English Version
English

منی که خود را نیز از یاد برده بودم.

منی که خود را نیز از یاد برده بودم.

نمی‌دانم باید چگونه توصیف کنم حال دلی را که از سرگردانی و حیرانی نجات‌یافته؟ نمی‌دانم چگونه قیمت بگذارم بر دستانی که نور می‌بخشد، زندگی می‌بخشد و دستگیری می‌کند مثل منی که خود را نیز از یاد برده بودم؟ نمی‌دانم چگونه بگویم که وقت و زمان برای انسان چه گوهر باارزشی است و چگونه انسانی می‌تواند از گوهر خود ببخشد بر دیگران تا آنان نیز در مسیر قرار بگیرند، حرکت کنند و اوج بگیرند و بر فراز قله‌های رفیع انسانیت قدم بگذارند. خداوند اولین راهنما و معلم بزرگ انسان است که به زبان و عقل انسان اسامی را آموخت که انسان را در مسیر خود به هرکدامش نیازمند شود با آن خود را از روزنه‌ای نجات دهد و به سمت نور بکشاند و به قلب انسان جانی دمید که خود بخشنده باشد و ببخشاید، بر انسان‌های دیگر عشق را، امید را تا انسان‌ها همدیگر را مانند زنجیری محکم از ظلمت و نور بیرون بکشانند و به سمت نور حرکت کنند. قدرت مطلق برای ما انسان‌هایی را برگزید که در مکتب الهی درس‌هایی آموختند که دستانشان بازکننده گره‌های زندگی‌مان شده است. چه زیبا آنان معلمی را، عشق را، مهربانی را از پروردگارشان آموخته‌اند. احسنت، احسنت خدا به جانتان، سلامتی به عمرتان عزت ببخشد. شمایی که از خود می‌گذرید، از زندگی، از آسایش و از وقتتان و آن را صرف انسان‌هایی می‌کنید که راه را گم کردند نور می‌شوید همانند شمعی می‌سوزید تا آن‌ها مسیر خود را پیدا کنند و احیاء شوند، گویی جانی دوباره به آن‌ها می‌دهید. نفس‌های گرمتان، قلب‌های پرمحبتتان، دستان پرمهرتان قابل‌ستایش است. مبارکتان باد
مریم همسفر (مجتبی) لژیون هشتم


ویراستاری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ثبت و ارسال:همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .