، شاید خود رهجو نداند ولی راهنما، موقعی که درکنگره نیست یکی از دغدغههایش این است که رهجو حالش چطور است و چهکاری دارد انجام میدهد. دائماً در ذهنش به رهجو فکر میکند و در حال القای مثبت است، به حال او فرق نمیکند آن رهجو پیر یا جوان باشد یا چه جایگاهی در جامعه داشته باشد؛ اصلاً برایش مهم نیست، مهم این است که راهنما عاشق این است که آن رهجو به رهایی برسد. این عشق، کار ما را جلو میبرد.
ما هیچکس را درکنگره نداریم که راهنما و استاد نداشته باشد چون همه ما به آموزش نیاز داریم، درواقع راهنما ما را با یک دنیای جدید آشنا میکند. راهنما بعد از پیمودن اینهمه سختیها، مسیری را طی میکند تا راهنما شود که آموزش و تجربهاش را در اختیار ما قرار دهد، درواقع اینیک هدیه است. تجربه دیگران در قالب آموزش به ما داده میشود این هدیه آنها به ما است، بزرگترین هدیهشان را به ما میدهند. حالا رهجو باید چهکاری انجام بدهد؟
رهجو باید تسلیم و فرمانبردار باشد، با راهنمایش باید صادق باشد؛ رهجو وقتی صادق و فرمانبردار بود یک محبتی بین راهنما و رهجو شکل میگیرد که این جنس محبت نوعی است که رهجو تابهحال آن را تجربه نکرده است. من راهنمایم را طوری دوست دارم که با شکل دوست داشتن من در مورد اشخاص دیگر فرق میکند و این محبتی که بین رهجو و راهنما شکل میگیرد کار ما را جلو میبرد.
کاری که رهجو میتواند انجام بدهد این است که از استاد و راهنمای خود بهرهمند شود. بهترین تشکر رهجو از راهنما این است که وقتیکه درمان میشود و توانش را پس میگیرد، یک کاری انجام بدهد و نشان بدهد که درمان شده است، گوشهای از کار را بر عهدهاش بگیرد و در این چرخه خدمت در کنگره حضورداشته باشد، اگر میتواند راهنما بشود که خیلی خوب و بهتر است؛ اگر نمیتواند، میتواند در جهات دیگری خدمت نماید. اینکه افراد بیایند به رهایی برسند و بروند کار جالبی نیست.
بهطورکلی اگر ما وظایفمان را بهدرستی انجام بدهیم موردحمایت رب یا خداوند قرار میگیریم، این موضوع را آقای مهندس در سی دی وظایف گفتهاند. اگر رهجویی وظایفش را درست انجام بدهد قطعاً موردحمایت راهنما و کنگره قرار میگیرد، یک بازی دوطرفه است.
دیروز با رهجوهایی که در لژیون من راهنما شدهاند، باهم به دیدن آقای ترابخانی رفتیم، برای من حس خیلی خوبی بود واقعاً لذت بردم. به راهنمایان لژیون خودم هم تبریک میگویم، امیدوارم کسانی که برای امتحان میخوانند امسال قبول شوند. این جایگاه، جایگاهی است که پر از آموزش و انرژی است؛ یک پروسه تکمیلی است و یک لطف الهی است که شامل راهنما شده است.
در آخر بازهم تشکر میکنم از آقای مهندس، خانواده محترمشان و تشکر میکنم از راهنمایی که هسته اولیه شعبه آبیک را راهاندازی کردند آقا یوسف، آقا صادق، اکبر آقا که حضور دارند و آقا حمید و آقا محسن که در شعبههای دیگری مشغول خدمت هستند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما تشکر میکنم.
در خلال این جلسه، جشن هفته راهنما برگزار گردید و مراتب تقدیر و تشکر از راهنمایان گرامی نمایندگی آبیک، توسط ایجنت محترم، انجام گردید. توجه شما را به گزارش تصویری از این مراسم جلب می نماییم:
تایپ: مسافر حسین (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: مسافر فرید (لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
341