English Version
English

راهنما شدن مانند مادر شدن است

راهنما شدن مانند مادر شدن است

جلسه دهم از دور پنجاه‌ونهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰، ویژه نمایندگی ابن‌سینا با استادی راهنما همسفر مینا و نگهبانی همسفر طیبه و دبیری همسفر مبینا با دستورجلسه «هفته راهنما» روز سه‌شنبه به تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدای خود را سپاسگزارم که برای اولین بار، با شال نارنجی روز جشن راهنما در این جایگاه قرار گرفتم. از ایجنت نمایندگی خانم طاهره و مرزبانان محترم خیلی ممنونم که به بنده اجازه خدمت و آموزش دادند. به نوبه خود هفته راهنما را ابتدا به استاد راهنمای بزرگ خودمان، آقای مهندس و خانم آنی بزرگ و فرزندان محترم‌شان تبریک عرض می‌کنم؛ به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ خصوصا راهنمایان شعبه ابن‌سینا، راهنمایان تازه‌واردین، نیکوتین و تغذیه سالم تبریک می‌گویم و ان‌شاءالله در این مسیر پایدار باشید و ادامه مسیر بدهید. همچنین به پیش‌کسوتان عزیزمان هم خوش‌آمد عرض می‌کنم و به آن‌ها نیز این هفته را تبریک می‌گویم.
در مورد راهنما صحبت کردن کار راحتی نیست؛ همان‌طور که وقتی می‌خواهیم آزمون راهنمایی بدهیم و راهنما شویم کار راحتی نیست؛ اگر بخواهیم راهنما بشویم باید یازده خان را پشت سر بگذاریم. ابتدا تازه‌وارد با حال خراب وارد کنگره می‌شود، آموزش می‌گیرد، ۴۰ سی‌دی را می‌نویسد و وارد سفر دوم می‌شود. در آزمون شرکت می‌کند و ان‌شاءالله اگر در آزمون قبول شد تازه شروع می‌شود و باید ایجنت و راهنمای خودش او را تأیید کنند، مرزبانی به او نمره بدهد، کارآموزی را بگذراند، به ساختمان ققنوس برود و مصاحبه شود و وقتی این مراحل با موفقیت سپری شد از آقای مهندس شال دریافت کند و آغازی جدید برای راهنما شروع می‌شود.
زمانی‌که راهنما لژیون می‌زند بایستی چند برابر یک رهجو مطالعه کند، سی‌دی گوش کند، آموزش‌های خود را بالا ببرد تا از رهجوی خود چند قدم جلوتر باشد؛ پس نیاز دارد تا زمان بیشتری برای مطالعه و آموزش بگذراند تا توان پاسخگویی به سؤالات رهجوی خود را داشته باشد؛ زمانی که دوره ۴ سال خدمت یک راهنما تمام می‌شود تازه می‌توان گفت که راهنمایی کار بلد شده است و حافظ هم در بیتی می‌فرماید:

نه هر که آیینه سازد سکندری داند
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

راهنمایان تمام روزهای سختی که یک سفر اولی دارد و می‌گذراند را تجربه کرده است و آموزش کسب نموده؛ همان‌طور که می‌گوییم انسان برای کسب آموزش و انجام خدمت به زمین می‌آید، راهنما نیز آموزش گرفته و در حال خدمت کردن است‌. من به بچه‌های لژیون همیشه می‌گویم که حس راهنما شدن مانند مادر شدن است و حتی خیلی فراتر از آن! تازه‌واردی که در لژیون می‌آید مثل این است که راهنما مادر شدن را دوباره حس و تجربه می‌کند و بسیار حس قشنگی است و راهنما تمام تلاش خود را به کار می‌برد که رهجو حالش خوب شود، بتواند از درون خود را پیدا کند، حال خودش را خوب کند و بتواند در کنار مشکلات، کلیدهای حل آن‌ها را تیز پیدا کند. رب یعنی استاد و مربی و بزرگ‌ترین رب عالم و هستی خداوند است و بعد از او استادان، مربی‌ها و رب‌هایی وجود دارند که طریقه درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهند.
راهنما یکی از آن استادانی است که درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهد و ما باید همیشه قدردان راهنمایان باشیم و سپاسگزاری کردن در کنگره سه مرحله دارد. سپاسگزاری زبانی، قلبی و دلی که من از درونم آن‌قدر حس‌‌هایم را با راهنمای خود خوب می‌کنم که از درونم سپاسگزار ایشان هستم و این حس‌های قشنگ را به راهنمای خود نیز انتقال می‌دهم و یک سپاسگزاری و قدردانی داریم که عملی می‌باشد. من فکر می‌کنم قدردانی عملی نیز دو بخش است. همه ما در کنگره عاشق هستیم و در کنگره دور هم جمع شده‌ایم؛ بخش اول این‌که رهجویی که عاشق‌تر است در مسیر خدمت قرار می‌گیرد و راهنما می‌شود تا به انسان‌های دیگر نیز خدمت کند. رهجویی که یک روز حالش خراب بوده و آموزش گرفته، حال اگر عاشق‌تر باشد به وادی عشق یعنی وادی ۱۴ رسیده باشد، در کنگره می‌ماند و خدمتگزار می‌شود و کمک می‌کند تا انسان‌های دیگر هم از آن درد و رنجی که دارند خارج شوند. قسمت دوم سپاسگزاری عملی این است که آقای مهندس می‌فرمایند بعد از روش DST، پاکت دادن بهترین ایده‌ای بود که برای کنگره ۶۰ در نظر گرفتند و امروز بهترین روز برای قدردانی از راهنمایان است و با پاکت باید از آن‌ها قدردانی کنیم.
می‌دانیم راهنمایان کنگره ۶۰ آن‌قدر با عشق خدمت می‌کنند که نیازی به پاکت دادن منِ مینا ندارند؛ ولی این بر می‌گردد به خود من که چقدر قدردانِ هستی هستم، چقدر قدردان کسی هستم که برای من زحمت می‌کشد و در پایان مجدد هفته راهنما را به همه راهنمایان کنگره ۶۰، راهنمایان خودم خانم مریم و خانم مهشید تبریک می‌گویم و صحبت‌هایم را با شعری از مولانا به پایان می‌رسانم:

ای که می‌پرسی نشان عشق چیست

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه ناممکن بود ممکن شود

لژیون خدمتگزار: آزاد
تایپ: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم)
عکاس خبری و ارسال: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .