English Version
English

راهنماهای کنگره ۶۰ در تمام جهان بی‌نظیر هستند

راهنماهای کنگره ۶۰ در تمام جهان بی‌نظیر هستند

پنجمین جلسه از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با نگهبانی مسافر ولی و استادی ایجنت مسافر آرمین و دبیری موقت مسافر مجید با دستور جلسه« هفته راهنما »  روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ساعت ۱۷ آغاز  به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

 

دستور جلسه این هفته جشن راهنما است. به نوبه خودم این هفته را خدمت تمام راهنماهای کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم خصوصاً جناب مهندس اولین راهنمای کنگره ۶۰ و خانواده محترمشان که بیشتر راهنما هستند، دیده‌بانان محترم خصوصاً آقای حکیمی که دیده‌بان رابط ما هستند و آقا رضا که خودم می‌دانم ایشان چه زحمتی برای من کشیده‌اند. انشاالله در سال‌های آینده هم بتوانیم به افراد بیشتری خدمت کنیم. اگر دوستان لایو را گوش داده باشند آقای مهندس به قشنگی و زیبایی صحبت کردند که راهنماهای کنگره ۶۰ چه افرادی هستند. اگر بخواهیم راجع به راهنما صحبت کنیم به نظر من نمی‌شود در پنج دقیقه یا ده دقیقه یا یک ساعت راجع به راهنما صحبت کرد. همان‌طور که جناب مهندس می‌گویند و خودمان می‌بینیم راهنماهای کنگره ۶۰ در تمام جهان بی‌نظیر هستند. می‌گویند که حضرت مسیح مرده را زنده می‌کرده‌اند؛ ولی اگر مقداری ریشه‌ای‌تر نگاه کنیم آقای مهندس گفتند راهنماهای کنگره ۶۰ هم نفس‌ها را زنده می‌کنند و این کار فرقی با زنده کردن مرده‌ها ندارد با این تفاسیر که یک راهنما اگر نفسی را احیا می‌کند این‌گونه است که آن شخص اعتیاد داشته است، اعتیاد یک تاریکی بسیار عمیق است و در اعتیاد خیلی مسائل ضد ارزشی نهفته است. راهنما وقتی نفسی را احیا می‌کند و از ضدارزش‌ها برمی‌گرداند، به‌طرف ارزش‌ها هدایت می‌کند؛ یعنی زنده شدنی همراه با چیزهای خیلی مثبت و این نشان‌دهنده این است که کار راهنما خیلی ارزشمند است. آقای محسن جلسه قبل صحبت کردند و حرفشان خیلی به دلم نشست و آن این بود که راهنماها بند عشق را در رهجوها وصل می‌کنند و واقعاً هم همین‌گونه است اگر رهجویی عشق نداشته باشد به درمان نمی‌رسد. یک زمانی آقا رضا راهنمای عزیزم گفتند یک شش ماه سفر مرتب در کنگره برابری می‌کند با ۱۰ سال پاکی‌های گروه‌های دیگر، راهنماها افراد را سوار هواپیما می‌کنند و با سرعت بالا به سمت خوشبختی، نور و روشنایی هدایت می‌کنند. شاید ما قدر کنگره را ندانیم و به قول آقا رضا رهجو در کنگره ۶۰ داخل یک ظرف عسل است؛ ولی خودش متوجه نیست زمانی که مدتی دور می‌شود متوجه این موضوع می‌شود که چه نعمتی را ازدست‌داده است و بعد از مدتی وصل‌شدن هم خیلی سخت است. بند عشقی که توسط راهنما وصل می‌شود واقعاً یک شاهکار است. شاید کلمه راهنما خیلی ساده باشد، ممکن است کسی بگوید راهنما کار خاصی نمی‌کند، من ده ماه دارو می‌خورم و درمان می‌شوم و یک پروتکل است که می‌توانم خودم انجام دهم؛ ولی این یک خیال باطل است. من در گروه‌های دیگر هم بوده‌ام و مدت کمی هم نبوده است منتهی هیچ‌وقت حس و حال خوبی نداشته‌ام و بعد از سال‌ها که وارد کنگره شدم و دیدم؛ چون راه درست نبوده است نتوانسته‌ام انرژی مثبتی را بگیرم. بند عشق از طریق صراط مستقیم به وجود می‌آید؛ یعنی راهنماهایی که در صراط مستقیم هستند این اطلاعات را به شخصی که درگیر ضد ارزش‌ها هست منتقل می‌کند و این کار بسیار سختی هست. بزرگ‌ترین پروفسورهای دنیا نمی‌توانند یک نصف آدم را از اعتیاد خارج کنند. به قول جناب مهندس اگر راه بهتری از کنگره ۶۰ وجود داشته باشد من خودم اولین نفر آنجا می‌روم؛ ولی واقعاً راه بهتری از کنگره ۶۰ وجود ندارد. راهنماهای کنگره ۶۰ در سطح جهان افراد پخته و کارکشته‌ای هستند و به قول یکی از دوستان راهنما باید یک پیشینه‌ای داشته باشد و من با این مسئله موافقم و تا چیزی در چنته نداشته باشید نمی‌توانید راهنما شوید و انشاالله خیر این کار عظیم به زندگی راهنماها برگردد. راهنما از زندگی خودش می‌گذرد، از جان خودش، از استراحت و خانواده خودش می‌گذرد تا به یک شخص کمک کند. یادم هست آقا رضا گفتند که فامیل و آشناها با من لج افتاده‌اند؛ چون وقت من زیاد در اختیار آنها نیست و بیشتر صرف کنگره است، اتفاقاً این اتفاق برای خود من هم افتاد، ارتباط من با اقوام و دوستان خیلی صمیمی که داشتم کم‌رنگ شده است؛ ولی من می‌دانم که وظیفه من این است که به کسانی کمک کنم که نیاز به کمک دارند هرکسی هم که می‌خواهد ناراحت شود مهم نیست، در نهایت متوجه خواهند شد که این کار عمل بسیار عظیمی است. از صمیم قلب از همه راهنماها ممنون و سپاسگزارم، تا زمانی که خودم راهنما نشده بودم تصور می‌کردم راهنما بودن شاید کار آن‌چنانی نباشد؛ ولی الان می‌فهمم که چقدر کار سخت و البته سهلی است که یک رهجو را بتوانیم به درمان برسانیم. من در جایگاه یک رهجو امیدوارم بتوانم رهجوی خوبی در کنگره ۶۰ باشم و به نظر من اگر می‌خواهیم حالمان خوب باشد و زندگی خوبی داشته باشیم باید راهنما شویم. آقای مهندس می‌گفتند که شخصی که به رهایی می‌رسد زکات درمانش این است که سه نفر را به رهایی برساند. اگر می‌خواهیم یک‌سری از گره‌های زندگی‌مان باز شود باید حتماً راهنما شویم تا طعم و عشق راهنما شدن را بچشیم و بتوانیم خدمت کنیم به دوستانی که نیازمند کمک هستند. در آخر از همه راهنماها قدردانی می‌کنم خصوصاً راهنمای خودم آقا رضا بهرامی و از تیم مرزبانی تشکر می‌کنم بابت خدمات خالصانه‌شان و انشاالله خیر این خدمات به زندگی‌شان برخواهد گشت.

 

گزارش تصویری جشن راهنما در ادامه

 

تایپ: مسافر ستار لژیون پنجم
عکس و ارسال: مسافر محمد لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .