اولین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی صفادشت با استادی راهنما همسفر غزاله، نگهبانی راهنما همسفر شهناز و دبیری همسفر ساره با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدا را بسیار سپاسگزارم که مجدداً این مسیر خدمت راهنمایی برای من باز شد. جشن، جشن سپاسگزاری و شکرگزاری برای داشتن کسانی است که کنار ما هستند و ماهها کنار ما قدمبهقدم گام برمیدارند تا ما را به حال خوش برسانند. عینالقضات همدانی؛ عاشق عارفی است که میگوید: «عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد؟»
من این جمله را در خدمت راهنمایی بهخوبی درک کردم که با معشوق حسابوکتابی ندارم. راهنما گاهی ممکن است اصلاً به نظرش نیاید که رهجو چهکار برایش میکند، فقط در لحظههایی با خودش میگوید: امیدوارم همهکسانی که یک روز در کنار من بودند، الآن هم حالشان خوب باشد. یکی از چیزهایی که هر انسانی باید در دوره حیات خود آموزش بگیرد، سپاسگزاری است.
خداوند در قرآن میفرمایند: «انسان موجودی ناسپاس است»؛ یعنی آپشن سپاسگزاری را برای انسان قرار نداده است و خواسته که انسان خودش کسب کند، درواقع خواسته که به دنیا بیاید و نعمتها را ببیند تا با دیدن آن به مرحله سپاسگزاری برسد. جایی بهخوبی کنگره ۶۰ نمیتواند این سپاسگزاری را آموزش بدهد که برای همدیگر صندلی میچینیم و بدون اینکه به بغلدستی بگوییم برای شما صندلی چیدم، شما هم برای من کاری انجام بده. هر موقع که خودت دوست داشتی میآیی و خدمت میکنی برای دوستانت و خیلی کارهای دیگر. راهنما زودتر از همه به شعبه میآید و دیرتر از همه شما میرود و بدون اینکه به شما بگوید: تو برای من چهکار میکنی؟
همهکسانی که در سفر دوم هستند این را تجربه کردند و سفر اولیها هم تجربه خواهند کرد. یک حس خیلی خوبی دارند برای اینکه بتوانند راهنما شوند و در جایگاه راهنمایی خدمت کنند و این حس را زمانی که به آزمونها نزدیک میشویم در تکتک سفر دومیها میبینیم. مادری که خانهدار است و سرش شلوغ است و یا کسی که شاغل است سعی میکند مقداری از تایم خودش را برای خواندن و نوشتن بگذارد و از خداوند با تمام وجودش میخواهد که قسمت و نصیبش کند که بتواند در جایگاه راهنمایی خدمت کند. این هیچ جای دنیا پیدا نمیشود. یک همسفر تمام تلاش خودش را میکند که این اتفاق برایش بیفتد.
از جایگاه راهنمایی خودم و همه راهنماها میگویم که راهنما هیچ توقعی از رهجو ندارد. امروز که شما در این جلسه شرکت کردهاید، آمدهاید که این نعمت را برای خودتان تثبیت کنید، کاری برای راهنما نمیکنید. لباس سفید و تمیزی که پوشیدهاید و آمادهشدهاید در این جشن شرکت کنید برای حال خوب خودتان است. همانطوری که خداوند به سپاسگزاری ما نیاز ندارد، یک راهنما هم واقعاً نیازی ندارد. من راهنما خوشحال میشوم از اینکه رهجوی من سپاسگزار است، چون میدانم از این سکوی سپاسگزاری قطعاً بهجاهای خوبی میرسد. اگر بخواهد بهجاهای بالایی در جهان و کائنات برسد از همین پله خواهد رسید. برای او خوشحال میشوم، ولی اینکه بگویم اگر برای من کاری نکرد ناراحت میشوم، اصلاً اینطور نیست. رهجویی دارم که سالها پیش در کنگره بوده و اصلاً کنگره یادش نیست، ولی زندگی خوبی دارد و همین حس و انرژی او برای من کافی است.
در ادامه جشن راهنما برگزار شد و مراسم تقدیر و تشکر از راهنمایان و پیشکسوتان انجام شد.
مرزبانان کشیک: همسفر پروین و مسافر بهروز
عکس: مرزبان خبری، همسفر منیره
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
1254