چهارمین جلسه از دوره هفتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر آرش، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر وحید، با دستور جلسه «هفته راهنما» در تاریخ ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان آرش هستم یک مسافر؛ خیلی خوشحالم از اینکه امروز در خدمت شما هستم تا از وجود شما آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز هفته راهنما است. افرادی که میخواهند به مصرف کنندهها کمک کنند دو دسته هستند: دسته اول کسانی هستند که تحصیلات آکادمیک و درس این کار را خواندهاند و خودشان مصرف کننده نبودند، دسته بعدی هم کسانی هستند که خودشان درگیر اعتیاد بودند و از اعتیاد رها شدهاند و حال میخواهند به افراد مصرف کننده کمک کنند.
در کنگره راهنماها جزء دسته دوم میشوند و خودشان سالها درگیر اعتیاد بودند و تمام دردها و رنجهای اعتیاد را تجربه کردهاند و از اعتیاد رها شدهاند و حال میخواهند به یک فرد مصرف کننده کمک کنند. اما برخلاف خیلی گروههای دیگر، در کنگره۶۰ شرط راهنما شدن فقط رهایی از مواد نیست و یک سری پارامترهای دیگری را هم باید طی بکنند تا بتوانند راهنما شوند. یکی اینکه از لحاظ علمی باید از یک سری امتحانات عبور و نمره قبولی را کسب کنند، این کار گاهی مستلزم چند ماه مطالعه و علم اعتیاد را دریافت کردن است و کسی که راهنما میشود به اندازه کسی است که در دانشگاه درس این کار را خوانده از لحاظ علمی هم آموزش گرفته است.
یکی دیگر از موارد این است که کسی که میخواهد در کنگره راهنما شود باید یک سری خدمتها را طی کرده باشد و نکات مثبتی را دریافت کرده باشد و بدون انجام دادن این خدمتها شخص نمیتواند راهنما شود.
حالا چرا کسی میخواهد راهنما شود؟ در صورتی که اگر در بیرون از کنگره بگویند که میخواهم راهنما شوم و چهار سال خدمت کنم و هیچ دستمزدی هم نمیگیرم و گاها باید کمک هم بکنم، میگویند تو دیوانهای، مگر میشود بدون مزد و بدون منت. ولی این افراد میدانند که میخواهند چیزی را بدست بیاورند و میشود (معنای آن هر کس نداند) و میدانند که در کنگره یک سری چیزها هست و میتواند جنبه مادی نداشته باشد و میتوانیم بدون پول هم کار انجام بدهیم، چون چیزهایی در آن بدست می آوریم که خیلی بالاتر است از آنکه بخواهیم با پول مقایسه کنیم.
پس اساس کار راهنما میشود عشق و باید عشق و تمایل خدمت به هم نوعش را داشته باشد، چون ما در کنگره داریم که نجات دادن یک انسان یعنی نجات دادن کل هستی و راهنمایی که یک نفر را نجات میدهد مثل این است که کل هستی را نجات داده است و ما اگر میتوانستیم به بُعد بعدی سفر کنیم میدیدیم که ارزش نجات دادن یک انسان چقدر زیاد است.
اما در عین حال همان راهنمایی هم یک شمشیر دو لبه است و اگر من درست خدمت کنم میتوانم ارتقاء پیدا بکنم، داشتیم راهنمایانی هم که نتوانستند کارشان را درست انجام دهند و سقوط کردند.
یک رابطه هم داریم بین راهنما و رهجو، راهنما حکم استاد و مربی یک نفر را دارد و حکم دوست و رفیق را ندارد، یعنی راهنما دوست نیست و حکم استاد ما را دارد و همانطور که ما به استاد و مربی خود احترام میگذاریم باید به راهنمای خود نیز احترام بگذاریم. ولی گاهی اوقات سوال پیش می آید که ما یک پروتکل داریم و طبق آن داروی ot را میگیریم و کم میکنیم و میدانیم که حداکثر آن در کنگره روزانه شانزده و نیم سیسی است و هر دفعه یک پنجم آن کم میشود. یا بگوییم که در هفته یک جلسه کافی است و یا وجود راهنما برای چیست؟ نقطه اتصال ما با خداوند توسط راهنماست، تازه واردی که به کنگره میآید و با حس خود راهنما انتخاب میکند و داخل لژیون مینشیند، اگر من واقعاً به راهنمای خودم ایمان داشته باشم مطمئناً در کارم پیروز میشوم. دیدیم که خیلیها میدانند که نباید سیگار بکشند ولی تا به لژیون سیگار نروند و زیر نظر راهنما نروند نمیتوانند درمان شوند.
یکی دیگر از مسائل مهمی که هست اینکه رهجوها باید توجه داشته باشند ایمان به راهنما است و دفترچه را راهنما برای شما مینویسد و ایمان داشتن یعنی وقتی داروی شما نوشته شد بدون آنکه به دفترچه نگاه کنید، فردای آن روز سر موعد دارو را بخورید. برای میزان دارو چانه زنی نکنید، چون میزان دارویی که راهنما در ابتدا برای شما مینویسد حجت است و هر کسی که به راهنمای خودش ایمان دارد و راهنمای خودش را قبول دارد، یعنی ایمان به خداوند دارد و اگر آمدیم و اینجا نشستیم و گفتیم کنگره مکان مقدس و امنی است و ایمان داشتیم پس ما به خداوند اتصال پیدا کردیم.
از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.
نگارنده: مسافر ابوالفضل لژیون ۱۶
ویراستار: مسافر عباس لژیون ۸
عکاس: مسافر مجتبی لژیون ۵
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد /مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
416