جلسه هفتم از دوره هفتادونهم کارگاههای آموزشی ویژه همسفران کنگره۶۰ با دستورجلسه «هفته راهنما» با استادی راهنما همسفر محترم، نگهبانی همسفر اسرین و دبیری همسفر سمیه در روز سهشنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1403 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست. در ابتدا تشکر میکنم از خانم راحله عزیز ایجنت شعبه همچنین از مرزبانان عزیز خانم سولماز و خانم فاطمه که به من اجازه خدمت کردن دادند. در اول صحبتهایم میخواستم هم تشکر کنم و هم تبریک ویژه بگویم به آقای مهندس که در رأس اولین راهنما و چراغ راه همسفرها و مسافرها هستند. ایشان با مهر تمام، راهی را برای ما باز کردن که بتوانیم از یک سری ناآگاهیها و نادانیها فاصله بگیریم.
بهنظر من آقای مهندس یکی از بهترین الگوها هستند؛ چون تمام آنچه که ما باید بدانیم را به بهترین نحو و زیباترین شکل آموزش میدهند. هر کدام از سیدیها را که میبینیم از حقوق، روانشناسی و خیلی چیزهای دیگر گفته میشود. به زیباترین و شیواترین مدلی که برای همه قابل لمس باشد به ما یاد میدهند.
بعد دوست داشتم از خانم آنی بزرگ تشکر کنم که کار بسیار بزرگی را انجام دادند. به حق میتوانم بگویم کاری برای ما کردن کارستان. شاید اگر این چراغ را خانم آنی روشن نمیکردند که درک عمیق و درستی از اینکه ما همسفرها چقدر حالما در کنار مسافرها میتواند بد باشد؛ ولی با این روش نه اینکه دور هم جمع شویم و درد دل کنیم و از درد و غصهها بگوییم؛ بلکه یاد بگیریم دورهم جمع بشویم تا بتوانیم حالمان را بهتر کنیم. قبل از اینکه وارد کنگره شویم، فکر میکردیم مقصر اول و آخر مسافرمان است؛ ولی در کنگره خانم آنی بستری را برای ما فراهم کردند که متوجه شدیم حال ما کمتر از مسافران خراب نیست. دلیل اینکه کنار یک مسافر قرار گرفتیم این بود که آموزش بگیریم.
بعد میخواستم از استاد امین که واقعا در مقوله جهانبینی در بزرگی را روی همه ما باز کردند، تشکر کنم. من هرچقدر سیدیهای استاد امین را گوش میدهم، فکر میکنم کم است. من هیچ اطلاعی از صور پنهان نداشتم. ایشان مطالب را به زیباترین و شیواترین مدل ممکن به ما انتقال میدهند. این چیز کمی نیست که بشود راحت از آن گذشت.
همچنین از خانم شانی عزیز و خانم آنی کماندار که جایشان در بین ما خالی است، تبریک میگویم و از تمام زحماتی که در این راه کشیدند، تشکر میکنم. از خداوند طلب صحت و سلامتی برایشان میکنم.
دوست داشتم به راهنمای تازهواردینمان تبریک ویژه بگویم. آقای مهندس میگویند «زمان مناسب، کلام مناسب» به نظرم راهنمای تازهواردین با عشق دوصد چندان و صبوری و بردباری صدچندان تازه واردین را به آغوش میکشند. من بارها در شعبه دیدم که مثلاً تازهواردی روبروی راهنمای تازه واردین نشسته و حالش خراب است؛ ولی جالبه دو جلسه نمیگذرد، وقتی همان عزیز میآید وارد لژیون میشود یک شکل دیگر است، انگار پنجاه درصد از آن استرسها ریخته است. این نشان از این دارد که عشق راهنمای تازه واردین مان صد چندان است.
بعد این روز عزیز را به راهنمایان عزیزمان تبریک میگویم. واقعاً برایشان بهترینها را از خداوند میخواهم. در کنگره هر راهنمایی باید عشق، عقل و ایمان داشته باشد تا بتواند به مسیر خودش ادامه دهد. معلمی بدون عشق امکان ندارد . شهید رجایی میگوید «معلمی عشق است، اگر عشق نباشد نمیتوانی معلم شوی.» چه عشقی بالاتر از این میتواند باشد که یک راهنمایی عزیزش را از دست داده؛ ولی باز میآید کنگره،سر لژیون مینشیند و آموزش دهد؟ آیا چیزی غیر از عشق میتواند این را امکانپذیر کند؟ ایمان در مسیر حتماً جواب میدهد و ما را به راه درست میرساند.
کنگره بر خلاف کلاسهای دیگر تنها جایی است که میتوانیم معلممان را خودمان با خسمان انتخاب کنیم. باید شکرگزار خداوند باشیم. وقتی حسمان درگیر آن راهنما میشود، بند عشقی مثل همان که در نوشتارها داریم بندعشقی بین تو و قدرت مطلق برقرار میگردد. راهنماها عاشق واقعی هستند. اینها همه از سرچشمه ناب آقای مهندس است.
هر رهجویی که وارد کنگره میشود اگر دو اصل را رعایت کند حتماً به نتیجه میرسد. همه راهنماها این دو اصل را رعایت کردند. اول اینکه شنونده خوبی بودند؛ یعنی با دقت به حرف راهنمایشان گوش دادند. دوم اینکه فرمانبردار بودند. هر آنچه راهنما گفته چشم کفتند و بهخاطر همین چشم گفتن هاست که الآن توانستند خدمت کنند. خدمت کردن در کنکره۶۰ چیز عجیب غریبی است. عشق میخواهد . من شاکر خداوند هستم که اجازه داد ورقهای این دهه از زندگیام با خدمت کردن در کنگره مزین شود.
یک دو بیتی کوتاه از شهریار را تقدیم به راهنمایان عزیز میکنم.
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل بود تعریف تو
اما با اجازه از همگی میخواستم یک متن کوتاه تقدیم به خانم شهره عزیزم کنم که در کمال آرامش و مهر به من آموزش دادند.
شاید هیچکسم باشی؛ اما هیچکسم نه. میدانی در این دنیا نسبتهایی هستند که دلیاند نه شناسنامهای. یک نفر را دوست داری، نه به حرمت اینکه پدرم است یا مادرم یا همسرم و یا هرکسی دیگر. دوستش داری چون دوستش داری و این بی منت ترین احساس دنیاست.
تقدیر از راهنمایان شعبه آکادمی
تهیه گزارش و ارسال: همسفر منیره لژیون راهنما همسفر اسرین لژیون بیستوسوم
عکاس خبری: همسفر سمانه لژیون راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
753